خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
بعد از نماز صبح كارهاى مانده را انجام دادم كه براى سفر به تركمنستان، كار عقبمانده نداشته باشم. نزديك ساعت هشت صبح، دكتر ولايتى، [وزير امور خارجه] آمد و گزارش كار كارشناسان را داد. ديشب تا ساعت سهونيم بامداد مذاكره كرده و نتوانستهاند به نتيجه نهايى برسند.
ساعت هشت و ربع، دو هيأت رسيدند. با ساعتى مذاكره، به نتيجه رسيديم و روى متن توافق شد. نكتههاى مهم حصول آتش بس يك هفته، سفر فرستاده ويژه ايران در هفته آينده و رفع محاصره از ارمنستان بهجز در مورد كالاهاى نظامى و كيفيت مذاكره با نمايندگان قرهباغ است.
در مراسم رسمى و علنى، سه نفرى متن سند را امضا كرديم. بعد از مصاحبههاى كوتاهى عازم فرودگاه شديم. برخلاف ميهمانهاى قبلى، در مسير با ميهمانان نمىرفتم، چون اگر بخواهم با هر دو بروم، خيلى وقتگير است.
قبل از هر دو به فرودگاه [مهرآباد] رسيدم. اول ميهمانان آذرى را پس از مصاحبه بدرقه كردم. سپس ميهمانان ارمنى را كه به اصفهان مىرفتند. ارامنه را به تماشاى موزه فرش فرستاديم تا فرصتى براى انجام برنامههاى مراسم بهدست آيد.
قبل از امضاى توافق نامه، نخستوزير آذربايجان از باكو تلفن كرده و با آقاى نهاونديان، سفيرمان صحبت كرده و خبر داده بود كه امروز صبح، ارامنه از چند جناح به شهر شوشا حمله كردهاند و پيش مىروند. خواسته بود كه من به ارامنه بگويم تا جلوي آنها را بگيرند.
در فرودگاه، خبر را به محمداوف دادند. قول دادم براى توقف درگيرى به سرعت اقدام كنم. سپس مسأله را با ارامنه در ميان گذاشتم؛ كمى شرمنده شدند و گفتند احتمالاً شروع از طرف آذرىها بوده است و اظهار بىاطلاعى كردند. فوراً با ايروان تلفنى صحبت كردند و درخواست توقف جنگ را نمودند. اصل درگيرى تأييد شد، ولى نه به آن وسعت؛ نكته مهم تعجب و تحسين آنها از صبر و حوصله من بود كه ساعتها مذكرات خسته كننده را تحمل كردم و نظرات متضاد را به هم نزديك نمودم.
در بين مذاكرات، با استفاده از فرصت، براى رأى دادن در انتخابات مرحله دوم مجلس تهران، به حسينيه امام خمينى(ره) رفتم. پس از بدرقه ميهمانان به خانه آمدم.
عصر تلفنى از وزير كشور وضع برگزارى انتخابات را پرسيدم. گفت آرام و منظم برگزار مىشود و شركت مردم هم بيش از حد انتظار است؛ گرچه به اندازه مرحله اول نيست. ضمناً به نظرش آمده كه مثل مرحله اول، بيشتر آرا از جامعه روحانيت مبارز است و مجمع روحانيون مبارز، احتمالاً از مرحله اول هم وضع بدترى دارند. با ظاهر شدن [عبدالرحمان] نبىاوف در تلويزيون تاجيكستان، شايعه فرار او تكذيب شد.
سال ۱۳۷۲
ساعت هشت صبح با اتومبيل به سوى كارخانه سرنگ سازى هلالاحمر، واقع در بزرگراه كرج - قزوين حركت كرديم. ساعت نُه صبح رسيديم. خانم دكتر حبيبى و دكتر الياسى توضيح دادند. سپس از كارخانه بازديد كرديم. مرتب و تميز و مدرن است و با ظرفيت توليد يك ميليون سرنگ در روز، در دو شيفت كار مي كند و امكان توليد تا پانصد ميليون سرنگ در سال را دارد.
