arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۰۶۶۴
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۱۸ فروردين ۱۳۹۹

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۸ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: احمد جنتى از اينكه بعضى از رد صلاحيت شده‌ها، فشارى بر شوراى نگهبان آغاز كرده‌اند؛ راه علاج خواست

عصر آقاى [احمد] جنتى آمد. از اينكه بعضى از رد صلاحيت شده‌ها، فشارى بر شوراى نگهبان آغاز كرده‌اند و خواستار اعلان علت رد صلاحيت هستند و روزنامه سلام به اين موضوع دامن مى‌زند، راه علاج خواست. قرار شد بررسى كنند؛ اگر مواردى قابل اعلان است، با كسب موافقت طرف اعلان كنند. شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. موضوع درخواست بعضى از خانم‌هاى خواننده، براى اجراى برنامه براى خانم‌ها مطرح و قرار شد بدون اينكه جواز رسمى بدهيم، در حدود مشروع تحمل شوند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۸ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: احمد جنتى از اينكه بعضى از رد صلاحيت شده‌ها، فشارى بر شوراى نگهبان آغاز كرده‌اند؛ راه علاج خواستخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۸ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
ساعت نُه و ربع صبح به دفترم رسيدم. خيابان‌ها پُر از پوسترهاى انتخاباتى است. مبارزات انتخاباتى خيلى جدى است. در گزارش‌ها، حمله ايران به مقر منافقين و حملات منافقين به نمايندگى‌هاى ايران و انتخابات ايتاليا و انگليس و اختلافات اوكراين و روسيه و پارلمان كنگره خلق روسيه مورد توجه است.
پيش از ظهر ملاقات كمى داشتم. آقاى محمدصادق لبنانى آمد و براى خدمت به انقلاب در سمت خبرنگار [راديو] مونت‌كارلو حمايت خواست. آقاى [علي] فلاحيان، [وزير اطلاعات] آمد. گزارش سفر به عربستان‌سعودي و مذاكره با مسئولان اطلاعاتى اين كشور و مسايل انتخابات را داد. در مورد احتمال طرح استيضاح در مجلس به خاطر گزارش‌ها عليه بعضى از نمايندگان و نيز گزارش ضربه به منافقين و آثار آن، مطالبي گفت.
عصر آقاى [احمد] جنتى آمد. از اينكه بعضى از رد صلاحيت شده‌ها، فشارى بر شوراى نگهبان آغاز كرده‌اند و خواستار اعلان علت رد صلاحيت هستند و روزنامه سلام به اين موضوع دامن مى‌زند، راه علاج خواست. قرار شد بررسى كنند؛ اگر مواردى قابل اعلان است، با كسب موافقت طرف اعلان كنند.
شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. موضوع درخواست بعضى از خانم‌هاى خواننده، براى اجراى برنامه براى خانم‌ها مطرح و قرار شد بدون اينكه جواز رسمى بدهيم، در حدود مشروع تحمل شوند.
به خانه آمدم. فاطى از سفر آلمان آمده است. گزارشى از ملاقات‌ها و مذاكرات هيأت زنان را داد و از مشكلات فراوان زنان در آلمان، از بحران خانواده و تبعيض بين زن و مرد از لحاظ حقوق و مشاغل و فساد اخلاقى و... گفت.
مهدى و آقاي [محمدحسن] قديرى[ابيانه، سفير ايران در سيدني]، از استراليا تلفن كردند و گفتند، بعد از پخش فيلمى از جريان خرابكارى منافقين در سفارت از تلويزيون استراليا، جو به شدت به نفع ايران و ضرر منافقين تغيير كرده است و پليس و دولت اين كشور، به خاطر بى‌عُرضگى و كم‌كارى تحت فشارند.

