خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۸ اردیبهشت ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
در منزل بودم؛ به اندازه كافى كار براى خودم آورده بودم. با رهبرى دربارة رياست مجلس آينده، خريد قطعات سلاحهاى روسى از اوكراين و رفتن سپاه از بندر شهيد باهنر بندرعباس، تلفنى مذاكره كرديم. ايشان در حال تماشاى فيلم عمل جراحى خودشان بودند كه من هم كنار جراحها حضور داشتم. ظهر فائزه و بچههايش آمدند. شب محسن و فاطى هم آمدند.
امروز شوراى حاكم موقت افغانستان به رياست [صبغتالله] مجدّدى، [رهبر جبهه ملي نجات] وارد كابل شدند و حكومت را از دولت قبلى تحويل گرفتند، اما هنوز نيروهاى حكمتيار در كابل مىجنگند. خبر ديگر اعتصاب وسيع در آلمان است كه مشكل جدى دارند. منتظر آمدن مهدى [از استراليا] بوديم؛ گفتند خيلى دير مىرسد؛ رفتم خوابيدم.
سال ۱۳۷۲
از منزل به ورزشگاه آزادى رفتيم و در مراسم روز كارگران و دولت شركت كرديم. جمعيت عظيمى آمده بود. آقاى [علي] ربيعى، [دبيركل خانه كارگر] و آقاى [حسين] كمالى، [وزير كار و امور اجتماعي] صحبت كردند. بيانيه خانه كارگر خوانده شد. جوايز كارگران نمونه را دادم و صحبت مفصلى برايشان ايراد كردم. اجتماع پرشورى داشتند.
به دفترم رفتم. آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييسجمهور] آمد. گزارش بازسازى و جمعبندى كمك به استان كرمان بعد از سفرم و توضيح دانشگاه كيش را داد.
آقايان [سراجالدين]كازرونى، [وزير مسكن و شهرسازي] و [غلامرضا]آقازاده، [وزير نفت] براى اختلافى كه در خصوص محل ساخت خانههاى مسكونى پالايشگاه بندرعباس دارند، آمدند. آقاى كازرونى اصرار دارد كه بايد در شهر جديدالتأسيس علوى باشد و آقاى آقازاده اصرار دارد كه در زمينى ديگر، جدا و مستقل باشد.
عصر با هلىكوپتر به مرقد امام (ره) رفتم و كنگره حج را افتتاح كردم. [آقاي علي لاريجاني]، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خيرمقدم گفت. با هلىكوپتر از فضا درختكارىهاى اطراف جاده تهران ـ قم را ديدم؛ درختها گرفته است.
به جلسه هيأت دولت رفتم. لايحه حمايت از مصرفكننده تكميل شد. سرشب آقاى [علي] لاريجانى آمد. دربارة تبليغات انتخابات پيشنهادهايي داشت. ساعت ده شب به خانه آمدم. فائزه پيشنهادهايي دربارة ورزش داشت و اجازه سفر به قرقيزستان گرفت.
سال ۱۳۷۳
اول وقت برای بازدید از نمایشگاه صنایع برق و معدن و صنعت و طرحهای فرهنگستانها، به محل نمایشگاه بینالمللی تهران رفتیم. در نمایشگاه صنایع برق، موارد بسیارمهم و قابلتوجهی از پیشرفت خودکفایی و تکنولوژیها در تولید، انتقال و توزیع برق دیدیم. پیشرفتکار و کمشدن هزینههای ارزی طرحها، به خصوص در برقآبی حیرتانگیز است.
در نمایشگاه صنایع ساختمانی، سالن سنگها، سرامیک، موزاییک، کاشی و سایر مصالح ساختمانی هم نمودهایی از توسعه کار صنایع سنگ و کاشی و شیرآلات را دیدیم. نتیجه مسابقه طرحهای فرهنگستانها را هم که در مرحله آخر داوری است، شنیدیم. از ماکت طرحها بازدید کردیم؛ اکثراً خوب است. به خانه برگشتم. تا عصر به مطالعه و استراحت گذشت.
محسن آمد. گزارش کار مترو و اختلافنظرش با آقای [اصغر] ابراهیمی، [مدیرعامل شرکت متروی تهران] را داد. قرار شد در جلسه مجمع عمومی شرکت مترو، بررسی و قضاوت شود. راجع به دانشگاه یاسر صحبت شد.
شب آقای [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه]، اطلاع داد که وزارت امور خارجه انگلیس، با احضار نماینده ایران، مدعی همکاری نیروهای اطلاعاتی ایران با شورشیان ایرلند شمالی شده و اعتراض کردهاند. ضمناً یک شنود نیرومند هم در سفارتخانه ما پیدا شده است. دربارة جواب، نظرخواست که راهنمایی کردم. امشب قرار بود به استقبال رییسجمهور مالی، به فرودگاه مهرآباد برویم؛ چون دیروقت وارد میشود، قرار شد دکتر حبیبی برود.
سال ۱۳۷۴
برای اقامه جمعه به مرقد امام(ره) رفتم. در مورد عزت انقلاب در خارج و داخل با استناد به ظهورات آنها در هند و گرجستان و خوزستان صحبت کردم و تلاش آمریکا برای تضعیف انقلاب را بیاثر خواندم.[۱]
ظهر به تنهایی در منزل ناهار خوردم. بچهها به کرج رفته بودند. عصر آقای محمد درویش آمد و تذکراتی راجع به فرش داشت. شب آشیخ حسین [هاشمیان] آمد. برای طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون به رفسنجان و تأمین نیازهای بسیجیان رفسنجان، برای حفظ امنیت استمداد کرد و اظهار نگرانی کرد که از مجلس در اصلاح قانون انتخابات، اختیارات زیادی به شورای نگهبان، به منظور حذف نیروهای چپ داده شود.
