پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۸ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
براى بازديد از آسايشگاه معلولين كهريزك، از خانه همراه عفت، به سعدآباد رفتيم و با هلىكوپتر پرواز كرديم. آقاى قمى، مدير آسايشگاه توضيحات داد. جمعى از مردم روستاهاى اطراف هم اجتماع كرده بودند. فاتحهاى سر مزار دكتر حكيم زاده بنيانگذار مركز خوانديم. از كارگاهها، استراحتگاهها و بخشهاى مختلف بازديد كرديم؛ كهريزك حدود هزار نفر مددجو دارد و خوب اداره مىشوند؛ بيشتر زن هستند. جمعى از زنان تهران هم داوطلبانه براى كمك آمده بودند. افراد زمينگير را حمام و تميز مىكنند؛ تحت تأثير روحيهشان قرار گرفتم.
معلولان خيلى راضى بودند. در جلسه توجيهى، خانم رييس هيأت مديره خيرمقدم گفت و آقاى قمى توضيح داد. هيأت امناء را دوستان و همكاران قبل از انقلابم تشكيل مىدهند. با كمكهاى مردمى اداره مىكنند. مصاحبهاى انجام دادم. در جمع پرسنل سخنرانى و آنها را تشويق كردم.
ساعت يازده به دفتر برگشتيم. ظهر محسن آمد و گزارش بررسى سانحه هوايى را داد. خواست كه به نهاجا[= نيروي هوايي ارتش] بگويم، همكارى بهتري داشته باشد. عصر شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. خطمشى آموزشى و همچنين استفاده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از مساجد براى امور فرهنگى تصويب شد.
افطار با وزيران و اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگي، ميهمان مجلس بوديم. بعد از نماز جماعت و افطار، به مراجعات فراوان نمايندگان، جواب دادم. به دفتر و سپس خانه مراجعت كردم.
سال ۱۳۷۲
آقايان [مسعود روغنی] زنجانى و [محمود] عسكرى آزاد آمدند. تحليلى از درآمدها و هزينههاى تأمين اجتماعى ارايه دادند؛ مبنى بر اينكه در آينده نزديك احتياج به كمك دولت دارند و بر اين اساس، پيشنهادهایی براى كيفيت طرح بيمههاى اجتماعى عمومى در آينده و راهكار حل مشكل وضع بيمه شدگان فعلى داشتند.
آقایان [علیرضا] مرندى، [وزیر جدید بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و [سیدمحمدرضا] كلانتر معتمد، [معاون پشتیبانی وزیر] آمدند. با توضيح هزينههاى بيمارستانها و اعتبارات در سال 1373، مدعى كمبود اعتبارات شدند و براى جبران كمبود،
پيشنهاد بالا بردن تعرفهها را داشتند.گفتم پیشنهاد مشخص به شوراى اقتصاد بدهند، ضمن اينكه ادعاى آنها را نپذيرفتم.
شوراى عالى جوانان جلسه داشت. عصر هیأت دولت جلسه داشت، با مصوبات زياد. افطار وزرا و معاونان و مشاوران و خانوادههايشان در باشگاه [ریاستجمهوری] ميهمانم بودند. صحبت كوتاهى برايشان كردم و به خانوادهها و بچهها، به هر يك، هزار تومان عيدى دادم.
سال ۱۳۷۳
ساعت هفت و نيم صبح به فرودگاه [مهرآباد] رسيديم و بلافاصله به سوى بيرجند پرواز كرديم. مهدى و ياسر و حسين [مرعشی] و آقاى نعمتزاده و چند نفر از نمايندگان مجلس هم همراه بودند. هواپيماى حامل خبرنگاران كه قبل از ما پرواز كرده بود، به خاطر اينكه پس از پرواز چرخهايش جمع نشده بود، به تهران بازگشت و با تأخير با هواپيماى ديگرى ديرتر رسيدند.
در راه، آقاى نعمتزاده، [وزیر صنایع]، دربارة طرحهاى سيمان در دست احداث توضيح داد و به طرح كامل با ظرفيت 12 ميليون تن سيمان، با ارزبرى نزديك به يك ميليارد دلار و هزينه ريالى صدو بيست و پنج ميليارد تومان كه تا نيمه اول سال 1376 همه آنها به توليد مىرسند و كل توليد سيمان كشور، از سى ميليون تُن تجاوز خواهد كرد و به صادرات خواهيم رسيد، اشاره كرد.
[آقای سیدمحمدحسین زینلی]، نماينده بيرجند، توضيحاتى دربارة كارخانه تايرسازى در دست احداث بيرجند داد. كمبود ريال دارند و استمداد كرد. در فرودگاه بيرجند، جمع زيادى از مسئولان استان [خراسان] و شهرستان و علما و مردم به استقبال آمده بودند. از جلوی صف مستقبلان عبور كردم و به احساساتشان پاسخ دادم.
