arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۶۵۸۷
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۳۰ خرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: جامعه روحانيت، در دفترم جلسه داشت، مهدوى‏‌كنى از دبيركلی استعفا و امامى‏ كاشانى انتخاب شد / مهدوی كنى به نحوه مديريت اجرايى ناطق نورى و دخالت افراد غير روحانى، مثل باهنر، مرتضی نبوى و بادامچيان اعتراض داشت

«خاطرات آیت الله هاشمی»: آقایان دكتر روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، [فریدون] وردى‌نژاد، [مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی]، [علی‏‌محمد] بشارتى، [وزیرکشور] و دفترم و [علی] لاريجانى، [رییس سازمان صداوسیما]، اطلاع دادند كه ساعت دوونیم بعد از ظهر، بمبى در حرم امام رضا(ع) در مشهد، در روضه بالاى سر امام، نزديك ضريح منفجر شده و جمعى را شهيد و مجروح كرده است. از سياست اعلام خبر پرسيدند؛ نظر دادم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
ساعت هشت و نيم صبح به سوى تهران پرواز كرديم. ياسر هم با من آمد. يكسره به منزل آيت‌الله خامنه‌اى رفتيم. كمى با ايشان دربارة اوضاع كشور صحبت كرديم. ايشان خبر ملاقات جامعه مدرسين [حوزه علميه قم] و انتقادات‌شان از وضع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صداوسيما و بعضى از امور كشور و جواب تلخ رهبرى به ايشان را تعريف كردند.
با هم به حسينيه [امام خميني(ره)] رفتيم. در راه آقايان ناطق نوري و احمدآقا هم ملحق شدند. در مراسم رسمى عيد غدير كه به‌همان منظور از شمال آمده بودم، شركت كردم. بعد از صحبت كوتاه من، رهبرى هم صحبت نسبتاً مختصرى داشتند. سپس به دفترم رفتم. چند گزارش را خواندم و به فرودگاه رفتم. به بيشه‌كلا مراجعت كرديم. بچه‌ها به زيارت امامزاده عبدالله رفته بودند. با حاجيه والده نشستم، مقدارى صحبت كرديم.
ناهار و استراحت و مطالعه گزارش و استفاده از دريا و قايق‌رانى وقتم را پُر كرد. جت‌اسكى سوارى را هم ياد گرفتم، ولى خيلى خسته شدم. شب هم بعد از استماع اخبار، در باغچه‌هاى اطراف ويلا قدم زدم و استراحت كردم.

 

 

سال ۱۳۷۲
صبح به مناسبت آغاز ماه محرم، جمعى از ائمه جمعه و وعاظ و طلاب و علماى تهران آمدند. بعد از قرائت قرآن و صحبت ادب و روضه‌خوانى آقاى مؤمنى، من مفصل صحبت کردم. دكتر [عبدالله] جاسبى، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی] براى امور دانشگاه آزاد آمد.
[آقاي محسن دلول]، وزير دفاع لبنان و همراهان آمدند. صحبت‌هاى گرم و دوستانه داشتيم. شيعه است و از مبارزه در جنوب لبنان با اسراييل و عدم شركت در مذاكره صلح و تقويت مقاومت و عدم كمك كشورهاى غربى و عربى به لبنان، به خاطر عدم شركت در مذاكرات صلح و تفاهم طوايف در لبنان گفت.
عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم. تصويب كرديم كه گرمسار از حكم محدوده يكصدوبيست كيلومترى تهران كه ايجاد صنعت در آن ممنوع است، استثناء شود تا بتوانند ايجاد صنعت كنند.
آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه]، عصر تلفن كرد و خبر داد كه در دادگاه، خلبان‌هاى نيروى هوايى محكوم شده‌اند و بايد به بازماندگان مقتولان حادثه ديه بپردازند و دربارة اعلان خبر پرسيد. خبر داد كه آقاى [مهدی] نصيرى، مدير روزنامه كيهان را به دادگاه احضار كرده‌اند.
شب آيت‌الله خامنه‌اى میهمانم بودند. از خطبه جمعه من خيلى تمجيد كردند. دربارة وقایع جمهوری آذربايجان، سفرم به تركيه و اعلان محكوميت خلبان‌هاى نيروى هوايى در برخورد با هواپيماى مسافربرى و سفر به شمال و... مذاكره كرديم.