 

سال ۱۳۷۲
صبح ورزشكاران موفق آمدند. دكتر [حسن] غفورى فرد، [رييس سازمان تربيت بدني] و [سرتیپ رضا] سيف‌اللهى [فرمانده نیروی انتظامی، در خصوص کسب مدال قهرمانی تیم فوتبال پاس در آسیا] گزارش دادند. جوایز را دادم و صحبت دلگرم‌كننده‌اى نمودم. آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييس‌جمهور] آمد و در مورد بازسازى و صنعت‌هايي كه با كمك دولت در شهرهاى مناطق جنگ‌زده تأسيس شده‌اند، گزارش داد. خواست كه مواظب قيمت ارز و تورم باشيم.
شوراى عالى ادارى جلسه داشت. تصميمات تكميلى براى مجتمع‌هاى ادارى گرفتيم و انتزاع سازمان ميراث فرهنگى از وزارت علوم و الحاق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تصويب شد. دكتر [مصطفي] معين و همراهانش ناراحت شدند.
عصر به جلسه هيأت دولت نرفتم و كارها را انجام دادم. يادداشت‌هاى كتاب خدمات دولت در طول برنامه اول را كه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دست تهيه است، بررسى نمودم. شب به خانه آمدم. كسى نبود. شام، حاضرى خوردم، فيلمى ديدم و خوابيدم.

 

سال ۱۳۷۳

اول وقت با محسن، با هلی‌کوپترها به روستای کلِین در جنوب شهرستان ری و زادگاه مرحوم [شیخ محمد ابن یعقوب] کلینی، صاحب کتاب «کافی» رفتیم. کنار قبرستان فرود آمدیم. قبر پدر کلینی هم در آنجاست. مردم روستاهای اطراف جمع شده بودند. فاتحه‌ای بر سر قبر خواندیم و در جمع مردم حضور یافتیم.

امام جمعه حسن‌آباد، خیرمقدم گفت و نیازهای منطقه را طرح کرد و از خدمات فراوان عمرانی دولت تشکر نمود. سپس من صحبت‌های دلگرم‌کننده کردم و وعده توجه بیشتر دادم و ایجاد دو سد کوچک دیگر روی رودخانه‌ای را برای مهار آب‌های فصلی، در حد سی میلیون متر مکعب دیگر، قبول نمودم. این رودخانه، در گذشته، آب رود کرج را به منطقه می‌آورد و اکنون فقط در فصول باران، آب دارد.

سپس به روستای کُلین، خانه سه شهید رفتیم. در میان اعضای خانواده نشستیم؛ احوال‌پرسی کردیم و هدیه‌ای دادیم. مردم روستا خیلی گرم گرفتند. قرار شد به ساخت مسجد روستا کمک کنیم و برای رونق فرهنگی منطقه، سالنی را در کنار مقبره پدر کلینی بسازیم.

به سوی کارخانه تولید کود کمپوست از زباله واقع در در غرب شاه‌عبدالعظیم پرواز کردیم. انگلیسی‌ها، در رژیم گذشته، احداث این کارخانه را با بهای گزاف شروع کرده‌اند؛ طرح ناتمام مانده بود و اخیراً شهرداری تهران، آن را کامل کرده است. روزی حدود پانصد تن زباله را می‌گیرد و یکصد تُن کود می‌دهد. بوی بسیار زننده‌ای در محیط کارخانه بود. تحمل کردیم و همه جا را دیدیم؛ هنوز کامل نیست. گویا مردم اطراف هم به حضور کارخانه مزاحم، اعتراض دارند.

سپس همان‌جا، در سالنی نمایشگاه اقدامات برای اجرای برنامه شهر سالم را دیدیم. دکتر [علیرضا] مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و یکی از رابطین بهداشت گزارش دادند. من هم صحبت کردم با اتومبیل از مسیرهای اطراف شهر از جمله کوی سیزده آبان، جوانمرد قصاب، بسیج و سیمان‌ری گذشتیم؛ شهرداری تهران کارهای عظیمی انجام داده است؛ ساخت اتوبان‌ها، پل‌ها و پارک‌ها و طرح ساخت کانال عظیم، برای انتقال مستمر فاضلاب شهر تهران که مزاحم مردم بوده و احداث کمربندی چهل و پنج متری و اصلاحات خیابان ورامین و چند اتوبان کوتاه دیگر در اطراف حرم [حضرت‌عبدالعظیم‌حسنی (س)]، از جمله کارهای انجام شده است.

سپس به بازدید طرح آستان مقدس رفتیم. برای اصلاح ساختار، بیش از هفتاد هزار مترمربع نوسازی در دست ساخت دارند که به کلی منطقه را عوض می‌کند و لازم است. به زیارت حرم‌های حضرات عبدالعظیم و امامزاده حمزه و امام زاده طاهر رفتیم و نماز جماعت خواندیم.

