ساسکیا میلر در نشریه آتلانتیک نوشت: مهمترین عامل مرگ اروپاییها بر اثر یک بیماری همهگیری به قرن چهاردهم برمیگردد، جایی که بر اثر شیوع طاعون سیاه طی تنها چهار سال 60 درصد از جمعیت این قاره کشته شدند. همانطور که از نام این بیماری پیداست، این بیماری با علائم بد بالینی درصد بالایی از مبتلایان را به کام مرگ میکشاند، اما در کنار این علائم عوارض جانبی و روانی نیز داشت. احساس ترس قابل توجیه بود، اما همزمان سوءاستفاده، رواج شایعات، اطلاعات غلط و خرافات نیز گسترش یافت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: امروز، با شیوع جهانی بیماری روبرو هستیم که هرچند از نظر زیست شناختی کشندهتر از طاعون سیاه نیست، اما امکان دارد که آنچه «اوا شلوتهبر» مورخ، یک همه گیری ذهنی مسری میداند تحقق یابد. با رشد اطلاعات غلط و عدم امکان تفکیک آن از واقعیات، رهبران جهان باید اکنون بیش از هر زمان دیگری یک مسیر متفکرانه را در پیش بگیرند. در حقیقت امروز حاکمان باید بیش از هر زمان دیگری متکی به علم و استدلال مبتنی بر شواهد عینی باشند. مرکل یکی از رهبرانی است که در قامت یک دانشمند مردم اعتماد بسیاری به او برای غلبه بر این بحران دارند.
اکنون هفتههاست كه رهبر آلمان عقلانیت که مشخصه بارزاش است را همراه با یك احساس گرایی به كار گرفته تا كشور را در مسیر فعلی که مسیری موفق در برخورد با کووید-19 است، هدایت کند. همهگیری از بسیاری جهات برای سیاستمداری به سبک رهبری او که بیتحرک و محتاط شناخته میشوند، یک چالش است. مرکل در تلاش برای ایجاد ثبات اجتماعی و اقتصادی در زمان شیوع این بیماری، از چندین مزیت ویژه بهرهمند است. یکی از این مزایا سیستمی هماهنگ و متخصص شامل جامعه علمی و پزشکی که در سراسر آلمان حضور دارند و دیگری اعتماد به نفس مردم که ناشی از رهبری باثبات و معقول خود او میشود. مرکل با 30 سال تجربه سیاسی در مواجهه با یک چالش عظیم در اوج کارآیی قرار دارد. او گویی از اعتبار یک دانشمند در کار الگوبرداری میکند و به نظر میرسد که چه از نظر سیاسی و چه از نظر علمی در سطح بالایی قرار گرفته است.
مرکل در سال 1954 در آلمان غربی متولد و در یک شهر کوچک آلمان شرقی در شمال برلین بزرگ شد. پدر وی کشیش لوتر از اهداف نظارت سرویس امنیتی آلمان شرقی بود. به گفته استفان كورنلیوس مرکل به عنوان یک دانشجوی با استعداد، اوایل خود را در مرکز توجهات قرار نمیداد تا مبادا خود و خانوادهاش را در معرض بازجویی و تفتیش قرار دهد. هنگامی که دیوار برلین در سال 1989 فرو پاشید، مرکل که در آن زمان دکترای شیمی کوانتومی خود را اخذ کرده بود، به عنوان یک محقق کار میکرد. پس از آن، خیلی زود کار تحقیقاتی را رها کرد تا به گروه سیاسی جدیدی که در منطقه خود تشکیل داده بود، بپیوندد. بدین ترتیب مرکل بی سر و صدا فعالیت سیاسی خودش را آغاز کرد. او در سیاست آلمان نوعی قیام به وجود آورد تا در نهایت در سال 2005 به صدر اعظمی، دولت فدرال آلمان رسید. مسیر او برای رسیدن به این سمت به عنوان یک زن اهل آلمان شرقی که هیچ سابقهای هم در قانون یا سیاست ندارد دشوار بود.
مرکل هیچگاه علناً درباره این که چرا از تخصص اصلی خود در حوزه علم فاصله گرفته، صحبت نکرده است، شاید سکوت او به این دلیل باشد که وی هرگز به طور کامل از این فضا فاصله نگرفت. مشاوره محتاطانه او با كارشناسان آگاه درباره روند تصمیم گیری روزانه جزوی لاینفک از شخصیت سیاسی مرکل است.