 

 

سال ۱۳۷۳
امروز عاشوراست. در منزل بودم. بيشتر وقتم به مطالعه پيش چاپ‌هاى مجموعه «كليد قرآن» گذشت. با يادداشت‌هاى زندانم تطبيق نمودم؛ ناقص است، ضمن اينكه مواردى را اضافه كرده‌اند. موارد قابل توجهى را هم از قلم انداخته‌اند. چند آيه را از نو بررسى كردم و براى تذكر به آنها يادداشت نمودم.
گزارش‌ها را آوردند. در مواردى، هيأت‌هاى قمه‏‌زنى، علیرغم مخالفت رهبرى و كل نظام، اقدام به قمه‏‌زنى كرده‌اند، ولى اكثريت اطاعت كرده‌اند. بعد از ظهر، آقایان دكتر روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، [فریدون] وردى‌نژاد، [مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی]، [علی‏‌محمد] بشارتى، [وزیرکشور] و دفترم و [علی] لاريجانى، [رییس سازمان صداوسیما]، اطلاع دادند كه ساعت دوونیم بعد از ظهر، بمبى در حرم امام رضا(ع) در مشهد، در روضه بالاى سر امام، نزديك ضريح منفجر شده و جمعى را شهيد و مجروح كرده است. از سياست اعلام خبر پرسيدند؛ نظر دادم، قاعدتاً كار منافقين است كه در سالگرد سی خرداد، معمولاً چنين اقداماتى دارند. البته احتمال اقدام از سوى سنى‌هاى متعصب، به دنبال مسأله مسجد فيض هم هست. تا شب، صحبت از شهادت بيش از يكصد نفر بود، اما اوايل شب، گزارش دادند كه تا به حال حدود 24 شهيد داشته‌اند. يك روز عزاى عمومى در كشور و سه روز در استان خراسان اعلام نمودم. پيشنهاد تعطيل خراسان هم بود كه نپذيرفتم. آقاى [حمید] ميرزاده، [معاون اجرایی رییس‏جمهور] و دكتر [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] را به مشهد فرستادم.
بچه‌ها عصر جمع شده بودند. صبح تا ظهر براى شركت در مراسم عزادارى رفته بودند. ظهر و شب، غذايمان را از نذرى‌ عزادارى‏ها آوردند. مهدى آمد. مقدارى راجع به طرح‌هاى گاز در منطقه پارس شمالى و جنوبى و قطر صحبت كرد. نظرش اين است كه خيلى ارزان‏تر از آنچه وزارت نفت مى‌خواهد، قابل اجرا است. شب عفت در مراسم مسجد بلال رفت.
امروز بعد از ظهر در فيروزآباد فارس هم زلزله‌اى با قدرت 1/6 درجه در مقیاس ريشتر داشته‌ايم كه تلفات جانى و مالى كمى داشته است.

 

 