سپس در جمع علما و مدیران شرکت کردم. آقایان [سیدعلی] غیوری، [امام‌جمعه شهرری] و [محمدی] ری‌شهری، [تؤلیت آستان حضرت عبدالعظیم (س)]، خیرمقدم گفتند و ضمن طرح نیازها، از کمک‌های فراوان من و پیشرفت‌های خوب عمرانی شهرستان ری تشکر کردند. من هم صحبت مفصلی دربارة استعدادها و امکانات شهرری و طرح‌های عمرانی دولت کردم و وعده سرعت بیشتر مخصوصاً در استفاده از آب‌ها و فاضلاب‌های فراوان دادم

بعد از صرف ناهار و استراحت، در جلسه هیأت امنای آستانه شرکت کردم. گزارش برنامه‌های عمرانی را دادند و گفتند که اجرای این برنامه‌ها، مبلغ دوازده میلیارد تومان هزینه دارد. درآمد سالیانه آستانه، حدود پانصد میلیون تومان است. قرار شد بیشتر کمک کنیم؛ منجمله هزینه کامل احداث دانشگاه حدیث را پرداخت کنیم، زمین و وام هم بدهیم. بعد از انجام مصاحبه رادیوتلویزیونی، با ماشین به خانه برگشتیم.

در گزارش‌های امروز، کشته شدن دو رییس‌جمهور بروندی و رواندا و جمعی از مقامات دو کشور، در توطئه سقوط هواپیمایشان با موشک مطرح است. برای اطلاع از احوال پدر شیخ کلینی، مقداری مطالعه کردم که جز اسمش، چیزی نیافتم.

 

سال ۱۳۷۴

صبحانه را همراه با محسن خوردیم. گزارش‏ها را خواندم. به فرودگاه اهواز رفتیم و طرح توسعه ترمینال را افتتاح کردیم. مدیر فرودگاه، خواستار اجازه ایجاد باند جدید شد. به خاطر وجود چاه‌های نفت کنار باند، وزارت نفت اجازه نمی‌دهد. به محل طرح نیشکر پرواز کردیم. در راه آقای مهندس [سیدهادی] طباطبایی توضیح می‌داد. در [مجتمع کشت و صنعت] واحد امیرکبیر فرود آمدیم. در جلسه توجیهی توضیح دادند.

هشتاد هزار هکتار و هفت واحد برای تولید ۸۰۰ هزارتُن شکر، ۳۵۰ هزارتُن کاغذ چاپ و تحریر و ۸۲۰ هزارتُن خوراک دام [و فیبر نیمه‏سبک] که مجموعاً به نرخ امروز، سالانه ۸۰۰ میلیون دلار ارزش افزوده دارد. نیازهای اساسی کشور را تأمین می‌کند و پنجاه هزار شغل جدید ایجاد  و منطقه کویری را آباد می‌کند.

 لوله‌های پلی‌اتیلین را دیدیم که در اندازه‌های مختلف و به جای  کانال‌های درجه سه و چهار آبیاری مورد استفاده قرار می‌گیرد و باعث صرفه‌جویی در هزینه و مصرف زمین است و کار آبیاری را آسان می‌سازد. کارخانه  برای تولید آن ساخته‌اند که موادش را هم از پتروشیمی‌های داخل می‌گیرند.

همان‏جا شروع به کار بیست‏و پنج هزار هکتار اُکالیپتوس را اعلام کردیم و نهالی غرس کردم که توسط [ستاد]بازسازی[مناطق جنگی] و کشت و صنعت، برای تولید کاغذ ایجاد می‌شود. سپس رفتیم، یکی از مراکز پمپاژ آب از کارون برای واحد دعبل خزایی را  دیدیم؛ با ۱۸ دستگاه پمپ، برای انتقال ۳۳ متر مکعب آب در ثانیه از کارون. هنوز پمپ‌ها نصب نشده، ولی ساختمان آماده است و کانال درجه یک هم ساخته شده است. پمپ‌ها را با تکنولوژی از چین گرفته‌اند؛ هر پمپ به قیمت حدود صد هزار دلار.

سپس به مزرعه رفتیم. ماشین‌های عظیم ترنچررا تماشا کردیم که مشغول حفاری کانال و نصب لوله‌های زهکشی در عمق دو متری زمین بودند. هم‏زمان هم حفر می‌کنند و هم لوله را می‌گذارند و هم شن‌های دانه‏بندی شده را روی آن می‌ریزند و می‌توانند در هر ساعت، بیش از صدمتر پیش بروند؛ خیلی جالب است، حیف که خبرنگاران را نبرده بودیم.

