در شرایط کنونی آیا شرکت در انتخابات دارای اهمیت استراتژیک است یا کنشی تاکتیکی است و یا اساساً هیچ اهمیتی ندارد.
گمان میکنم در پاسخ به این پرسش ابتدا باید قید «کنونی» را شفاف کنیم. اگر منظور انتخابات اسفندماه سال جاری است، یک بحث داریم و اگر مقصود انتخابات 1400 است، بحثی دیگر. در اینجا بحث من کوتاهمدت و مربوط به اسفندماه خواهد بود. در این انتخابات فکر میکنم بین سه متغیر نوعی همربطی وجود خواهد داشت. البته این حدس است؛ که میتواند ابطال و یا تأیید شود. این سه متغیر عبارتند از «میزان خشونت به کار رفته در اعتراضات آبانماه در مناطق مختلف کشور»، «میزان آلودگی هوا اعم از گردوغبار، آلایندهها و...» و «میزان آراء ریخته شده به صندوق -البته اگر دقیق اعلام شود». حالا ممکن است کسی بپرسد اینها چه ربطی به هم دارند؟ اگر حدس من درست از آب دربیاید، آنگاه در زمان مناسب به تبیین چرایی این همربطی خواهم پرداخت. اما اینها پاسخ به سؤال شما نبود و از باب مقدمه اشاراتی داشتم؛ البته لااقل میان دو متغیر میتوان گفت این همربطی کاملاً محرز است.
اما اینکه بگوییم صندوق رأی برای من استراتژیک است یا نه؛ من قبلاً در چندین مقاله در اینباره بحث کردهام. صندوق رأی میتواند تابوت رادیکالیسم باشد و آن را دفع کند و یا برعکس میتواند جعبه پاندورا باشد و پر از مار و مور. شما افغانستان را نگاه کنید؛ بعد از سه ماه یعنی از ماه «میزان» تا «عقرب»، هنوز نتوانستهاند 8/1میلیون رأی را بشمارند! زیرا مخالفان اعتقاد دارند 300هزار رأی ناپاک وجود دارد. البته اگر با گذشت زمان دیگر کاندیداها به غنی تمکین کنند او تنها رئیسجمهور 6 درصد مردم خواهد بود آنهم در شرایطی که نیمی از کشور دست طالبان است و آمار نشان میدهد مناطق شمالی و شرقی کاملاً رأیشان بهسمت عبدالله متمایل شده و مناطق جنوبی و غربی به سمت غنی؛ و این یعنی دوپاره شدن کشور و مرادف است با جنگ داخلی. پس، ممکن است انتخابات برای کشوری معکوساً جنبه استراتژیک پیدا کند! اما درباره ایران اینگونه نیست؛ اسفندماه برای ما چنین جنبهای ندارد. چون رقابت اصلی بین جناحهای داخل بلوک راست است و ما بهکلی از آن خارج هستیم.
حال ممکن است چند نفر از گوشه کنار وارد مجلس شوند، که اثری نخواهند داشت. عدهای پیشتر میگفتند باید افرادی گمنام را کاندیدا کرد که ناشناس به مجلس بروند تا بلکه کاری کنند. من همان موقع گفتم، مگر ما مانند تودهایها یا گروهکها میخواهیم در داخل مجلس نفوذ کنیم؟! یا قرار است برای گرفتن پست خود را سفید نگه داریم؟ بسیار غلط است که افراد میخواهند بهصورت نفوذی در داخل ارکان نظام اعم از لشگری و کشوری رخنه کنند. هر فردی باید مواضعاش را شفاف و بدون پردهپوشی اعلام کند، اگر تأیید کردند مشخص میشود نظام قابلیت انعطاف پیدا کرده است که البته در چشمانداز، چنین وضعیتی را نمیبینم. بنابراین انتخابات جنبه تاکتیکی هم ندارد. اما به هر تقدیر تاریخی برای انتخابات مشخص و صندوقهایی برپا کردهاند؛ این تمهیدات این خاصیت را دارد که راستگرایان تأیید شده از سوی شورای نگهبان زیر ذرهبین قرار میگیرند و هر کسی میتواند درباره آنها شروع به کاوش کند و عندالزوم کشفیاتاش را در فضای مجازی نشر دهد. من جز این خاصیتی برای انتخابات قائل نیستم.
*شهروندان و نخبگان هر یک در همراهی با یکدیگر در انتخابات آتی، چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
شهروندان اکنون به دو گروه درجه یک و درجه دوم تقسیم شدهاند و هر یک نخبگان خاص خود را دارند. از ما بهتران، طبعاً سعی میکنند در انتخابات نمایشی از شور و شعف را از خود بروز دهند اما گمانم دسته دوم بیتفاوت از کنار انتخابات عبور خواهند کرد. البته انتخابات آتی معیار خوبی خواهد بود برای تصفیه نیروهای اصلاحطلب. یعنی شورای نگهبان زحمت ما را کم میکند و خودش، اصلاحطلبان رقیق را از مابقی جدا خواهد کرد.
*آیا در حال حاضر انتخابات میتواند در خدمت ارتقاء جنبش اجتماعی باشد؟
انتخابات مقدماتی مفید دارد و فرصتی است برای ارتباط با مردم، آگاهسازی و حضور در عرصه عمومی. بعد هم باید کاملاً رفتار نمایندگان را رصد کرد. من مدتی پیش رادیو فرهنگ را گوش میکردم؛ نماینده ماهشهر بهقدری از اوضاع پرت بود که فقط تلاش داشت دولت را تخفیف کند اما کلمهای درباره وضعیت نیزار و کورهها و جراحی، و همچنین کشتهها و زخمیهای وقایع آبانماه نگفت! این چنین نمایندگانی باید به مردم معرفی شوند تا حتی نتوانند از حوزه انتخابیهشان بازدید کنند. ببینید! ملاک شورای نگهبان برای یک نماینده خوب که در تحقیقات محلی مطرح میشود، حضور در راهپیمایی 9 دی و پوشش چادر همسر نماینده است! اما سراغی از کیفیت نماینده نمیگیرند. به واقع شورای نگهبان به دنبال شناسایی «کفیل» میگردد و نه «وکیل».