خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
براى شركت در كنگره حج، با هليكوپتر به مرقد امام رفتيم. آقاى [محمد محمدي] رىشهرى، [نماينده ولي فقيه و سرپرست حجاج ايراني] خيرمقدم گفت و من صحبت كردم؛ توجه حُضار را به مراعات همة ابعاد حج و پرهيز از يك بُعدىشدن جلب كردم.
به دفترم آمدم. كارها را انجام دادم. آقاى سيدمحمد هاشمى، مسئول امور مالى مرقد امام آمد. گزارشى از بودجهها، درآمد و هزينه داد و براى تكميل كار استمداد كرد. گزارش كار معاونت فرهنگى بنياد شهيد را نيز داد و دربارة نارضايتى خانوادههاى شهدا، تحليلى ارايه داد. گفت بخشى از اعضاي مجمع روحانيون و جناح چپ، از مواضع افراطى دوستانشان ناراضىاند.
دكتر [علياكبر]ولايتى، [وزير امورخارجه] و آقايان [علاءالدين] بروجردى، [معاون آسيا و اقيانوسيه وزارت امور خارجه]، [سيدرسول] موسوى، [رضا] نجفى و مهدىزاده آمدند. گزارش سفر مهدىزاده و نجفى به افغانستان را دادند. اول به مزارشريف رفتهاند و با فرماندهان جبهه شمال - شيعه و فارسىزبانها- مذاكره كردهاند و از طريق جاده زمينى و با عبور از منطقه حكمتيار به كابل آمدهاند. وضع استانهاى شمال و تحت قلمرو جبهه شمال را رضايت بخش و آباد و امن ديدهاند؛ سبز و خرم و پر از آب و كشت و كار و متحد و در عين حال ناراضى از اقدامات تكروانه احمدشاه مسعود كه هم پيمان آنها بوده و بدون هماهنگى به كابل رفته و با شوراى 51 نفرى ساخته است.
در كابل با احمد شاه مسعود براى ايجاد تفاهم با جبهه شمال مذاكره كردهاند كه موفق نشدهاند؛ مسعود را مغرور يافتهاند. قرار شد در دبيرخانه شوراى عالى امنيت ملي گزارش را براى مشخص كردن موضع ايران مطرح كنند. آقايان[محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي]، [مسعود روغني] زنجانى، [رييس سازمان برنامه و بودجه] و [غلامرضا]آقازاده، [وزير نفت] آمدند. پيشنهاد افزايش بهاى مواد نفتى را داشتند كه نپذيرفتم.
عصر شوراى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. دربارة دانشجويان مشروط دانشگاه صنعتى شريف بحث و براساس گزارش هيأت نظارت شورا تصميمگيرى شد. شب تا ساعت نُه كارها را انجام دادم. برنامه سفر ميهمانان آذربايجان و ارمنستان را تنظيم كرديم.
ساعت نُه و نيم شب به خانه رسيدم. در اخبار تشديد جنگ داخلى در افغانستان بين حكومت موقت و حزب اسلامى حكمتيار و تشديد جنگ در بوسنى و هرزگوين از سوى صربها و تأمين آرامش در لُسآنجلس و شدت اختلافات در تاجيكستان و اوج اعتصابات در آلمان [غربي] مورد توجه است.
سال ۱۳۷۲
براى ديدن تعميرات انجامشده، به منزل رفتيم. دستوراتى براى اصلاح تعميرات دادم. سپس به دفترم رفتم. سردبير مجله تايم و همراهانش از آمريكا براي مصاحبه آمده بودند. مصاحبه مفصل و بدون محدوديت انجام شد. حدود دو ساعت طول كشيد. هم به سئوالاتشان جواب دادم و هم سئوالاتى از آنها در مورد عمل و سياست دولت آمريكا نمودم كه در اكثر موارد، اعتراف به ضعف خودشان مىكردند. اگر كاملاً منعكس كنند، برايشان محكومكننده است و اگر هدفشان زمينهسازى در افكار عمومى آمريكا، براى كم كردن فشار بر ايران باشد، مصاحبه كارساز است.