سال ۱۳۷۴
بعد از نماز و استماع اخبار و خواندن گزارش‌ها و مطالعه برنامه‌هاي امروز سفر، ساعت هفت و نیم صبح، به پادگان سپاه رفتيم. در مراسم صبحگاه مشترك نيروهاي مسلح، بعد از ديدن سان، استماع گزارش فرمانده ارشد منطقه و مراسم صبحگاه، سخنراني دلگرم‏كننده برايشان داشتم.
سپس به محل استاديوم ورزشي پنجاه هزار نفري در حال ساخت رفتيم؛ خيلي وسيع است و بيش از سيصد هكتار در منطقه تپه ماهوري وسعت دارد. بعد از استماع گزارش مديركل تربيت بدني، صحبت كوتاهی کردم. اسم ورزشگاه را «يادگار امام» گذاشتيم.
به سوي ميانه پرواز كرديم. در مسير، از كنار قله‌هاي رشته کوه سهند گذشتيم كه پوشيده از برف است. آقايان استاندار و وزير نيرو، توضيحات خوبي دربارة وضع آب دره‌ها و حوزه‌هاي آبريز در مسير دادند. در محل سد آيدوغموش، در جنوب غربي ميانه فرود آمديم. مدير‏كل آب استان و مدير شركت مشاور، توضيحات خوبي از حوزه آبريز و رودخانه قزل‏اُوزن دادند كه نزديك دو ميليارد مترمكعب آب را از سر شاخه‌هاي استان‌هاي آذربايجان، زنجان و كردستان به درياي خزر مي‌ريزد. با رسوباتي كه از خاك‌هاي باارزش زمين‌ها با خود برمي‌دارد، مصداق كامل «طلاي قرمز»، معناي لفظي «قزل‏اُوزن» است. طرح‌ها براي جلوگيري از مشكلات سد، براي مشروب كردن شهر ميانه و آبیاری ده هزار هكتار از اراضي آن است. با انفجاري، اعلان شروع كار اجرايي سد شد. جاي بسيار مناسبي است كه ارزان تمام مي‌شود. جمعي از روستایيان اطراف، براي ملاقات و تشكر جمع شده بودند. براي آنها و براي حضار جهت طرح سد، صحبت كوتاهي كردم.
از آنجا به محل طرح آبياري روستاي كلوچه خالصه، در كنار رودخانه قزل‏اُوزن رفتيم. مديران وزارت نيرو و كشاورزي توضيح دادند. از دو رودخانه، براي هشتصد هكتار زمين يكپارچه شدة روستا، آب پمپاژ مي‌شود. از شيوه آبياري باراني استفاده می‏کنند. حدود پانصد ميليون تومان هزينه شده است که يك سوم آن را كشاورزان داده‌اند. قرار است از اين نوع طرح‌ها، به تعداد زياد در اطراف رودخانه اجرا شود كه آب‌ها كمتر هرز رود و مردم بهره بگيرند.
به شهر ميانه پرواز كرديم. در محل فرود هلي‌كوپترها، اجتماع مردم عجيب بود. از اطراف محاصره بود و امكان عبور نبود. در بام‌هاي اطراف محل، يكي از بام‌ها شكست و فروریخت، ولي آسيبي نديدند. به ناچار از مسير ديگري، غير از مسير تعيين شده به محل سخنراني رفتيم. اجتماع بسيار خوبي داشتند. [آقای حُججی]، امام‏‌جمعه و [آقای یعقوب عزیززاده فهیمی]، فرماندار خيرمقدم گفتند و گزارش دادند. در اين سفر، بر خلاف سفرهاي ديگر، قرار شده نمايندگان صحبت نكنند. من هم صحبت مفصلي، در مورد استعدادها و عمران شهر ميانه كردم شهر قديمي مهمي است، ولي محروم و عقب مانده است. اختلاف آقاي [میرسجاد] حججي، امام جمعه و نماينده سابق با مسئولان از عوامل كم‏كاري گذشته است.
در بازگشت، در مسير مشخص شده برگشتيم كه در محل زينبيه- مدرسه بمباران شده در زمان جنگ توسط عراقي‌ها كه هفتاد شهيد داشت- تومار طولاني با زينت گل‌ها درست كرده بودند كه از آن عبور كنيم و فاتحه خوانديم و نيز كنار گلزار شهدا رفتیم.
به محل كارخانه نورد و فولاد آذربايجان رفتيم. بعد از ناهار و نماز و استراحت، مديران در مورد كارخانه توضيح دادند؛ با ظرفيت سيصد و پنجاه هزارتُن نورد مفتول، از 5 ميلي‏متر تا 16 ميلی‏متر كه اكنون نداريم. يكي از خواسته‌هاي مهم مردم، عبور آزاد راه ترانزيتي از ميانه است؛ فعلاً قرار نيست از آنجا برود.
به سوي شهر سراب پرواز كرديم. تعداد زياد حوضچه‌هاي آب در تپه ماهور‌ها، با بندهاي خاكي به وجود آمده که براي آبخيزداري و استفاده از آب، قابل توجه است و جزو سياست‌هاي خوب جاري است. در مسير، در مورد معادن غني پرليت و نفلين‏سينيت منطقه توضيح دادند. در سراب، استقبال خياباني هم بود و در جمع مردم كه خيلي پُرنشاط‏ا‏ند، بعد از استماع گزارش [آقای عباس کمالی]، امام جمعه، فرماندار و تمجيدهاي فراوان آنها، من سخنراني کردم که مطابق معمول، شامل سوابق درخشان و استعدادهاي منطقه و خدمات عمراني دولت و طرح‌هاي آينده بود.