به سوی خرمشهر پرواز کردیم. در مسیر، از فضا شهرک صنعتی خرمشهر و وضع کلی منطقه را دیدیم و برای دیدن وضع شهر، مدتی روی خرمشهر پرواز کردیم. هنوز نقاط ساخته نشده زیاد است. کنار استادیوم شهر فرود آمدم. اجتماع باشکوهی بود. علی‌رغم مشکلاتشان، خیلی پُرشور، با فارسی و عربی و سرود و دکلمه و کف‏زدن و دست‏افشانی و کِل‏کشیدن زنان، ابراز احساسات کردند. [آقای سید ابوالحسن نوری مهری]، امام جمعه و [آقای یونس محمدی کریم]، نماینده و فرماندار خیرمقدم گفتند و نیازها را طرح کردند و از کارهای انجام شده تشکر نمودند. من هم سخنرانی دلگرم‏کننده‌ای داشتم و وعده انجام خواسته‌ها برای اشتغال و فاضلاب، منجمله ایجاد منطقه آزاد تجاری را دادم؛ نه با قول قطعی.

سپس به منطقه اسکله رفتیم و بندر را دیدیم؛ خیلی وسیع است، با چند اسکله و انبارهای خوب جدید و محوطه وسیع، در حدود یک و نیم میلیون مترمربع. از انبارها که کالاهای فراوانی هم داشتند، بازدید کردیم. از کشتی مسافربری نگین بازدید نمودیم؛ تمیز و پیشرفته و سریع است. هر روز به کویت می‌رود. از هر مسافر، حدود بیست‏هزار تومان می‌گیرند. چهار ساعت در راه است. از استرالیا، به قیمت پنج میلیون دلار خریده‌اند. آقای [محمد] مدد، [مدیرعامل سازمان بنادر و کشتیرانی] و آقای [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] توضیح دادند و برای تکمیل و بازسازی بندر کمک خواستند.

در مقابل ما، جزیره ام‌الرصاص عراق قرار گرفته که به کلی خراب است؛ نخل‌هایش خشک‏شده و مردم از آنجا رفته‌اند. مقایسه خوبی برای بازسازی دو کشور است. مدتی در شهر گشتیم و قسمت‌های مختلف بازسازی و خیابان ساحل کارون را دیدیم. حدود هزار و پانصد لنج و قایق را که در جنگ غرق شده‌اند، بیرون آورده‌ و بازسازی کرده‌ و صاحبانشان برده‌اند. یک طرف ساحل را ساخته‌اند. محلی برای احداث موزه جنگ، در حال آماده‌سازی دارند. آقای [مهدی] چمران، [رییس بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس] توضیح داد. جای گلوله‌های زمان جنگ را هم در ساختمان نگه‏داشته‌اند. ساختمان مین‏آفیس شرکت نفت است.

از کارخانه نوشابه‏سازی جدیدالتأسیس- آرسو- دفتر تبلیغات اسلامی قم بازدید کردیم. به کمک  ستاد بازسازی ساخته‌اند. گفتند مدرن‌ترین کارخانه خاورمیانه است. آقای [محمد] جعفری گیلانی توضیح داد. بیمارستان فاطمه زهرا (س) را افتتاح کردیم. تمام پرسنل آن خانم‌ هستند.

به آبادان رفتیم. با استقبال پُرشور مردم، ابتدا مدرسه تیزهوشان را افتتاح کردیم. آقای [جواد] اژه‌ای، [مشاور رهبری و رییس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان] توضیح داد. رفتیم و هتل کارون‌سرا  را که به تازگی بازسازی‌اش تمام شده است، افتتاح کردیم. به کمک ستاد بازسازی ساخته شده است. مصادره و در اختیار ستاد اجرایی فرمان امام است. در زمان جنگ، محل استقرار ستاد فداییان اسلام بود. همان‏جا اقامت کردیم.