دكتر [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] آمد. گزارش سفر به آمريكا براى شركت در اجلاس بانك جهانى و صندوق بينالمللى پول و توافق با فرانسه براى استمهال بدهىهاى معوق را داد.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. تصميم گرفتيم كه مقدارى از قيمت شير پاستوريزه كه اخيراً گران شده است، بكاهيم. تصميماتي هم براى تأمين بهموقع دارو و شويندهها و... اتخاذ شد. شب اعضاي جامعه روحانيت مبارز ميهمانم بودند. دربارة تبليغات انتخابات رياستجمهورى بحث شد. دير وقت به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۳
[آقای نظراللهخان باقر]، وزیرکشور پاکستان و [آقای جیاکومیلی]، معاون اجرایی دبیرکل سازمانملل در امر مبارزه با موادمخدر آمدند. دربارة مبارزه با قاچاق موادمخدر صحبت شد؛ گفتم بیشتر مشکل ما در پاکستان و افغانستان است. از معاون دبیرکل، خواستم که تبلیغات انحرافی سازمانملل را کنترل نمایند که مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر را به عنوان موارد نقض حقوقبشر معرفی میکنند. قرار است با هماهنگی سه طرفه، به مبارزه عمق داده شود.
[آقای علی آهنی]، سفیرمان در فرانسه آمد. گزارش اقدامات را داد و برای حرکت آینده نظر خواست. در مورد مسأله محاکمه پرونده قتل [شاهپور] بختیار و بدهیهای معوق و حضور ضدانقلاب در فرانسه صحبت شد.
از استخر استفاده کردم. کارها را تا ساعت چهار بعد از ظهر انجام دادم. برای استراحت به لتیان رفتیم. حاجیهوالده و همشیره فاطمه هم بعد از من و تا آخر شب بقیه بچهها رسیدند. هوا سرد بود. سد نزدیک به پُر شدن است.
سال ۱۳۷۴
در خانه بودم. وقت با استراحت و مطالعه و تهیه نامهای برای سران دولتها در مورد تحرکات اخیر آمریکا گذشت. مرتباً خبرهای مخالفت دولتها با تصمیم آمریکا میرسد. اول وقت، آقای محمدی[گلپایگانی]، رییس دفتر رهبری، تلفنی اطلاع داد که آیتالله خامنهای برای معاینه قلب در بیمارستان هستند. آنژیوگرافی شده و حالشان خوب است. ساعتی بعد احوالپرسی کردم. استراحت میکردند و از نتیجه معاینه راضی بودند.
محسن، [رییس دفتر بازرسی رئیس جمهور]، گزارشی از ادامه بازرسی تعهدات ارزی و نیز رضایت چینیها از مذاکرات مترو داد. در گزارشها، موضع صریح ژاپن در مخالفت با تحریم ایران جالب است؛ قبلاً اخبار دوپهلو میرسید. و نیز خبری از صدای آمریکا مبنی بر تأیید اقدام آمریکا، توسط اسلام کریماُف، رئیس جمهور اُزبکستان پخش شد.
شب دکتر مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، اطلاع داد معاینه قلبی رهبری نتایج رضایتبخشی دارد. سپس خود رهبری تلفن کردند و با تشکر از احوالپرسی من، از کار پزشکان و حالشان ابراز رضایت کردند.
سال ۱۳۷۵
ساعت ششو نیم صبح، برای صبحگاه مشترک نیروهای مسلح به پادگان سپاه رفتیم. سان و مراسم و سخنرانی مندر موفقیتها و موقعیت نیروهای مسلح و تشویق آنها انجام شد. به سوی محل سد ملاصدرادر تنگهبراق در شهرستان اقلید پرواز کردیم. از تنگه که خیلی جالب است و هزینه طرح را کم کرده و امکان تولید برق زیاد به وجود آورده، بازدید کردیم. توضیحات آقای زنگنه، [وزیر نیرو] و مهندس توکلی، مشاور طرح، با شش میلیارد تومان هزینه و ۴۰۰ میلیون مترمکعب ظرفیت دریاچه، و سخنان مندر اهمیت و برکت و سودهای طرح و ایجاد انفجار و گرفتن پرده از لوح انجام شد.