سرعت عمل در ساخت و راهاندازى آن و مديريت خانم [شفيقه رهیده=] حبيبى جالب است. در جمع مديران، به گزارش دكتر وحيد دستجردي، [رييس سازمان هلال احمر] و خانم حبيبى، [مديرعامل شركت سرنگ سازي] گوش داديم و فيلم مراحل پيشرفت كار را ديديم. توليد اين كارخانه از سطح نياز مصرف داخلى بيشتر است و مىتوانيم صادر كنيم. مصاحبهاى هم انجام دادم و مقدارى با مديران در مورد نيازهاى كار و مسأله كمبود سرم و... مذاكره كرديم.
به دفترم مراجعت كردم. ظهر به دفتر رسيدم. آقاى احمد توكلى آمد. در مورد علت نامزد شدنش توضيح داد و دربارة شيوه تبليغ مشورت كرد. به خاطر كمك به جدىتر شدن انتخابات و امكان رقابت انتخاب تشويقش كردم.
عصر جمعى از نمايندگان مجلس آمدند. درخواست دادن سوبسيد بيشتر به بخش كشاورزى داشتند؛ قرار شد بررسى شود و به همان اندازه كه تكنرخىشدن ارز، هزينه به آنها تحميل كرده است، كمك شود. به نظر ميرسد، كمكهاى انجام شده كمتر از هزينهها نيست. قرار شد همين سياست را در برنامه دوم داشته باشيم.
شوراى عالى امنيت ملي جلسه داشت. دربارة افغانستان، آذربايجان، مصر و جامعه اروپا تصميمگيرى شد. تا ساعت نُه و نیم شب كار كردم و به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۳
آقای [سیدمحمود] دعایی، [نماینده ولیفقیه و سرپرست مؤسسه اطلاعات] آمد. برای روزنامه اطلاعات که بناست به صورت روزانه در اروپا و آمریکا منتشر شود، کمک خواست. آقای [محسن] رفیقدوست، [رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد. راجع به مشکلات پنبه کارخانجات نساجی و کارخانههای سیمان و مسائل ارزی و بنیاد مستضعفان نظراتی داشت.
آقای خرازی، [سفیر و معاون نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد] آمد. گزارش کارهای فرهنگی در آمریکا و جذب بسیاری از اینها را داد و از موفقیتهای برنامه اول و تغییرات عمده در ایران، اظهار قدردانی کرد.
[آقای غلامرضا شافعی]، وزیر تعاون و معاونان برای گزارش کار آمدند. آقای [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] آمد. گزارش سفر به آمریکا را داد و در مورد کیفیت برخورد با بانک جهانی نظر خواست.
عصر هیأت دولت جلسه داشت؛ با چند مصوبه و شب میهمان رهبری بودم. دربارة مسائل یمن و کردستان عراق، شخص طالبانی، خریدهای متروی تهران، حزب وحدت افغانستان و انتخابات آنها و چاپ پول برای دولت افغانستان و ورزشگاه انقلاب در سفر ایشان به جمکران و ساخت مدرسه و کتابخانه در قم و خریدن کتابخانه شخصی مرحوم سید مصطفی خوانساری مذاکره کردیم.
دیروقت به خانه رسیدم. عفت هم برای بازدید کارخانه سرنگسازی خانم دکتر [شفیقه رهیده، همسر دکتر] حبیبی رفته بود و کلی تعریف داشت.
سال ۱۳۷۴
[آقای محمود احمدینژاد]، استاندار اردبیل آمد. گزارش پیشرفت استان بعد از جدا شدن از تبریز را داد و برای توسعه بیشتر در راه و ترابری و گاز و صنایع و امور فرهنگی استمداد کرد.
آقای [مصطفی] پورمحمدی از [وزارت] اطلاعات آمد. در مورد نحوه کار توجیهی و
لابیگری در آمریکا، براساس مصوبه اخیر شورای عالی امنیت ملی و کارهای دیگر اطلاعات خارجی صحبت شد.
شورای عالی جوانان جلسه با چند مصوبه داشت. عصر آقایان [محسن] نوربخش، [رییس بانک مرکزی] و [مسعود روغنی] زنجانی، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] آمدند. در مورد علاج رشد نرخ ارز مذاکره شد. پیشنهاد دادم که براساس مصوبه اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای ارزهای صادراتی، نرخ و تعهد برگشت به کشور برقرار کنیم.
