خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۳ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
اول وقت متصدیان بولتن ویژه روحانیت و جریانهای خودی از وزارت اطلاعات آمدند. گزارش شیوه کار و قلمرو مسئولیت را دادند. وضع بیوت [آیات سیدصادق] شیرازی و [سیدمحمدصادق] روحانی و گروه داود کریمی[۱] را که اخیراً بازداشت شدهاند، دادند. نصیحتشان کردم و از تعرض به افراد و گروههای خودی بهخاطر یک اشتباه برحذر داشتم.
کارکنان دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی آمدند. دکتر [سید محمدرضا] هاشمی [گلپایگانی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی] گزارش داد و من
صحبتهای تشویقآمیز کردم.[۲]
آقاسیدجواد گلپایگانی، [فرزند آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید] آمد. از وضع پدرش و از عمومیتر شدن مرجعیت ایشان، به خصوص در پاکستان، افغانستان و هند و بالارفتن شهریه اظهار رضایت کرد. از سفرش به پاکستان و وضع بیوت دیگر و وضع حوزه نجف و وضع نمایندگان سابق آقای [سیدابوالقاسم] خویی که اکثراً به آقای [سیدمحمدصادق] روحانی و آیتالله سیستانی توجه کردهاند، گفت. در مورد زیادی موسیقی در صداو سیما و وضع ادارات گله کرد. برای بیمارستانی که در قم دارند و اراضی وقفی تهران که شرکت مترو گرفته است، استمداد کرد. از موضعشان در جریان اعلان عید فطر، بدون هماهنگی با رهبری سؤال کردم؛ به نحوی توجیه کرد.
دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] آمد. از مصاحبه اخیر من تمجید کرد. گفتم مذاکرات اخیر دولت دربارة سرمایهگذاری خارجی را برای رهبری بفرستند که ادله دو طرف را برای تصمیمگیری بشنوند.
ظهر آقای [مرتضی] الویری، [رئیس شورای عالی مناطق آزاد تجاری] آمد. از عدم تحویل ساختمان از طرف آقای [حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور]، اظهار ناراحتی کرد و خواست استعفا دهد. به آقای میرزاده گفتم که تحویل بدهد.
فاطی و خانم [شهلا] حبیبی اصرار دارند که به بازدید نمایشگاه تشخص زن بروم که گفتم دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] برود. عصر و شب در دفترم ماندم و کارها را نجام دادم. باران خوبی در تهران و اکثر نقاط کشور میبارد.
سال ۱۳۷۲
صبح زود با هلیکوپترها به سوی مجتمع پتروشیمی اراک حرکت کردیم. مهدی و فاطی و
فرزانه و کاظم هم آمدند. آقایان آقازاده، [وزیر نفت]، نعمتزاده، [وزیر صنایع] و جمعی دیگر هم بودند. در مجتمع در آمفیتئاتر، وزیر نفت و مسئول پتروشیمی و مسئول مجتمع، دربارة هزینه دو میلیارد دلاری، تلاش طراحان، مهندسان و سازندگان داخلی و خارجی، ارزش محصولات و تأثیر فراوان آن در خودکفایی و تأمین مواد اولیه - حدود هزار و هفتصد کارخانه فعلی و صدها کارخانه در دست احداث- و همچنین قدرت رقابت با مواد اولیه وارداتی و بیرون کردن آنها از میدان، گزارش دادند. سپس از مدلهای کارخانه که در همانجا به نمایش گذاشته شده بود، بازدید کردیم؛ از روی ماکتها و بیشتر در مورد واحد اولفین توضیح دادند. با تکمیل طرح در فاز دوم، پانصد و پنجاه هزار تن محصول باارزش داریم.
سپس از واحدها و انبار محصولات و بخش بستهبندی بازدید کردیم. در جمع کارکنان سخنرانی کردم و تشویقشان نمودم. به شهرک مهاجران رفتیم که خانههای مسکونی پرسنل است؛ خیلی خوب و باسلیقه، در دامن کوه ساختهاند. بعضی از مهندسان و مدیران، از کمی حقوق در مقایسه با بخش خصوصی گفتند. استاندار و امام جمعه اراک و نمایندگان، ضمن صرف ناهار، خواستهها را گفتند. اجازه دادم که بخشی از بازار مصالح ساختمانی را با قیمت ارزان، برای جهاد مدرسهسازی بدهند.
ساعت پنج بعد از ظهر، هلیکوپترها در دانشکده افسری نزاجا [= نیروی زمینی ارتش] فرود آمدند. برخلاف معمول، فرش قرمز در چمن گسترده بودند؛ لابد تحت تأثیر حادثه سوءقصد دیروز است! درجریان بازدید از مجتمع پتروشیمی هم بسیار عطوفانه برخورد میکردند. انتظار نداشتند بعد از آن سوءقصد، این چنین در میان آنها ظاهر شوم. از خونسردیام هنگام تیراندازی در مرقد، اظهار تعجب میکردند.
در جلسه هیأت دولت، وزیران صحبت زیادی در مورد حادثه دیروز کردند و از تضعیف دولت در رسانهها و تریبونها، به سختی شکایت داشتند و میخواستند این حادثه را معلول این ناحقگوییها معرفی کنند.