بعد از ناهار و کمی استراحت، به سوی محل پرورش میگو در جنوب جزیره آبادان پرواز کردیم. در راه، مهندس [محمدرضا] شمسایی، [رییس کمیته آب جهادسازندگی]، از طرح مهم آبیاری جزیره گفت. قبل از انقلاب، توسط سوئدی‌ها طراحی شده؛ برای ایران و هم عراق، برای دورانی که آب اروند، شیرین نخواهد بود. از نقطه‌ای از کارون که با مد دریا شور نمی‌شود، آب را با پمپاژ عظیم به بهمن‏شیر و از بهمن‏شیر به جزیره منتقل می‌کنند؛ هزینه زیادی دارد.

در محل طرح میگو فرود آمدیم. آقای [رسول] لاهیجانیان [معاون وزیر جهادسازندگی و رییس شرکت شیلات] توضیح داد؛ خیلی عظیم است. بیش از پنج هزار هکتار از کویرها را تبدیل به استخر پرورش میگو می‌کنند. با جزر و مد از بهمن‏شیر آب می‌گیرد و در اختیار بخش خصوصی می‌گذارند. گفتند که تا دویست هزار هکتار در ساحل خوزستان قابل توسعه است. نمایشگاه فرش دستباف آبادان را هم برپا کرده بودند؛ کاری پُرسود و مولد و اشتغال‌زا.

از آنجا به اروندکنار رفتیم. از خیابان شهر، از مقابل مردم عبور کردیم؛ خیلی پُرشور استقبال کردند. خانمی، بطری گلاب را روی لباس‌هایم خالی کرد؛ گله داشتند، چرا نماندیم. خوب بازسازی شده و مردم بانشاط هستند. به سوی آبادان پرواز کردیم. از فضا خانه‌هایی که آقای [علی] فلاحیان، با کمک من برای محرومان می‌سازد، دیدیم و ایشان توضیح داد. همچنین بندر چوئبده  و لایروب‌های عظیم را دیدیم که بهمن‏شیر را لایروبی می‌کنند.

برای کم‏کردن راه رسیدن به محل سخنرانی، به جای فرودگاه، در جای دیگری فرود آمدیم. با اینکه از راه دیگری به سوی محل اجتماع رفتیم، انبوه مردم استقبال‏کننده حرکت‏مان را کُند کرد. در ورزشگاه آبادان، احساسات مردم در اوج بود؛ به‏خصوص زنان که روسری‌های خود را از زیر چادر درآورده بودند و بالای سرشان چرخ می‌دادند و لحظه‌ای صدای شعارهای ستایش‌آمیز قطع نمی‌شد؛ حتی در زمان صحبت. بعد از خیرمقدم آقای [غلامحسین]جمی، امام‏جمعه، صحبت کوتاهی کردم که مرتباً با شعارهای حمایت قطع می‌شد. به راستی آبادان یکپارچه شور بود و باعث تعجب حضار.

برای افتتاح کارخانه شیرپاستوریزه رفتیم. وزارت دفاع ساخته است. قبل از جنگ، همین جا کارخانه شیر داشته که عراقی‌ها آن را اشغال و منهدم کرده بودند. اخیراً با کمک ستاد بازسازی، تجدید ساختمان شده است؛ مجهزتر و بزرگ‌تر. نماز مغرب و عشا را همان‏جا خواندیم. قرار شد جهادسازندگی، مثل سایر کارخانه‌ها به آن هم سوبسید بدهد.

گشتی در شهرک صنعتی آبادان زدیم. گفتند ۱۶۰ قرارداد بسته شده و برای تجهیز فاز دوم کمک خواستند. برای افتتاح بیمارستان طالقانی رفتیم. بازسازی شده و با ۲۴۰ تخت و ابزار مدرن، توسعه یافته است. به خاطر خستگی به قسمت‌های مختلف سرنزدم. در جلسه‌ای در آمفی‌تئاتر بیمارستان، اسناد خانه‌ها را به ده‏ها خانواده بی‏سرپرست، به صورت رایگان، هدیه کردم. حدود دو هزار و پانصد واحد مسکن کوچک، توسط ستاد بازسازی از املاک مانده از اردوگاه‌های مهاجرین ساخته شده است.

جلسه ستاد بازسازی [مناطق جنگ‏زده] داشتیم. آقای [حمید]میرزاده، [معاون اجرایی رئیس‏ جمهور]، گزارش کارها را داد. من هم صحبت کوتاه تشکرآمیز نمودم. از آنجا به محل بندر آبادان رفتیم. قایق‌ها و کشتی‌ها و لنج‌های  زیادی پهلو گرفته بودند. با یکی از آنها که سیصدتُن سنگ برای کویت بار زده بود، صحبت کردم. بحمدالله بندرگاه فعال است. برای شام و خواب، به هتل رفتیم. خسته خوابیدم.