به شهر بُستان‏‌آباد پرواز كرديم. در فضاي باز بيمارستان 96 تختخوابي در دست ساخت، كنار اجتماع بسيار پُرشكوه مردم فرود آمديم. از بيمارستان، با توضيحات [آقای عباس آخوندی]، وزير مسكن و شهرسازی بازديد كرديم. در اجتماع مردم، پس از استماع سخنان فرماندار و [آقای محمدباقر مدرس]، امام جمعه، سخنراني كردم6. ويژگي شهرستان بُستان‏آباد این است كه 90 درصد مردم در روستاها هستند و وضع توليدي و اقتصادي خيلي خوبي دارند.
به تبريز پرواز كرديم و به محل جديد مجتمع فلزكاران شهر تبريز رفتيم كه با ششصد واحد فني خدماتي، توسط تعاوني فلزكاران، با هزينه ششصد ميليون تومان احداث شده است. قرار است همه آنها از سطح شهر به اينجا منتقل شوند؛ كار خوبي است. پس از گزارش [آقای غلامرضا شافعی]، وزير تعاون و مدير طرح، صحبت كوتاهی کردم. پشه زيادي بود و اذيت مي‌كردند.
در مسير تا استانداري، استقبال عظيم مردم، باز باعث تعجب شد. در شوراي اداري استان، [آقای علی عبدالعلی‏زاده]، استاندار و مهندس [اسماعیل] جبارزاده، ریيس مجمع نمايندگان استان صحبت كردند. دربست توضيح خدمات عمراني دولت و تعريف از ریيس‏جمهور بود؛ برعكس گذشته‌ها كه معمولاً طرح مشكلات و نيازها بود و اين نشان موفقيت برنامه اول است. من هم توضيحاتي دربارة سياست‌هاي كلي و برنامه‌هاي آينده دادم. ديروقت خوابيدم. عفت هم با همراهان، به منطقه مرند و جلفا رفته بود.
خورشيد به كوه برگذاشته بود كه پرواز كرديم. بعد از مغرب در دانشگاه تبريز فرود آمديم. بلافاصله در اجتماع دانشگاهيان و فرهنگيان وارد شديم. ساعت‌ها منتظر مانده بودند. مايل بودم، اول نماز بخوانيم كه به خاطر تأخير صرف‏نظر كرديم. [آقای محمدعلی حسین‏‌پورفیضی]، ریيس دانشگاه [تبریز]، صحبتش را شروع كرد. يكي از دانشجويان، با صداي بلند، شروع به اذان گفتن كرد؛ لابد به علامت اعتراض، به عدم اقامه نماز اول وقت. ریيس دانشگاه، پاسخ داد كه چون جاي مناسب براي نماز جمع ندارند و وقت هم گذشته، علیرغم ميل ریيس‏جمهور، اين گونه شد.
صحبت طولاني و كم‏محتوايي داشت. گفتند از جناح چپ است. خيلي زياد از من و برنامه دولت تجليل كرد و گفت، مادرش سه روز روزه نذر كرده كه در برنامه‌هاي مسافرت، به من آسيبي نرسد. صحبت مفصلی کردم و تحليلي از سياست‌هاي دولت و برنامه براي كسب استقلال واقعي، با حفظ آرمان‌ها دادم كه سخت مورد استقبال حضار قرار گرفت و خيلي تمجيد كردند.
آقاي جهرمي، معاون آقاي هاشمي [گلپایگانی، وزیر فرهنگ و آموزش عالی] كه از تهران آمده بود، گفت همه مسایل كشور، تحت تأثير جاذبه اخبار اين سفر به آذربايجان است. خوابگاه دانشجويان را افتتاح كرديم؛ خوب است.
در مسير تا استانداري، استقبال برنامه‌ريزي نشده مردم عجيب بود. در ساعت یازده شب، در استانداري، قاريان قرآن به شام دعوت داشتند كه برنامه هم اجرا كردند. كمك‌شان كردم. با خستگي مفرط بعد از دوازده شب خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۵
با محسن و جمعى از وزرا و پاسداران و خبرنگاران مطابق معمول، به سوى دماوند رفتيم. در راه وزير مسكن [و شهرسازی]، دربارة برنامه‌هاى شهرك مسكونى‏‌سازى اطراف تهران براى جذب جمعيت تهران مثل پرديس، توضيح مى‌داد.
