خبر اول همه رسانههای جهان، کرونا است. آمار مبتلایان، تعداد کشورهای درگیر و آمار فوت، لحظه به لحظه به روز رسانی میشود. سايه ترس تمام جهان را فرا گرفته و حالا در تمام دیالوگهای معمول روزانه ردپای ترس و هراس از کرونا دیده میشود.
همه منتظر رسيدن بيماري هستند و در عين حال منتظر اقدامات شدیدتر و محدودیتهای بیشتر برای جلوگیری از انتقال بیشتر ویروس مرگبار، این قصه ادامه دارد و پایان را هنوز کسی نمیداند.
همه ترسيدهاند، برخي ميگويند هنوز اما نفهميدهايم كه خطر چقدر جدي است و آن قدر كه بايد نترسيدهايم، از آن طرف برخي ديگر ميگويند اين همه ترس لازم نيست و كرونا اين قدرها هم مرگبار نيست و حتي از آنفولانزاهاي فصلي هم كم خطرتر است و ... حالا يك سئوال مهم اين است: بترسيم يا نترسيم؟
هراس ما از کرونا بی دلیل و يك شبه به وجود آمده نیست. به رغم پيشرفت روزافزون دانش پزشکی و غلبه بر دهها و صدها بیماری مرگبار، هنوز ویروسهای سرکشي که لباس مبدل میپوشند و به شکلهای جدید در میآیند ما را خلع سلاح و قربانیمی کنند و انسان هنوز از آنها عقب است و برای اين فرمهای جدید و مهمانان ناخوانده نه واکسن دارد و نه داروي مناسب.
از طرف ديگر جهان تقريبا از پايان جنگ جهاني دوم به بعد هميشه در هراس از پايان جهان يا وضعيتي مشابه آن زيسته است. سینما و ادبیات، تلویزیون و اینترنت، اخبار و فرهنگ عامه، همه با هم در پر رنگ شدن این هراس جهانی نقش داشتهاند.
جنگ جهانی سوم و انفجارهاي هستهای، زلزلههاي بسيار شديد و سونامیهای متعاقب آن، حمله فضاییها و از همه شايد واقع گرايانه تر و محتملتر پاندمی بیماریهای مرگبار، اصلیترین سناريوهاي ذهنی براي رقم خوردن «پایان جهان» و وضعيت«آخر زمانی» هستند.
بشر از مرگ میترسد و ترسناکترین كابوس ذهنیاش مرگ جمعی است. ایدز، ابولا، سارس، مرس و ... شماري از بیماریهایي هستند که تا حدودي سناریوهاي آخر جهانی را با ذهن انسانها تمرین کردهاند و حالا کرونا از راه رسیده است.
آيا كرونا جهان را با فاجعهاي روبرو خواهد كرد؟ يا برعكس در مورد ان مثل چند مورد اخير خواهند گفت«هياهوي بسيار براي هيچ؟»
واقعیت این است که اطلاعات ما در مورد کرونا ناقص است و همین میتواند هم باعث هراس بیش از حد باشد و هم باعث دست کم گرفته شدن بیماری. آمار اولیه حاکی از این بود که مرگبار بودن بیماری بین دو تا چهار درصد است و میزان انتقال آن یک به دو یا يك به سه نفر ارزیابی میشد.(یک نفر به طور متوسط دو یا سه نفر را مبتلا میکند)، این آمار خيلي ترسناک نیستند، یعنی هست اما آنقدرها ترسناک نیست (آمار مرگ و میر آنفولانزای فصلی حدود یک صدم درصد، آنفولانزای پرندگان سه صدم درصد، سارس ده درصد و مرس سی و سه درصد است).
اما آنچه باید به آن دقت کنیم دوره کمون و بخصوص طول مدت بيماري طولانی است. اگرچه ميگويند انتقال بيماري در دوره كمون و نهفته بيماري بالا نيست، اما رشد صعودي بيماري اين ادعا را زير سئوال ميبرد و سير طولاني بيماري هم ممكن است باعث شود كه امار واقعي مرگ ناشي از بيماري بالاتر از حدس و گمانهاي اوليه باشد.