قبل از همه گیری کرونا، ستاره سیاسی مرکل رو به خاموشی بود. او البته مانع از تجزیه اروپا در طول بحران مالی شد و به نوعی قاره را رهبری کرد. اما این اواخر، ظهور عوامگرایی راست گرایانه در داخل آلمان و رهبران خودکامه در سراسر جهان او را با چالش مواجه ساخته بود.
سپس کرونا ویروس شروع شد. اولین نمونه ابتلا به این ویروس در آلمان به 28 ژانویه برمیگردد، اما تا اواسط ماه مارس شرایط زندگی در کشور همچنان عادی بود. چند روز بعد، به تدریج رستورانها تعطیل و تجمعات لغو شدند. مشخص بود که بافت زندگی اجتماعی و فرهنگی برلین در حال تغییر است. با این اتفاقات بار دیگر به ساکنان این شهر که سابقه جدایی از هم را دارند، یادآوری شد که آزادی چقدر سریع میتواند از دست برود.
مرکل به عنوان یک متولد آلمان شرقی به خوبی میداند که آزادی چقدر مهم است، زیرا شخصاً در شرایط نبود آن زندگی کرده است. در 18 مارس، پس از تعطیلی کشور او در سخنرانی تلویزیونی بیسابقهای رهبری خودش را تحکیم بخشید.
وی در حالی که پرچم آلمان و اتحادیه اروپا پشت سرش قرار داشت بر اهمیت دموکراسی و تصمیمگیریهای سیاسی شفاف تأکید و اصرار داشت که هر گونه اطلاعاتی که در مورد همه گیری به اشتراک گذاشته شده مبتنی بر تحقیقات دقیق علمی است. او سپس در اظهاراتی گفت که این بزرگترین چالش کشور بعد از جنگ جهانی دوم بوده که البته با همبستگی ملی قابل حل است.
مرکل به کارشناسان سازمانهای علمی-پژوهشی از جمله آژانسهای بهداشت عمومی مانند موسسه روبرت کوچ و شبکه دانشگاههای دولتی کشور اعتماد کرده و بودجه خوبی هم به آنها اختصاص داده است. انستیتوی بهداشت و درمان برلین یک موسسه تحقیقات زیست پزشکی، اخیراً مانند سایر سازمانها تلاشهای خود را در راستای مطالعه در مورد ویروس کرونا آغاز کرده است. آکسال رادلاچ پریس، رئیس این موسسه، به من گفت که مؤسسات تحقیقاتی آلمان در حال حاضر همکاری نزدیکی برای ایجاد سیستمهای تحقیقی واحد دارند. در این بین دولت فدرال با حضور مرکل در راس آن، نقش مهمی در این زمینه ایفا میکند.
وقتی با او صحبت کردم، پریس بر اهمیت برقراری ارتباط صادقانه از بالاترین سطوح رهبری در هنگام شیوع این بیماری تأکید کرد. مرکل بسیار متکی بر تخصص تعداد معدودی از متخصصان از جمله دروستن، رئیس مشهور ویروس شناسی بیمارستان شاریته برلین است. پریس گفت که از دید مردم، صدر اعظم و دروستن بسیار قابل اعتماد هستند. مردم میدانند که آنچه از طرف دروستن و مرکل میشنوند، واقعیتهای واقعی و کاملاً علمی است. پریس به من گفت که این صداقت و متعاقب آن اعتماد مردم، در زمانی که همه به سانسور گسترده اطلاعات روی میآورند، نقش بزرگی در ترغیب آلمانیها به ادامه تبعیت از قوانین و حتی وضعیت بسیار آرام کنونی کشور داشته است.
ویروس هنوز تا ریشه کنی کامل فاصله زیادی دارد و هیچ کس هم نمیداند چه چالشهایی انتظار آلمان یا سایر نقاط جهان را میکشد، اما دیدن رویکرد مرکل در زمینه سختگیری در جمع آوری اطلاعات و صداقت در بیان آنچه که هنوز مشخص نیست باعث میشود تا روزی او را در زمره بزرگترین رهبران آلمان به یاد بیاوریم.