 

سال ۱۳۷۵
آقای [محمدرضا] عباسی‌فرد، [معاون اجرایی رئیس قوه قضاییه] آمد و از شورای نگهبان به خاطر امتحان از او برای نامزدی [انتخابات مجلس] خبرگان و سپس رد کردن او بعد از امتحان شکایت کرد. آقای [مرتضی] بانک، استاندار کرمان آمد. برای جلوگیری از اعمال سلیقه در شورای نگهبان در مورد ابطال انتخابات استمداد کرد و بر سلامت کامل انتخابات در شهرهای استان کرمان تأکید نمود.

آقای [محمدعلی] زم، [رئیس حوزه هنری] آمد. از خدمات حوزه هنری برای سازمان تبلیغات اسلامی گفت و از وزارت ارشاد به خاطر سخت‌گیری نسبت به فیلم‌سازان انتقاد کرد. [آقای جاسم محمدالعون]، وزیر ارتباطات [حمل و نقل و آب و برق] کویت آمد. مذاکرات، تشریفاتی بود. سئوالات زیادی از وضع کویت و رابطه با عراق نمودم. آقای [مصطفی] میرسلیم، [دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، برای تنظیم دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. اعضای شورای عالی بعثه حج آمدند. آقایان [محمدمحمدی] ری‌شهری، [نماینده ولی‌فقیه و رئیس حجاج ایرانی] و [محمدحسین] رضایی، [رئیس سازمان حج و زیارت] گزارش دادند و مضیقات جدیدشان را آوردند. من هم در مورد ایجاد ارتباط با شخصیت‌های مسلمان در زمان حج، برای تفاهم مسلمانان و نزدیک‌کردن افکار مهم، صحبت و تأکیدکردم.

عصر آقای [مصطفی] پورمحمدی، [معاون وزیر اطلاعات] آمد. در مورد نتایج مذاکرات با عراقی‌ها و تنظیم قرار برای زیارت عتبات و تجارت محدود و عبور عراقی‌ها از ایران را توضیح داد که در جلسه شورای عالی امنیت ملی هم تصویب شد. در شورای عالی امنیت ملی، مسائل جدیدمان با آلمان، پس از صدور حکم بازداشت وزیر اطلاعات و کیفیت مواجهه با آن، بحث و تصمیم‌گیری شد.

آقای [محمد] یزدی، [رئیس قوه قضاییه]، صحبت‌های آیت‌الله خامنه‌ای در جمع علمای شورای نگهبان را نقل کرد. ایشان معترض به ابطال بعضی از موارد نتایج انتخابات هستند که خارج از موازین قانونی انجام می‌شود. می‌گویند، این‌گونه موارد را به مجلس واگذار کنند. شب در مورد مسأله مردودی در امتحان [نامزدی مجلس خبرگان] آقای عباسی‌فرد، با آقای امامی کاشانی و نیز با دکتر ولایتی، [وزیر امورخارجه]، دربارة پیگیری پیام سرهنگ قذافی در مورد اسلحه‌هایشان در سودان صحبت کردم.

 