مردم شهر دماوند در جاده كمربندى بيرون شهر، اجتماع عظيمى داشتند. هلى‌كوپترها همان‏جا فرود آمدند. پس از خيرمقدم مسئولان شهر، بلافاصله در اجتماع مردم حضور يافتيم. مطابق معمول شعارها و سرودى از دانش آموزان كانون بسيج و خيرمقدم [آقای محمدجواد حاج علی‏‌اکبری]، امام جمعه و فرماندار را شنيديم. بخشى راجع به من و سازندگى برنامه‌هاى دولت و بخشى مربوط به نيازهاى شهر بود. من هم در همين محورهاسخنرانى كردم.
اصولاً شهرستان دماوند به خاطر آب و هواى خوب و فراواني محصولات زراعى و دامى، وضع مردمش خوب است؛ اما توقع دارند كه نمونه‌هايى از آن طرح‌هاى بزرگ و صنايع مهم را هم داشته باشند. به خاطر اينكه در محدوده 120 كيلومترى تهران است، صنايع قابل توجهى به آنجا نرفته و آب‌ها هم مهار نشده است.
به مركز مخابرات براى افتتاح همزمان چند هزار شماره تلفن رفتيم. در همه سفرها اين بخش را داريم. آقاى [محمد] غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] توضيحات داد و گفت در استان تهران 120 ميليارد تومان، هزينه توسعه مخابرات شده و من در همين زمينه و به طور كلى در اهميت توسعه مخابرات حرف زدم. جريان عمليات اجراى لوله‌گذارى گاز طبيعى شهرستان را هم ديديم. قرار است تا آخر سال وصل شود و محورهاى توسعه جهانگردى و كشاروزى و دام و صنايع تبديلى شود.
به فيروزكوه پرواز كرديم. در راه آقاى [عیسی]كلانترى، [وزیر کشاورزی]، دربارة وضع كشاورزى شهرستان توضيح داد. از روى زرین‏دشت گذشتيم؛ سرسبز و ديدنى است. به خاطر قيمت بالاى محصولات باغى، به سرعت رو به توسعه است. محدوديت آب دارند و كم كم استفاده از آبيارى تحت فشار شكل مى‌گيرد و امكان توسعه هم پيش مى‌آيد.
در فيروزكوه هم اجتماع مردم عظيم و باشكوه بود. در محوطه باز دانشگاه آزاد اسلامى جمع بودند. شاعر جوانى شعرى دربارة من گفته بود، خواند. جالب بود از اعضای سپاه است. سرود خوبى با لهجه محلى ايراد شد و امام جمعه خيرمقدم مناسبي گفت. خواسته‌هاى مهم‌شان كه توسط [آقای احمد رسولی‏‌نژاد]، نماينده مجلس ابراز شد، شهرستان شدن شهر و تسریع در انتقال گاز و [احداث] بيمارستان و... است. من هم ضمن توضيح سوابق شهر فيروزكوه، بر لزوم خواسته‌ها تأييد گذاشتم.
به شهرك صنعتى مجاور شهر رفتيم. حدود پنجاه واحد تكميل شده صنعتى يا در دست ساخت دارد. از كارخانه شير پاستوريزه بازديد كردم. روزى 25 تن شير را پاستوريزه مى‌كند و پنير و ماست و كره و سرشير هم مى‌سازد. رونق داده به دامدارى‌ها، صاحبش، [آقای رضا باکری]، برادر شهيد باكرى، اهل اروميه است؛ سه برادرش [علی، مهدی و حمید]، شهيد شده‌اند. با آزاد شدن قيمت شير، كارش رونق گرفته است.
سپس به [شرکت کنترل پارس]، كارخانه ساخت قطعه‌اى از مشعل - هم گازسوز و هم گازویيل‏سوز- رفتيم. مدير كارخانه، خانم مهندسى بود. درخواست تخصيص ارز بيشتر داشت. عمده اجزا را وارد مى‌كنند و به تدريج ساخت داخل بيشتر مى‌شود و اكثر كاركنان هم زن بودند.
سپس به [شرکت تراویس]، كارخانه توليد مواد شيميايى مصرفى در حفارى‌هاى نفت رفتيم. با مشاركت يك شركت مهم صنعتى كشور كانادا ساخته شده است. مديران توضيح دادند. مسأله مهم، گرفتن دانش فنى و فرمول تركيب اين محصول است كه گرفته‌اند. ماشين‏‌آلات مهمى ندارد؛ فقط نرم‌افزار تركيب مواد و سپس تانك‌هاى مخلوط‏‌كن و همزن دارند. براى كانادا هم بازار وسيع ايران و منطقه مهم بوده است كه آمده و شريك شده است. ارزش افزودة بالایی دارد. براى خريد دو دستگاه رآكتور براى توليد بخشى از مواد اوليه وارداتى استمداد كردند. سفير كانادا هم آمده بود؛ از همكاري‏اش تشكر كردم و نيز از اينكه اخيراً دولت كانادا، مواضع مخالفت با آمريكا را در مسایل تحريم ايران اتخاذ كرده، تشكر نمودم.