به سوی دشت بکان برای طرح اسکان عشایر پرواز کردیم. هلیکوپترها، مقداری اشتباه رفتند و وقتمان را تلف کردند. دشت بکان با آب فراوان و بیش از ۳۰ هزار هکتار زمین است. قسمتی از آن را برای اسکان عشایر که همانجا هستند، اختصاص دادهاند و در پایین دشت، دریاچهای از آب اضافی و زهآب دشت جمع شده و گفتند که به زمین فرومیرود و زیر دشت سد درودزن بیرون میآید.
عشایر استقبال گرمی نمودند. خیرمقدم یک پسربچه با مضمون شکرگزاری از برنامه سازماندهی و امید به آینده و سرود جالب گروهی از دانشآموزان و توضیحات کافی آقای [محمدتقی] امانپور، معاون وزیر جهادسازندگی و نیز رییس امور عشایر. به هر خانواده ده هکتار زمین و وام ساخت مسکن دادهاند.
به سوی اقلید پرواز کردیم. از دشتهای نمدان و اقلید عبور کردیم. نماینده اقلید، آقای [احمد] نیکفر توضیح میداد. باتلاق عظیمی دیدیم که گفت، مشهور است بهرامگور اینجا فرورفته و مفقود شده است. اصولاً آب منطقه اقلید، بیش از نیاز است و سدهای زیردست را تغدیه میکند.
در اقلید استقبال مردم بسیار گرم بود. آنجا متوجه شدم که نماینده فعلی رأی نیاورده است. صحبتهای خوب [آقای شیخ نقی وحیدی]، امام جمعه و [آقای احمد نیکفر]، نماینده که هر دو از کارهای انجام شده و خدمات من و دولت گفتند و سرود خوبی اجرا شد. من هم صحبت دلگرمکنندهای داشتم. در مقابل قله پُربرف بُل دیده میشد که بعد از دنا، بلندترین قله در استان است. آقای حایری شیرازی هم امروز همراه آمدند؛ همه جا!
به سوی آباده پرواز کردیم. برای افتتاح طرحهای متعدد انتقال برق و پست [سورمق] که مجموعاً بیش از ده میلیارد تومان هزینه شده است. آقای [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] و [حمید] فتورهچی، [مدیرعامل شرکت برق منطقهای فارس] توضیح دادند و من هم صحبت کوتاهی در اهمیت و گرانی صنایع برق نمودم.
به سوی مرکز آموزش فنی و حرفهای آباده، کنار شهرک صنعتی شهر پرواز کردیم. از مرکز بازدید کردیم و از نمایشگاه صنایع دستی که جالب بود. ناهار و نماز و استراحت داشتیم. اهالی روستای شهیدآباد که ۴۳ شهید دادهاند، آمدند و تقاضای شهرستان شدن صفاشهر را داشتند.
به سوی دهستان ایزدخواست پرواز کردیم. مردم دهستان، همگی از زن و مرد در بیابان، کنار محل احداث سد جمع شده بودند. دختربچههای شاهد، سرود دل انگیزی خواندند و من هم چندجملهای برایشان در اهمیت آن سد و آب صحبت کردم. هشت هزار نفر جمعیت دارد و سد کوچکی روی رودخانه رحیمی، کنار روستا با ظرفیت حدود ۲۰ میلیون مترمکعب زده میشود که نیاز آنها را رفع میکند.
آقایان زنگنه، [وزیر نیرو] و [خلیل] رضاییان، [مدیرکل آب منطقهای فارس]، توضیحات دادند. در آنجا آب دیگری نیست و اصولاً آباده برخلاف اقلید، خشک و کم آب است. هنگام ورود به شهرستان، دو دختر بچه شهید در خیرمقدم خود، ماهرانه و هنرمندانه، از من تقاضای انتقال آب از سرشاخههای کارون در «ماربر» به اینجا نمودند. در اجتماع بسیار عظیم مردم آباده هم شاعری به نام ممکن، شعری خواند با صدای خوب خودش و خواستهها را منجمله آب را گفت و امام جمعه نیز ضمن خیرمقدم به من، به عنوان سردار سازندگی، خواستار اجرای سد مابر شد. سپاه شهر هم بالنی هوا کرده بود. من هم در صحبتهایم، قول تأمین آب را دادم.
