خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۵ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
به مناسبت روز ایثارگران، از خانه به مدرسه شاهد دخترانه طلوع فجر رفتیم. حدود دو ساعت بازدید و مراسم و صحبتها طول کشید؛ مدرسه خوبی است. قرار شد به کتابخانه و نمازخانه آن کمک کنم.[۱]
به دفتر آمدم. از ساختمان مرمر که برای تشریفات آماده شده است، بازدید کردم. وزیر آموزش عربستان آمد. [آقای شیخ عبدالعزیز الخویطر]، نامه ملک فهد را آورد. در نامه روی همکاریهای اقتصادی، در جواب نامه سابق من تکیه شده است. احتمالاً این تحرک به خاطر شرایط جدید منطقه و وضع آمریکا و احتمال کوتاه آمدن آنها در عراق باشد. پیغام دادم که لازم است برای قیمت درست نفت، همکاری کنیم. حرفی غیر از مطالب نامه نداشت. از بارندگیهای زیاد در عربستان خوشحالاند. پیشبینی کردهاند که برای یک دوره سیساله، باران زیاد خواهند داشت.
عصر [آقای یانگ هیونگ سوپ]، رئیس مجلس کره شمالی آمد. ملاقات، تشریفاتی و دوستانه بود. بر دادن سریعتر نفت تأکید داشت. [آقای صباح الاحمد الصباح]، وزیر امور خارجه کویت آمد. نامه آقای جابرالاحمد، امیر کویت را آورد. به نوعی از مواضعشان در مورد ابوموسی عذرخواهی کرد و قول داد که در آینده از این مسائل تکرار نشود.
از مسأله عراق به شدت نگراناند و بر نیاز به همکاری ایران برای ثبات منطقه و کمک ایران جهت حل مشکل اسرایشان تصریح دارند. دوستانه برخورد کردم و گفتم گذشتهها را ندیده میگیریم. خواستم که در اوپک برای حفظ قیمت نفت همکاری کنند. دکتر ولایتی آمد. گزارش سفر به آسیای میانه را داد؛ از تشدید مشکلات آنها و ابراز نیاز به ایران گفت.
سال ۱۳۷۲
تا ساعت دهونیم صبح در خانه گزارشها را میخواندم و خطبهها را مهیا میکردم. همشیره طیبه از نوق تلفن کرد؛ از خبرهای سوء قصد به من نگران بود. در نماز جمعه، نمازگزاران فوقالعاده پُرشور و محبتآمیز برخورد کردند. در خطبه اول اشاراتی به انگیزههای سوءقصد و بیاثربودن این تلاشهای مذبوحانه داشتم و از مردم خواستم که به ارسال پیامهای تبریک در حمایت و دعا خاتمه بدهند؛[۱] ضمن تشکر از عنایات فراوان که ابراز شده، تقریباً عمده نهادها و شخصیتها در ارسال پیام اقدام کردهاند.[۲] گزارشهای جهانی هم خیلی دور از واقعیت نیست و موارد مغرضانه کم دارد. خبرنگاری سئوال کرد، با اینکه اولین بیانیه محکومکردن سوءقصد، رسماً از سوی آقای [احمد] جنتی، [رئیس سازمان تبلیغات اسلامی]، منتشر شد، مردم با تعجب از ما میپرسند، چرا رهبری و دو قوه دیگر بیانیه ندادند. گفتم، صلاح مملکت خویش، خسروان دانند؛ و با شوخی و خنده، مانع ادامه این سئوال شدم. سلطان برونئی و هیأت همراه در نماز جمعه شرکت کردند و من تشکر کردم. ظهر بچهها جمع بودند.
عصر گزارشها را مطالعه کردم. عکسالعمل اهل تسنن در شهرهای سیستان و بلوچستان و خراسان نسبت به تخریب مسجد فیض اهل سنت در مشهد که در طرح فضای سبز افتاده تند است.[۳] تلفاتی هم بوده. هنوز هم دست بردار نیستند. کار درستی نبوده.