در حال حاضر بر اساس تعداد ابتلا به تعداد مرگ اعلام شده میزان مرگ و میر کرونا حدود دو درصد اعلام شده اما با توجه به ابتلای تصاعدی و سير طولاني بيماري، این آمار گول زننده است. تنها مطالعه علمي انجام شده و منتشر شده در مجله لانست نشان داده از چهل و یک بیمار اول مبتلا به بیماری شش نفر فوت کردهاند.( یعنی در این گروه میزان مرگ ۱۴.۶ در صد بوده است) و از این هم ترسناکتر این است که اعلام شده از مجموع بیماران(17488 نفر) تاكنون تنها 523 نفر بهبود پیدا کردهاند و 362 نفر فوت کردهاند.
یعنی نسبت مرگ به بهبودي بالا عدد بالايي است و اگر صرفا گروهي كه بيماريشان به پايان رسيده را ملاك بدانيم ميزان مرگباري بيماري شايد در بدترين حالت به 40 درصد هم برسد.
از سوي ديگر تا همين امروز از مجموع 17488 فرد مبتلاي قطعي 2299 نفر در وضعيت بحراني و خطرناك هستند(اين امار با توجه به سير صعودي ابتلا قطعا در روزهاي اينده بالاتر با شيب تندي بالا خواهد رفت) و اين يعني حداقل 15 درصد بيماران وضعيت بسيار حاد و خطرناكي را تجربه ميكنند.
در كل اين آمارها خفيف بودن بيماري و عددهاي مرگ آفريني 2 تا 4 درصدي اوليه را قطعا رد ميكنند و نشان میدهند باید کرونا را جدیتر از این حرفها گرفت.
یکی از نکات بسیار مهم در آسیب پذیر بودن شهرها و کشورها در خصوص بيماريهاي عفوني و مقابله با آنها، ضریبي به نام IDVI ( آسیب پذیری عفونی منطقهاي) است که به جمعیت شهر، میزان ورودي افراد خارجي، ميزان تماس افراد با هم، امکانات شهری برای مقابله با بيماریهای عفونی و ... وابسته است.
اگرچه عدد تهران و ساير شهرهاي ایران در دسترس نیست، اما در مورد شهرهای بزرگ جهان مطالعهاي انجام شده است و براساس تخمينها، بدترین سناریوی ممکن برای شهرهایی مثل بانکوک، توکیو، مانيل، سئول و کوالالامپور اتفاق خواهد افتاد که ممکن است در هر كدام آنها تا یک میلیون نفر مبتلا را شاهد باشیم.
اگر بدترين سناريوي ممكن رخ دهد ايران هم قطعا روزهاي سختي را تجربه خواهد كرد، كمبود امكانات و بخصوص نبود فرهنگ لازم براي رعايت مسائل قرنطينهاي و پيشگيريها، و رفتارهاي معمول احساسي و هيجاني عادتي ايرانيان، شرايط نامناسبي را رقم خواهد زد.
در واقع شايد مثل آلودگي هوا كه به رغم بارها و بارها ادعا و برنامه و طرح تنها منتظر ميمانيم تا عوامل طبيعي آن را برطرف كنند، در خصوص اپيدمي و آندمي و پاندمي هم بايد منتظر لطف خداوند و محبت طبيعت باشيم.
در انتهاي اين نوشتار شايد تيره و تار و شايد ترسناك، تنها نقطه اميد اتفاقات مشابه قبلي هستند كه شايد دردناك بودند اما بدل به فاجعه جهاني نشدند، خوشبختانه تجربیات سارس و مرس و ابولا نشان داده که خداوند و بشر نمیگذارند بدترین سناریوها اتفاق بیافتد.
سلامت نیوز