محسن آمد. گزارش کوتاهی از بازدید چند کتابخانه و موزه مهم در نیویورک داد. با عدم همکاری نمایندگی ایران، نتوانسته بود اجازه سفر به نقاط دیگر آمریکا برای بازدید از کتابخانهها، مراکز اسناد و موزههای ریاست جمهوری به دست آورد.
سال ۱۳۷۵
[آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار [تهران] آمد. با هم برای افتتاح چندین طرح عمرانی رفتیم. از طرحها بازدید کردیم و در محلی گزارش شنیدیم. برایشان صحبت تشویقآمیز نمودم. مجموعاً دوازده میلیارد تومان، هزینه این طرحها شده است.
به دفترم رفتم. سردار [منصور] احمدلو از فرماندهان سپاه آمد. گزارشی از دخالت فرماندهان سپاه در انتخابات داد و اجازه میخواست که به خاطر این تخلف از فرمان امام، از سپاه استعفا بدهد؛ نصیحتش کردم که بماند.
آقای محمدجواد حجتی کرمانی آمد. از عوامزدگی و حاکمیت شعار و بیمنطقی بر جامعه با افراطکاریهای حزباللهیها انتقاد داشت و نسبت به وضع بعد از من اظهار نگرانی کرد. آقای [محمدرضا] فاکر، [نماینده منتخب مشهد] آمد. از وضع آینده مجلس با احتمال اختلافنظر بین آقای [حسن] روحانی و آقای ناطق [نوری]، اظهار نگرانی کرد و از من خواست برای جلوگیری از اختلاف کمک کنم و برای شرکت انتشارات جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] کمک گرفت.
آقای [کریم] زارع، نماینده شیراز آمد. بهشدت از جریان انتخابات شیراز ناراضی بود. قبلاً کاندیدای جامعه روحانیت مبارز بوده و گفت به خاطر عدم اطاعت کورکورانه، این بار او را با امتیازات از لیست حذف نمودند و از شخص استاندار و سپاه هم شاکی بود. عصر سلمانی برای اصلاح آمد.
دکتر [علیرضا] مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و معاونان آمدند و برای اصلاح وضع صنایع دارویی استمداد کردند. آقای [هادی] منافی، [رئیس سازمان حفاظت محیطزیست] آمد. برای اجلاس محیطزیست، عازم آمریکا است؛ کسب نظر کرد.
آقای [احمد] شفیعی از [وزارت] اطلاعات آمد. گزارش وضع انتخابات و دخالتهای غیرقانونی سپاه و بسیج را داد و نحوه کار وزارت را در شناسایی نامزدها توضیح داد و از جو ترس و تملق که در جامعه به وجود آمده، اظهار نگرانی کرد. از من خواست همانگونه که بارها کشور را از بنبست درآوردهام، این بار هم فکری بکنم. شب به خانه آمدم. عفت از بم آمده بود و کلی تعریف داشت.
سال ۱۳۷۶
براى مراسم اعطای [دانشنامه] دكتراى سياسي به من، از منزل به دانشگاه تهران رفتیم. محسن و مهدى و ياسر هم آمدند. جلسه خوبى بود. آقايان دكتر [محمدرضا] عارف، دكتر [سیدمحمد] هاشمي، [استاد دانشگاه شهید بهشتی]، دكتر [محمدرضا] تخشيد، [رییس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران]، [محمود] محمدى عراقى، [رییس سازمان تبلیغات اسلامی] و آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه]، دربارة خدمات علمى و اجرایى و جهادى من صحبت كردند. سپس سمفونى سازندگى نمايش داده شد كه جالب است. سپس توسط دكتر [ابوالقاسم] گرجى، دانشنامه دكترا تقديم شد. متن آن را خواندند. مجرى برنامه آقاى [محمدرضا] حياتى، گوينده ممتاز سيما بود كه جالب ادا مىكرد. سپس در اهميت دانشگاه صحبت كردم. به او قول همكارى محدود براى درسى در موضوع تاريخ سياسى دادم.
به دفترم رفتم. آقاى [حسن] قشقاوى، سفيرمان در قزاقستان آمد. از قطع دريافت نفت از قزاقستان و عدم تأمين اعتبار براى طرحها اظهار ناراحتى كرد. آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی]، براى امور انرژى هستهاى آمد. گفت هيأت چينى مىآيد. [آقای خالصجان تیمورجاناُف]، معاون نخست وزير تاجيكستان آمد. منتظر سفر من هستند و براى اجراى طرح ساخت سد و تأسيس پالايشگاه تصفيه گاز استمداد كرد.
عصر آقاى سيدحسن نصرالله، دبيرکل حزب الله لبنان، با همراهان آمد. دربارة شرايط فلسطين و لبنان و روند صلح خاورميانه توضيحات داد. من هم با توجه به اينكه اخيراً اعلان شده كه اكثريت مردم اسرایيل، طرفدار تشكيل دولت فلسطيناند، احتمال دادم كه دربارة طرح صلح فعال شود.
آقاى [کمال] خرازى، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد و گزارش تأثير فراوان مصاحبه من با مايكدالاس را داد؛ گرچه پس از دادگاه برلين، بخشى از آثار آن تضعيف شده. ساعت ده شب به خانه آمدم. جمعى از بستگان به ديدن عفت آمده بودند؛ هنوز حالش خوب نشده است.