شب محسن آمد. دربارة کیفیت بازجویی متهمان ترور صحبت شد. قرار شد نوعی نظارت داشته باشیم. آقای فلاحیان، تلفنی از عدم همکاری حفاظت ناجا برای بازجوییها شکایت کرد. به آقای بشارتی گفتم رسیدگی کند و در صورت لزوم تحویل اطلاعات بدهند. آقای فلاحیان اطلاعات تازهای از روابط متهمان داد. فائزه هم که از مشهد برگشته بود، از مشکلات جذامیان مشهد گفت و کمک خواست.
سال ۱۳۷۳
آقای [حمید] میرزاده برای مسائل بازسازی و ارز دانشجویان در خارج آمد. [آقای ظفر هلالی]، فرستاده ویژه خانم بوتو، [نخستوزیر پاکستان]، با نامه دعوت به اجلاس سران اکو در پاکستان آمد. دربارة همکاریها و مسائل مهم [سازمان همکاریهای اقتصادی] اکو صحبت شد.
آقای [حسین] محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] و پسر مهدی تاجر و آل یاسین آمدند و توضیحاتی دربارة هتل بزرگ ایران دادند که بناست با سرمایه مهدی تاجر، در شمال اوین ساخته شود. ۳۷ طبقه و مدرترین هتل جهان با حدود صد میلیون دلار سرمایهگذاری خواهد بود. زمین، آوردة وزارت معادن و فلزات است و در شراکت، سعی دارند سرعت بگیرند که به اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی دست بدهد.
دکتر حبیبی آمد. دربارة دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور و شورای نگهبان و فرهنگستان صحبت شد. عصر برای مراسم کتاب سال، به تالار وحدت رفتم. آقای میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] و مسئول مربوطه گزارش دادند و من سخنرانی کردم[۱] و جوایز حدود سی کتاب برگزیده را دادم. جلسه بیحالی بود؛ شاید به خاطر روزهدار بودن حاضران.
کارکنان دفتر و خانوادههایشان، افطار میهمانمان بودند. بعد از افطار، صحبت کوتاهی برایشان کردم و متفرق شدند. به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۴
گروه شانزده نفری خدمتگزاران [=کارگزاران سازندگی] آمدند و در مورد شیوهکارشان مشورت کردند. من هم تذکراتی در جهت برخورد دوستانه با دیگران و توجه به عواقب کار دادم. برای رفع مشکلاتی که با وزارت کشور، صداوسیما و وزارت ارشاد دارند، استمداد نمودند.
عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتیم. افطار میهمان رهبری بودم. دربارة مسایل شورای عالی انقلاب فرهنگی، روابطمان با روسیه، نیروگاه اتمی بوشهر، برنامه دیالوگ با آلمان از طریق نمایندههای ویژه من و آقای [هلموت] کُهل، [صدراعظم آلمان] که کُهل پیشنهاد کرده، مذاکره کردیم. قرار شد، ایشان جمعه آینده، نمازجمعه [تهران] را اقامه کنند.
سال ۱۳۷۵
آقایان علی و ابراهیم رازینی آمدند. با قدردانی از سفرم به رزن و کارهای فراوان عمرانی، خواستار تسریع در رساندن کار و سفر برای افتتاح کارخانه بزرگ سیمان و کمک به دانشگاه پیام نور و حل مشکل استانداری شدند. آقای [محمدهادی] عبدخدایی، سفیر جدید در واتیکان برای خداحافظی و کسب نظر آمد و مواردی از امکان همکاری با واتیکان را مطرح کرد.
آقایان میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] و جانشینش، آقای [علی] عبداللهیان آمدند. در مورد کاغذ و چاپخانه و تأسیس باشگاه مطبوعات و هنرمندان و خانهسازی برای هنرمندان گزارش دادند و استمداد نمودند. اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیسجمهور] آمد. در مورد سفر به همراه رهبری به خوزستان، انتخابات [ریاستجمهوری] و کمک برای پیدا کردن اجساد شهدا صحبت شد.
افطار، اعضای شورای انقلاب فرهنگی میهمانم بودند. سپس جلسه شورا بود؛ با بحث درباره دانشگاههای نوع دوم و مشکلات آن و راهحلها و نیز درباره تأمین مجلات علمی خارجی برای دانشگاهها.