کلنگ اجرای شبکه گاز را به زمین زدم. سپس به شهرستان بوانات پرواز کردیم که اخیراً از آباده جدا شده که منطقه پُرآب و خرمی است. در سوریان فرود آمدیم. به خاطر نزدیکی غروب و سانست، توقفمان کوتاه بود. [آقای حافظ نجفی]، امام جمعه، خیرمقدم گفت و خواستهها را مطرح کرد و من فقط هفت دقیقه صحبت کردم و وعده تأمین نیازهای شهرستان جدید را دادمو از مدرسهای بازدید کردم و فوراً پرواز کردیم، ولی نیمساعتی هم در تاریکی پرواز کردیم که خطرناک و برخلاف ضوابط پرواز است.
در فرودگاه شیراز، طرح کلنگزنی راهآهن شیراز- اصفهان را آماده کرده بودند؛ خواست مهم استان است. به محل رفتیم و با توضیحات مهندس [محمدجعفر] بهرامی، [معاون فنی و راه سازی وزیر راه] و مهندس [اکبر] تُرکان، [وزیر راه و ترابری] و صحبتکوتاه من شروع شد. رادیو هم مستقیم پخش میکرد. به استانداری رفتیم. جلسه شورای اداری داشتیم. [آقای محمد جهرمی]، استاندار، توضیح موفقیتهای برنامه را داد و من هم صحبت مفصل تحلیلی در سیاستهای برنامه و توفیقات داشتم و از مسئولان و مردم تشکر کردم. شام خوردم و با خستگی مفرط خوابیدم.
سال ۱۳۷۶
براى افتتاح نمايشگاه اصلاحات ادارى، به نمايشگاه بينالمللى رفتيم. اكثريت نزديك به تمام وزارتخانهها غرفه دارند و اصلاحات ساختارى، شيوهاى، مقرراتى و ابزارى را نمايش مىدهند. كارهاى خوبى شده است؛ همه را ديدم و توضيح شنيديم. يك ساعت و نيم طول كشيد. در سالن مراسم، آقاى [سیدمحمد] ميرمحمدى، [دبیرکل سازمان اموراداری و استخدامی] توضيح داد. لوح تقدير مديران موفق را دادم و دربارة موفقيتها سخنرانى كردم و پيشنهاد نمودم كه اهل نظر نمايشگاه را ببينند و پيشنهادهای خود را ارایه دهند.
به دفتر رفتم. آقاى [عباسعلی] وكيلى، [رییس ستاد رسیدگی به امور آزادگان] آمد. گزارش كار ستاد آزادگان را داد و براى كمك بيشتر و تسهيلات جديد استمداد كرد. استاندار، امام جمعه و نمايندگان استان لرستان آمدند. براى سفرم به آنجا و ايجاد واحد پتروشيمى اصرار دارند. آقاى [علی] فلاحيان، [وزیر اطلاعات] آمد. در مورد يك كيس جاسوسى گزارش داد و راجع به انتخابات [ریاست جمهوری] و بالا رفتن مرتب آرای آقای [سیدمحمد] خاتمى گفت.
عصر شوراى اقتصاد جلسه با چند مصوبه داشت؛ از جمله تقسيم اعتبارات تبصره 48 و تعيين قيمت محصولات پتروشيمى و چاى. امروز بعد از پخش خبر جلسه مجلس براى قدردانى از من، مخالفان آقاى ناطق [نوری] كه اين برنامه را براى تبليغات آقاى ناطق ميپندارند، مراجعات زيادى داشتند و تقاضاى تأخيرآن به بعد از انتخابات داشتند كه سرانجام پذيرفتم.