سال ۱۳۷۶
ساعت هشت صبح از فرودگاه تهران به سوى تبريز پرواز كرديم. محسن و مهدى و [آقایان بیژن نامدار زنگنه، عیسی‏‌کلانتری، غلامرضا آقازاده، محمد فرهادی و محمدرضا نعمت‏‌زاده]، وزیران نيرو، كشاورزى، نفت، فرهنگ و آموزش عالى و صنايع و آقايان [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [محمدحسن] رحيميان، [رییس بنیاد شهید]، همراه بودند.
در فرودگاه تبريز استقبال رسمى بود. يكسره براى افتتاح، به محل پتروشيمى تبريز رفتيم. در جلسه توجيهى، آقايان [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] و [احمد] رهگذر، [مدیرعامل شرکت پتروشیمی] توضيحات دادند. با 850 ميليون دلار و 60 ميليارد ريال ساخته شده است و هزينه‌ها از محل سود توليدات داده مى‌شود؛ روزى يك ميليون دلار ارزش توليدات آن است.
سپس از بخش‌هاى مختلف بازديد كرديم.كلنگ واحدهاى جديد را به زمين زديم. سپس از لوح عظيمى كه درست كرده بودند، پرده برداشتم. [آقای محسن مجتهد شبستری]، امام‏‌جمعه تبريز، خيرمقدم گفت. هديه‌اى از سوى مردم تبريز به عنوان قدردانى از كارهاى من تقديم كردند: يك ساعت جالب كه روى آن با آب طلا نوشته بودند، هر ساعت در اين كار من، يك سال ارزش داشته است‌.
من هم نشان درجه سه [سازندگی] به مهندس [غلامحسین] نجابت، به خاطر طراحى و ساخت اروماتيك بندر امام دادم و سخنرانى مفصلى دربارة اهميت و مزيت‌هاي صنايع پتروشيمى در ايران ايراد كردم. جلسه در فضاى باز بود. باد شديدى مى‌وزيد و صحبت كردن مشكل بود. سپس ناهار و نماز و كمى استراحت داشتيم.
ساعت دو بعد از ظهر، به سوى دشت هريس حركت كرديم. با ماشين‌ها در مسير مواجه با ابراز احساسات مردم و به خصوص در روستاهاى مسير بوديم. براى افتتاح سد پارام، كنار روستاى پارام رفتيم. از سد بازديدكرديم؛ با ظرفيت چهار ميليون مترمكعب و تنظيم هفت ميليون مترمكعب آب از سد. پایين نقطه خروج آب از درياچه رفتيم. در اجتماع گزارش آقاى زنگنه [وزیر نیرو] و آقاى كيافر، مديرعامل [سازمان] آب [منطقه‏‌ای] استان و سپس گزارش پيمانكار از سپاه را شنيديم؛ با پانصد ميليون تومان هزينه ساخته شده است.
سپس كنار شهرك آرباتان رفتيم، براى افتتاح كانال آب كه وزارت كشاورزى ساخته است، به طول 27 كيلومتر، با ظرفيت 17 مترمكعب و مناسب براى آبيارى هفت هزار هكتار زمين و در انتهاى كانال سدى با ظرفيت 40 ميليون متر مكعب آب ساخته مى‌شود. گفتند اگر 500 ميليون تومان بدهيم، امسال تكميل مى‌شود؛ پذيرفتم. در گزارش گفتند كه 100 هزار هكتار زمين‌هاى تپه ماهور را درختكارى مى‌كنند و اين 14 هزار هكتار زمين را به سمت پوشش آبيارى تحت فشار برده‌اند و نُه هزار هكتار را در دست اجرا دارند. همه نيازهاي صنعتى آن در استان توليد مى‌شود. من هم براى تشويق آنها صحبت كردم و از بند انحرافى رودخانه زرنق بازديد و افتتاح كرديم. مردم زرنق، اجتماع پرشوری داشتند. به‏تازگى شهر شده است.
به تبريز برگشتيم. به كارخانه سيمكات رفتیم كه بنياد شهيد ساخته است؛ افتتاح كردم. از اموال چند نفر متواري است كه ارز گرفته‌اند و به تعهد خود براى آوردن ماشين‏آلات عمل نكرده‌اند كه در مقابل اين خيانت، دادگاه اموال آنها را مصادره كرده است. كارخانه را افتتاح كرديم و فاز بعدی را كلنگ زديم. در مراسمى آقاى [محمدحسن] رحيميان، [رییس بنیاد شهید] توضيح داد.
سپس در همان مراسم، وزير علوم و معاون وزير بهداشت و سپس [رییس] كانون پرورش فکری كودكان و نوجوانان، [مدیرعامل] فروشگاه‌هاى رفاه و معاون وزيركشور دربارة طرح‌هاى خود‌شان توضيح دادند. من دربارة همه آنها صحبت كوتاهى كردم. همه برنامه‌هاى امروز، مستقيم براى مردم استان پخش مى‌شد و در محل همه طرح‌ها، مردم و مسئولان جمع بودند و به برنامه گوش مي‌دادند.
به فرودگاه رفتيم. ساعت ده شب بود. نماز خوانديم و مصاحبه كوتاهى انجام شد و به تهران برگشتيم. در تبريز باران مى‌باريد. ساعت دوازده شب به خانه رسيديم. شام در هواپيما صرف شد.

نظرات بینندگان