بلافاصله با اتومبيل به سوى كارخانه سيمان خاش حركت كرديم. دو هلىكوپتر هم در دو طرف جاده، بالای سرمان پرواز مىكردند.[آقای اسماعیل مفیدی]، استاندار خراسان، در ماشين توضيحات مىداد. جاده بسيار خوبى است و خلوت، ولى عمدتاً از بيابان عبور مىكند. آبادىهاى كمى در مسير است.
اوضاع استان و رونق بازار به خاطر خريد فراوان مسافران تركمنستانى و صادرات كالاهاى مصرفى به كشورهاى آسياى ميانه و افغانستان و رشد بسيار خوب صنايع مصرفى و به خصوص محصولات غذايى كه نمايشگاهش هم اكنون در خراسان برپاست و معاملات مرزى با افغانستان كه عمده نياز استانهاى غربى افغانستان و بسيارى از آنها با سوبسيد از ايران تأمين مىشود، خوب است.
از روستاى سده عبور كرديم. مردم در دو طرف جاده، براى استقبال اجتماع كرده بودند. پياده شدم و از ميان مردم عبور كردم.با قربانى زياد و با نُقل و گلپاشى و دودكردن اسفند، محبت خودشان را ابراز كردند.
ساعت ده به كارخانه سيمان در دوازده كيلومترى خاش رسيديم. پس از عبور از مقابل صف مستقبلان كه از مسئولان كارخانه و شهرستان بودند، در سالن كنترل به توضيحات توجيهى مهندس شيرودى گوش داديم. كارخانه با چهل ميليون دلار و پنجاه ميليارد ريال ساخته شده و ظرفيت تولید دو هزار تُن سیمان در روز دارد. داراى 380 نفر پرسنل و مدرنترين تكنولوژى و به مقدار قابل توجهی، ساختداخل است. خبرنگاران رسيدند. سپس از بخشهاى مختلف كارخانه از جمله سنگشكن، انبار مواد اوليه، نوار نقالهها، سيلوهاى مخلوطكن، آسياب بزرگ، سيكلونهاى پيشگرمكن، كورة عظيم پُخت سيمان و مشعل كوره، با حرارت هزار و پانصد درجه بازديد كرديم.
اين حرارت، پس از خروج از كوره، در حدود 850 درجه سانتیگراد است و عمده آن، صرف پيشگرمكردن سيكلونها مىشود كه صرفهجويى زيادى در مصرف انرژى است كه در كارخانههاى قديمى نبوده است. سپس از انبارهاى سيمان و ذخيره كلينكر و آسياب سيمان، پس از كلينكر، با مخلوطشدن با گچ و سرانجام بارگيرى فله و پاكت در كاميونها، مجموعاً جالب و مهم است و خوشبختانه كشور به قدرت طراحى و ساخت رسيده است.
بعد از نماز، ناهار، استراحت و استماع اخبار راديو، و در مصاحبه راديو و تلويزيونی شركت کردم. سپس پردهبردارى از لوح افتتاح انجام شد و به اجتماع كاركنان و مسئولان شهر قائن رفتیم. پس از برنامههاى سرود دختران شاهد و اجراى موسيقى محلى و گزارش و خيرمقدم فرماندار از پيشرفتهاى شهرستان در برنامه اول و پس از انقلاب و گزارش وزير صنايع از عملكرد صنايع سيمان و طرحهاى جديد، من دربارة اهميت صنايع سيمان و برنامههاى دولت و موفقيتها سخنرانى کردم.
از آنجا براى بازديد از كارخانه در دست ساخت تاير كوير، به سوى بيرجند حركت كرديم. ما را برخلاف قرار، از خيابانهاى شهر عبور دادند. مردم در مسير اجتماع كرده بودند و به گرمى استقبال كردند؛ قرار نبود از شهر عبور كنيم. كارخانه تاير را با ماشين بازديد كرديم؛ خيلى وسيع و عظيم است. اكثر ماشين آلات از خارج وارد شده و به نظر نصب است. براي خريد بقيه تجهيزات، كمبود اعتبار دارند. قرار شد وزير صنايع كمبودها را بدهد و شريك شوند. در فرودگاه، بدرقه گرمى كردند و سرودى براى بدرقه خواندند. ساعت هفت و نیم شب به تهران رسيديم.
سال ۱۳۷۴
دیشب، آخر شب فائزه آمد و از سوءاستفاده رقبای انتخاباتی اش، نمونههایی گفت؛ امیدوار است که رأی اول را داشته باشد. اول وقت، با عفت لیست موردنظرمان را با استفاده از دو لیست کارگزاران و جامعه روحانیت مبارز تنظیم کردیم. به حسینیه جماران رفتیم و رأیمان را به صندوق انداختیم. خبرنگاران زیادی جمع بودند. مصاحبه کوتاهی هم کردم. ساعت ده و نیم به ستاد انتخابات در وزارت کشور رفتیم. گزارش نحوه عملکرد را دادند. از مجموعه کارها بازدید کردم. وضع انتخابات عادی است و حضور مردم خوب است. شکایاتی هم هست. مصاحبهای هم با رسانهها داشتم. به خانه برگشتم.