براى نماز و ناهار و استراحت، به محل سپاه رفتيم. بعد از استراحت، فرماندهان سپاه آمدند. گزارش دادند و براى امور رفاهى و خدمت‏رسانى استمداد كردند. سپس همان‏جا جلسه‌اى با مسئولان شهر داشتيم. خواسته‌ها را مطرح كردند؛ مهار آب‌ها و رفع محدوديت صنايع و نيازهاى فرهنگى که تصميماتى اتخاذ شد.ساختمان جديد دانشگاه آزاد اسلامى را افتتاح كرديم؛ 2900 دانشجو دارد. به سوى رودهن پرواز كرديم. آنجا هم كنار دانشگاه آزاد اسلامى فرود آمديم. در راه دكتر [عبدالله] جاسبى، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی] توضيح مى‌داد. ساختمان جديد با نُه‏‌هزار مترمربع در دست ساخت در 70 هكتار زمين است. در مراسمى توضيح دادند، 11 هزار دانشجو دارند. بيشترشان از تهران مى‌آيند. كلنگ خوابگاه دانشجويى را به زمين زدم. از واحدهاى قديمى دانشگاه آزاد است. مشكل فرهنگي دارند. با توجه به فشارهاى خشك‏‌مقدس‌ها، چادر را براي دانشجويان دختر اجبارى كرده‌اند؛ مشكل را رفع نكرده است.
سپس به شهر رودهن رفتيم. مردم اجتماع با حال و پُرشورى داشتند. ورزشكاران دو طرف مسير صف كشيده بودند. ورزشكاران باستانى در اجتماع با طبل و خواندن اشعار حماسي عمدتاً در وصف من، منظره جالبى درست كرده بودند. اينجا آقاى [سیدجلیل] سيدزاده، استاندار [تهران]، خيرمقدم گفت و تمجيد زيادى از برنامه‌هاى دولت نمود. دربارة برنامه‌هاى سازندگى و وعده انجام خواسته‌ها حرف زدم.
به سوى تهران پرواز كرديم. تا ساعت نُه شب، كارهاى دفتر را انجام دادم. با عفت و مهدى در لندن تلفنى صحبت كردم. به دو پزشك مراجعه كرده است؛ قرار است ده روز ديگر هم بماند. براى ديدن نتيجه معالجه گفته‌اند، سرفه‌ها مربوط به ناراحتى معده است.
شب جامعه روحانيت [مبارز تهران]، در دفترم جلسه داشت. براى اولين بار بعد از انتخابات [مجلس پنجم] است. آقاى [محمدرضا] مهدوى‏‌كنى از دبيركلي استعفا داد و آقاى [محمد] امامى‏.كاشانى انتخاب شد و تعدادى از موارد اساس‏نامه اصلاح شد. آقاى [مهدوی]كنى به نحوه مديريت اجرايى آقاى [علی‏اکبر] ناطق نورى اعتراض داشت و دخالت افراد غيرروحانى، مثل آقايان [محمدرضا] باهنر و [مرتضی] نبوى و [اسدالله] بادامچيان و از آقاى [محمد امامی]كاشانى، مى‌خواهد از افراد روحانى استفاده بكند. تا نزديك ساعت دوازده شب طول كشيد. شب در دفترم خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۶
در منزل بودم. امروز خلوت بود. بخشى از بچه‌ها به مسافرت رفته‌اند. مهدى و ياسر و بچه‌هايشان آمدند. مقدارى با فؤاد، [فرزند مهدی] و ليلى، [فرزند یاسر] سرگرم شديم. بيشتر وقت به مطالعه گذشت. در گزارش‌ها، مسایل تركيه مورد توجه است. اربكان استعفا داده و [مسعود] ایلماز، مأمور تشكيل كابينه شده است. انتظار مى‌رفت خانم چيللر مأمور شود. اگر ایلماز نتواند اكثريت بدست آورد، نوبت چيللر است؛ بحران دارند.
سرشب آقاى حسين امين، [تاجر پسته] آمد. از حكم داده شده عليه املاك او در مرودشت و مشكلات كارخانجات چغندر شكايت داشت و گفت در آمريكا 450 هكتار زمين پسته دارند. اين روزها معمولاً در گوشه و كنار كشور، رگبار و گاهى سيل داريم كه در اين فصل غيرعادى است.

 

 

 

نظرات بینندگان