سال ۱۳۷۵
پیش از ظهر به دیدار رهبری رفتیم و در مراسم عید [غدیر]، ابتدا من صحبت کوتاهی داشتم و رهبری هم صحبت کردند. به دفترم رفتم و نطق اجلاس [سازمان همکاری اقتصادی] اکو را اصلاح کردم.
به ساختمان قدیم مجلس در [میدان] بهارستان، برای مراسم شروع ساخت تالار بزرگ رفتیم. قبل از انقلاب شروع و بعداً متوقف شده بود. اینک پس از اصلاحاتی، مجدد اجرا میشود. از ماکت بازدید کردیم و کلنگ زدیم. آقای [عباس] آخوندی، [وزیر مسکن و شهرسازی] و آقای ناطق [نوری، رییس مجلس] صحبت کردند.
به خانه آمدم. همشیرهها فاطمه و طیبه و بعضی از بستگان اینجا بودند. عصر به نمایشگاه بینالمللی کتاب، برای افتتاح رفتم. از چند غرفه بازدیدکردم و در مراسم، پس از استماع گزارش [آقای مصطفی میرسلیم]، وزیر ارشاد و آقای [علیرضا] برازش، [رییس نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران]، صحبت مفصلی در اهمیت اطلاع و آگاهیدادن به مردم و نقش کتاب و ضرورت میدان دادن به اهل قلم و نظر کردم.
به خانه برگشتم. جمعی از بستگان بودند. آقای [حسین] مرعشی، [نماینده کرمان] آمد. راجع به [انتخاب] ریاست مجلس [پنجم] و نیز برنامه مراسم [افتتاح خط آهن سرخس-تجن] در مشهد صحبت شد. شب آقای [محمدرضا] نوری [شاهرودی]، سفیرمان در لیبی آمد. گزارش پیشرفت در روابط با لیبی را داد و برای نحوه کار در عربستان [سعودی] کسبنظر کرد و گفت، ملک فهد، [پادشاه عربستان سعودی]، دیگر عهده کاری ندارد.
فاطی گزارش سفر به لبنان و ملاقات با مقامات و علمای آنجا را داد و گفت [آقای الیاس هراوی]، رییسجمهور و [آقای رفیق حریری]، نخستوزیر لبنان، از دولت ایران گله داشتند که برخلاف عرف دیپلماتیک، بیش از آنکه از طریق دولت در لبنان حضور داشته باشد، از طریق حزبالله عمل میکند
سال ۱۳۷۶
كاركنان سازمان اسناد ملى، به مناسبت 17 ارديبهشت، روز اسناد ملى آمدند. رؤساى آرشيو كشورهاى هند، پاكستان، بنگلادش، سريلانكا و... هم بودند. آقايان [سیدمحمد] ميرمحمدى، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی] و [سیدحسن] شهرستانى، [رییس سازمان اسناد ملی] از اقدامات جمعآورى و شناسایى و طبقهبندى و ترميم و انتشار اسناد گزارش دادند و لوح سپاس به خاطر حمايتها، به من تقديم كردند. من هم دربارة اهميت حفظ اسناد ملى و مسایل انتخابات صحبت كردم.
دكتر حبيبى، [معاون اول ریاست جمهوری] آمد. راجع به محل و برنامههاى مجمع تشخيص مصلحت نظام و كيفيت تشكيل بنياد آفريقا و موزه قرآن صحبت كرديم. آقاى [مرتضی] بانك، استاندار كرمان آمد و براى راه رفسنجان و كرمان و آبخيزدارى منطقه ارزویيه بافت كمك گرفت. دربارة انتخابات گفت كه در استان كرمان، وضع آرای آقايان ناطق[نوری] و خاتمى، شبيه هم است.
آقاى [ابوالفضل] سجادى، مسئول منطقه ارگ جديد هم آمد و براى عمران بيشتر آن و تبديل به منطقه حراست شده استمداد كرد. عصر از استخر استفاده كردم.كارها را تكميل نمودم و به خانه آمدم. براى سفر فردا، مقدارى دربارة تاجيكستان مطالعه كردم.