حبیب الله معظمی: نوک کوه یخ کرونا در ایران بیرون زده و مسئولان بهداشت و درمان کشور و پزشکان مربوطه در دو سه روز اخیر ظهور یکباره و انفجاری در رسانهها و مشخصاً صداوسیما داشته و اقدام به بیان نکات آموزشی و توصیههای ایمنی و رفتاری برای چنین مواقعی میکنند مثلا جای نگرانی نیست و لزومی نیست که برای کوچکترین علائم آنفلوآنزا به بیمارستانها هجوم آورد که روند معمول کار این محلها مختل شود و یا به داروخانهها برای تهیه ماسک هجوم آورد، چون ماسک برای افراد مبتلا و کادر پزشکی است.
باوجود سخن و توصیه درست آنها و فارغ از مسائل سیاسی و بروز شکلی بی اعتمادی میان مردم و مسئولان، این دعوت چندان اجابت نمیشود و مردم کماکان به داروخانهها و بیمارستانها هجوم میبرند. کماکان ابراز نگرانی میکنند.
چرا چنین است؟ چرا مردم به توصیهها و سخنان مسئولان چندان توجهی نمیکنند. شاید تقدیر سخت اینست که وقتی که نشنوی زمانی میرسد که تو را نیز نشوند.
کار اصلی نهاد رسانه رساندن صدای مردم است و البته بالعکس آن هم میتواند باشد. این ارتباط میان این دو از طریق رسانه صورت میگیرد و هیچ نهاد اجتماعی چنین کارکرد و تعریف نقش ندارد.
متاسفانه در کشورما مدتهاست این ارتباط مختل شده و از آن بدتر این اختلال تقویت هم میشود. یک وجه و نمونه این اختلال ارتباطی در کشور ما در عملکرد صداوسیما متجلی است که زعمای آن درکشان از این رسانه، یک ارتباط یکسویه است؛ میگویم تا عمل کنی.
سو و وجه دیگراین اختلال ارتباطی در کشورما، رسانههایی اند که میخواهند صدای مردم باشند تا به گوش مسئولان برسد و قائل به ارتباط دو سویه اند، اما با محدودیتهایی که بر آنها اعمال میشود، عملا از آنها کارکرد زدایی شده و یا ضعف و نقص کارکرد آنهاست.
حساب صداوسیما که روشن است که تا چه اندازه از میان عموم مردم بیننده دارد و مهمتر اینکه بخشهای خبری و یا کارکرد آگاهی بخش آن تا چه اندازه برای مردم مرجعیت دارد.
رسانههایی هم که به دلیل آن محدودیتها نمیتوانند در مورد وقایع اطلاع رسانی به موقع، کامل و روشن بکنند وضعیتی مشابه صداوسیما پیدا میکنند در نتیجه مخاطب امروز ما همراه با بی اعتمادی که به رسانههای اصلی و شناسنامه دار مرجعیت اطلاعاتی و اطلاع جویی خود را مدتهاست تغییر داده اند.
مجموع این شرایط باعث شده که صدای دعوت مسئولان به گوش مردم نمیرسد، چون اعتماد خدشه دار شده و مرجعیت تغییر کرده است.
مساله کرونا در کشور، باردیگر و البته این بار بارزتر مسالۀ نقش برجسته رسانهها در تنظیم و اطمینان دهی به افکار عمومی بخصوص به هنگام بحران ها، گوشزد کرده است.
به این ترتیب بحران کرونا در ایران البته به صورت آشکارتر، وجود بحرانی دیگر را در کشور نمایان ساخته و آن بحران بی کارکرد کردن رسانه هاست.
رسانه مسئول اطلاع رسانی به مردم و اعضای جامعه است. اطلاع رسانی امری همچون جریان جاری رود است که تعطیل پذیر، مانع پذیر، تعویق بردار، بخشنامه پذیر و مصلحت بین نیست.
این مسئولیت و کارکرد در کشورها طی سالیانی از رسانههای اصلی شناسانه دار گرفته شده و از ایفای این نقش آنها مستمر جلوگیری شده است.
حال که کرونا آمده و در اوضاع شبه بحرانی، مسئولان به رسانهها نیاز دارد تا سخن و توصیه هایشان را به مردم برسانند. این مردمانند که به دلیل بی کارکرد کردن رسانه ها، مرجعیت این رسانهها را برای خود عوض کرده اند و راه کسب اطلاعات و تامین نیاز اطلاع جویی خود را به طریقی دیگر سپرده اند.
به این خاطر است که مسئولان توصیه به آرامش و عدم هجوم به داروخانهها و بیمارستانها میکنند، بازهم مردم بی توجه کار خود میکنند.
آنها مدتهاست امثال صداوسیما را به عنوان رسانهای که به آن مراجعه کنند تا تامین اطلاعات خود را با آن انجام دهند، نمیشناسند بلکه نیاز اطلاعاتی خود را از شبکههای اجتماعی کسب میکنند و در این شبکه هاست که اخبار راست و دروغ به وفور یافت میشود که البته دروغ آن شاید هم بیشترباشد.
بحران رسانهای ما به مانند خود رسانه با افکار عمومی گروه خورده ودر بزنگاه کرونا خود را به خوبی نشان داده است، درست در ایامی که نیاز است که رسانهها دعوت کننده و آموزش دهنده باشند، مردم و مخاطب گوشها را به جای دیگر سپرده اند. بحران کرونا قطعا گذراست و حداکثر تا یک ماه دیگر که درجه دما روبه افزایش میگذارد، اما بحران رسانهای ما پابرجاست که بایستی برای آن فکری کرد.
تنها راه حل این بحران دیرپا، به رسمیت شناختن استقلالها و احترام به حقوق آنها در انجام مسئولیت اجتماعی اشان است که در این میان هرموقع که رویدادی رخ داد اطلاعات آن منتشر شود و تابع مصلحت و مقاصد و سلایق شخصی و سازمانی ضداعتماد عمومی نباشد و برای آن سررسید نگذارند که اکنون وقت نشر این اطلاعات نیست و حواله به زمان دیگری ندهند.
کدوم مقاله علمی؟!اصلا چه کسی میتونه برای ویروسی که هنوز به درستی شناسایی نشده نسخه بپیچه؟
اطلاعات درست بنویسید تا مثل صدا و سیما بی اعتبار نشین،هرچند منبع اکثر مردم رسانه های خارجی مثل bbc است و هیچ رسانه دولتی و غیر دولتی از نظر اکثریت مردم مرجعیت ندارند و اختلاف روزنامه های ما فقط در دستور آشپزی خلاصه شده است.