عفت از اینکه در کنار اسم فائزه، در صورت اسامی نامزدهای انتخابات، جمله «مشهور به رفسنجانی» نوشته نشده، ناراحت است و تلفنی، وزیرکشور را به تلخی سرزنش کرد. من هم ناراضی ام؛ ولی گویا معلول مسامحه ابتدایی خود فائزه است که در فرم اول، این عبارت را ننوشته و بعد هم مواجه با مخالفت ناظران شورای نگهبان شده است که وزارت کشور نتوانسته کاری بکند.
مجموعه خبرهای غیررسمی، از نزدیک به هم بودن آرای دو لیست جامعه روحانیت مبارز و کارگزاران سازندگی میدهد. وضع فائزه، بهتر از دیگران است. بیشتر وقتم به اصلاح خاطرات قبل از پیروزی انقلاب گذشت.
عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ]، برای تکمیل خاطرات- که دربارة زندانهای سوم و چهارم و سفرهای خارجی بود- آمد. بچهها رفتهاند، سری به حوزههای انتخاباتی، برای بررسی وضع آراء بزنند.
سال ۱۳۷۵
برای مراسم سالگرد صدمین سالگرد فوت سیدجمالالدین اسدآبادی، از منزل به حسینیه الزهرا (س) رفتم. قبل از شروع اجلاس، آقای روژهگارودی، متفکر فرانسوی که اخیراً مسلمان شده است، آمد. مذاکره کردیم. میهمان اجلاس است. کتابی به من داد و گفت، بهخاطر این کتاب، یکسال محکومیت حبس گرفته و کتاب دیگری در دست تألیف دارد که علیه آمریکا است و سروصدا میکند و نیز خواست، چند صفحهای برای کتاب دیگری که میخواهد تألیف کند و از صاحبنظران جهان اسلام مقاله میگیرد، بنویسم؛ قبول کردم. محسن، مترجممان بود. در اجلاس، در جمع هیأت رییسه، کنار من نشسته بود.
بعد از خیرمقدم آقای [محمد] واعظزاده [خراسانی، رئیس مجمع تقریب مذاهب اسلامی]، با گزارش مختلف ایشان، سخنرانی مفصلی برای افتتاح اجلاس کردم و تحلیلی درباره شخصیت و مبارزات سیدجمال نمودم و سئوالاتی مطرح کردم و خواستم که در اجلاس، در دستور تحقیق قرار دهند، منجمله اینکه تز اجرایی سیدجمال برای پیادهکردن افکارش، چه بوده است؟
به دفترم رفتم. آقای [محمدرضا] البرزی، سفیرمان در سوییس آمد و برای آزادی فرد سوییسی که اخیراً بازداشت شده و به خاطر اینکه تابعیت آمریکایی هم دارد، متهم به جاسوسی شده، استمداد کرد و گفت، رفتار سوییس با ما خوب است، نباید آنها را برنجانیم؛ بهخصوص پس از آزادی شهروند آفریقای جنوبی که همراه او بوده، ادامه بازداشت این شخص، مشکل است.
دکتر [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پرورش] آمد و برای نیازهای بودجه وزارت آموزش و پرورش استمدادکرد؛ با اینکه ۲۵۰ میلیارد تومان، بابت کسری بودجه امسال گرفته بود، ۲۲ میلیارد تومان دیگر میخواهد. از اقدامات ایذایی نمایندگان مجلس انتقاد کرد و راجع به تصمیم [حزب] کارگزاران [سازندگی] در انتخابات [ریاستجمهوری] مشورت کرد.
مدیران و نمایندگان سازمان نظام پزشکی سراسر کشور آمدند. لوح تقدیر جامعه پزشکی از من را آوردند. دکتر [شهابالدین] صدر، [رئیس سازمان نظامپزشکی]، گزارش داد و من هم صحبت مفصلی در وظایف و خدمات پزشکان و نظام پزشکی کردم و توضیحاتی دربارة پیشرفت پزشکی دادم.
تا ساعت پنج بعد از ظهر، کارها را انجام دادم. سپس مصاحبه با مایک دالاس، خبرنگار معروف و کارکشته آمریکایی، [شبکه تلویزیونی سی بی اس] داشتم؛ طولانی شد. به همه سئوالاتش جواب دادم.بد نشد. بیشتر به دنبال راهکار شروع مذاکره ایران و آمریکا بودکه چیزی به دست نیاورد.
پس از نماز مغرب، پیام نوروزی برای ایرانیان خارج ازکشور ضبط کردیم. شب دکتر ولایتی، [وزیر امورخارجه] آمد. برنامه بُردن نامههای دعوت، برای سران کشورهای اسلامی را تنظیم کردیم. راجع به انتخابات [ریاستجمهوری] صحبت شد؛ مایل است مطرح شود. تا ساعت نُه و نیم شب، کارها را انجام دادم و به خانه آمدم.