پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : به نظر میرسد تفکر ساخته شدن شهر برای افراد خاص با توجه به تقسیم منابع شهر برای افراد خاص و توجه شهر به افراد خاص کاملا قابل دفاع باشد!
توجه شود مثلا اگر شما بخواهید از الگوی انسان محوری در حمل و نقل شهری (پیاده روی یا دوچرخه سواری) برای تردد در شهر استفاده کنید، با اینکه بهترین الگوهای تردد برای شهر و شهروند هستند با چه مشکلاتی مواجه میشوید، ولی اگر بخواهید با موتورسیکلت یا خودرو شخصی تردد کنید تقریبا همه جا برای شما باز است و حتی قانون و مجری قانون هم نمیتواند یا نمیخواهد جلو شما را بگیرد!
حال نگاه کنید به شهر از دید جنسیت، آیا شهر برای مردان ساخته شده یا برای زنان، به عبارتی آیا مردان در شهر راحت تر و با آرامش بیشتر تردد و زندگی میکنند یا زنان؟ آیا اصولا در نگاه به شهر به خواستههای مردان بیشتر توجه میشود یا زنان؟ این موضوع در مورد کودکان و بزرگسالان هم نمود جدی دارد.
به نظر میرسد حداقل تعدادی از تلاشهای ما در چند دهه گذشته جهت افزایش احساس امنیت در بین زنان و کودکان در قسمت جداسازی جنسیتی حال چه در اتوبوس و مترو و چه حتی در پارک ها معطوف شده، اینکه این گونه تصمیمات و فعالیتها چقدر مفید بوده (برای کل شهر و شهروندان، چه زن، چه مرد) جای مطالعه جامع و کاملی دارد، ولی به نظر با فرض اینکه مفید هم بوده باشند، در باقی مکانهای شهری باید چه کنیم؟ آیا میشود همه جا را جداسازی جنسیتی کرد تا احساس امنیت زنان افزایش یابد؟
نکتهای که به نظر میرسد از دید تصمیمگیران و مدیران مغفول میماند توجه به زنان و کودکان در تک تک تصمیمات البته با نگاه علمی و دقیق است، به معنایی اینطور نشود که بدون وجود پشتوانه مطالعاتی دقیق و صرفا به دلیل اینکه ما فکر میکنیم (درست باشد) یا اینکه مردم خوششان میآید تصمیمی (مانند همین پارک بانوان) بگیریم. (وجود نوعی پیوست مطالعاتی مد نظر است)
برای روشن شدن بیشتر مساله چند نمونه:
وقتی میخواهید از بولوارها و حتی بزرگراههای شهر رد شوید چقدر احساس امنیت میکنید از زیرگذرها یا روگذرها بروید؟ اصولا حتی اگر ما تمام این زیر یا روگذرها را چراغانی کنیم و حتی دوربین هم بگذاریم چند درصد مردم و خاصه زنان و کودکان از آنها استفاده خواهند کرد و مهمتر چند درصد این افراد احساس امنیت خواهند کرد؟
مورد دیگر بحث قسمت زنان در اتوبوسهاست، که بسیار طراحی بد و عجیبی دارد! به نظر میرسد حداکثر کاری که سازنده توانسته انجام دهد همان گذاشتن میله یا طلق بوده است. هنوز صدای جیغ و داد زنان را خاصه در اتوبوسهای ۱۸ متری به دلیل تجمع زیاد مسافر جلو در را به یاد دارم که به دلیل طراحی بسیار اشتباه این اتوبوس هاست.
حال با این شرایط ادعای شهر همگان به نظر ادعایی صرفا در مرحله ادعاست و توجه به همگان حتی در مقام عمل، به این معنا که به طور مساوی به همه گروهها رسیده شود هم ادعایی نادرست است، ما نیاز داریم به رفتن به سمت شهر عدالت محور و این امر حکم میکند هر فرد یا گروهی که بیشتر در سالهای گذشته مظلوم واقع شده باید بیشتر رسیدگی شود به عبارتی نوعی تبعیض معکوس البته تاکید میکنم با پشتوانه مطالعاتی دقیق و نه نظرهای شخصی و نه حتی خواست عمومی مردم (پر واضح است که در تصمیمات خوست مردم باید دیده شود، ولی دیده شدن خواست مردم ضرورتا به معنای تصویب و اجرای خواست مردم نیست، چه بسا مردم حتی اگر واقعا مردم باشند و قسمتی از صاحبان قدرت و ثروت نباشند، در مورد مصلحت خود دچار اشتباه شوند، به نظر میرسد وزن مطالعات علمی و خاصه ناظر بر تبعات بلندمدت پروژهها باید بسیار زیاد باشد)
من در تعریف عملیاتی شهر عدالت محور میگویم: شهری عدالت محور است که به کسی که به او سود میرساند به همان اندازه یا بیشتر (جهت تشویق دیگران) باید شهر به او سود برساند و اگر کسی به شهر ضرر میرساند، شهر باید به همان اندازه یا بیشتر (جهت بازدارندگی) از وی هزینه (به معنای عام) طلب کند.
رضا رامشینی
کارشناسی ارشد مدیریت دولتی - چهارشنبه – ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ – مشهد مقدس