سردار [محمدرضا] نقدی، [فرمانده حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی] آمد. گزارش بازجویی از ضارب را داد. شخصی به نام کورش نیک اختر، پرسنل عقیدتی سیاسی ناجاست که دارای اخلاق و عقاید انحرافی است؛ با همکاری فرد دیگری به نام موسوی که در گزینش مردود شده و با او در مرقد بوده، اقدام به سوء قصد کرده است. کتابهای کتابخانهاش، بیشتر از نوشتههای چپی و روشنفکری و با این حال مدعی دفاع از آرمانها بوده است. تأکید کردم که با این قراین، برای ریشهیابی پیگیری کنند. بنا شد مأموران وزارت اطلاعات در بازجویی شرکت کنند؛ اینکه فرماندهان ناجا، به طور بیسابقه متهم را از دست وزارت اطلاعات گرفتهاند، مسأله را مشکوکتر میکند. شب در دفترم ماندم. چون خسته بودم، زود خوابیدم
سال ۱۳۷۳
ساعت نُه صبح به دفترم رفتم. کارها را انجام دادم. برنامهای نگذاشته بودند. از متقاضیان ملاقات، آقایان محمدخان و فروزنده را ملاقات دادند. آقای [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]، مذاکراتش را با آیتالله خامنهای در مورد وضع اقتصادی توضیح داد و آقای [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع]، گزارش ساخت هفتاد درصد قطعات [موشک] اسکاد سی، در داخل را داد و از زیادهخواهی ستادکل [نیروهای مسلح] شکایت کرد و برای کسور اعتبارات نظامیان استمداد نمود؛ گفتم با آقایان [روغنی] زنجانی، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [سیدحسن] فیروزآبادی، [رییس ستاد کل نیروهای مسلح]، روی مبلغ ضروری توافق کنند.
با آقای [سیدحسین] مرعشی، [رییس دفتر رییسجمهور]، دربارة سفر به سازمان ملل و کلمبیا مذاکره کردیم عصر به خانه آمدم. دو ساعتی تاریخ ایران در صدراسلام و نحوه تصرف ایران توسط مسلمین را مطالعه کردم. افطار محسن، یاسر، عماد، علی و کاظم بودند. عفت به میهمانی رفت. در گزارشها، سیل وسیع و رو به ازدیاد در چند کشور شمال اروپا، به خصوص در هلند، جلب توجه میکند.
سال ۱۳۷۴
در منزل بودیم. مرتباً باران داشتیم. دکتر [سیدمحمود] طباطبایی، رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی آمد. گزارش عملکرد و مشکلات ناشی از دوره انتقالی به بیمه عمومی را داد. هزینههای پرسنلی بیمارستانها، خیلی زیاد و بیقواره است.
محسن [هاشمی، مدیرعامل دفترنشر معارف انقلاب] آمد. اسناد تهیه شده برای کتاب شرح حال زندگینامهام را آورد؛ بیشتر از گزارشهای ساواک و بازجوییها و محاکمات استفاده شده است.[۱] دربارة کیفیت تنظیم کتاب بحث ناتمام داشتیم. بخشی از بازجوییها را خواندم؛ یادآوری شکنجهها و خشونتها حالم را گرفت.
عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب] آمد. همین بحث را با حضور محسن ادامه دادیم و سرانجام قرار شد در دو جلد نزدیک به دو هزار صفحه، به عنوان نشر اسناد منتشر کنیم. سپس خلاصه آن را در کتاب کمحجمتری برای عموم آماده کنیم. آقای [حسین] مرعشی آمد و دربارة لیست نامزدهای انتخابات تهران مشورت کرد. افطار اکثر بچهها جمع بودند.
سال ۱۳۷۵
آقای [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] آمد. دربارة طرح توسعه زاگرس میانی و پیشنهاد بنیاد آفریقا صحبت کرد. گفت، هنوز در جامعه امید هست که قانون اساسی را برای ادامه ریاستجمهوری من اصلاح کنند؛ گفتم نمیپذیرم. ستاد تنظیم بازار، جلسه داشت؛ وضع قیمتها خوب است. برای توزیع کودشیمیایی، اجازه توزیع آزاد هم دادیم و قرار شد، سهمیه جذب نشده ارز، به بخش صنعت که قدرت جذب دارد، واگذار شود.
عصر در جلسه هیأت دولت، تصمیم گرفتیم به هر یک از اهداکنندگان کلیه، تعداد ۲۰ سکه بهارآزادی هدیهکنیم. گزارش ۲۶۰۰ طرح عمرانی در روستاهای محروم را داشتیم که در دهه فجر به ثمر میرسد. طرح بیمه اجتماعیکارکنان، صنایع قالی و گلیمبافی نیز تصویب شد.
افطار میهمان رهبری بودم. دربارة مسائل افغانستان، بحث و تصمیمگیری شد. دربارة احتمال حمله آمریکا و راههای پیگیری و مقابله و سفر وزیر امورخارجه قطر و پیام عربستان در مورد مسأله انفجار الخُبَر و نیز دربارة انتخابات آینده و برنامه سفرشان به خوزستان، بحث شد. ایشان علاقهمند است که دکتر [حسن] حبیبی و یا دکتر [حسن] روحانی نامزد شوند.