خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
با والده و همشيره صبحانه خورديم. آنها به منزل همشيره رفتند و من به دفتر رفتم. [آقاي رومئو پانچيرولي] سفير واتيكان و [آقاي انريكه تروخيوراپايو]، سفير كوبا براى تقديم استوارنامه آمدند. مذاكراتى داشتيم. سفير كوبا، پيام آقاي [فيدل] كاسترو، [رهبر كوبا] را آورد و براى جبران مشكلات ناشى از كم شدن مبادلات با شوروى سابق كمك خواست.
سال ۱۳۷۲
بعد از نماز صبح تا ساعت ده مطالعه كردم. دكتر [عباس] شيبانى، مطابق معمول بدون وقت قبلى آمد و تذكراتى دربارة دارو داشت. آقاى [علي] موحدى ساوجى آمد و از مكه گفت. همچنين خبر رأىگيرى در كميسيون داخلى مجلس را داد كه براى وزير كشور رأىگيرى كردهاند و خودش رأى آورده است.
آقاى [امان] نريمانی، نماينده اسلام آباد غرب آمد. اظهار ارادت كرد و گزارشى از مشكلات شهر و مشكلات اهلحق و انتقاداتى از امام جمعه شهر داشت و براى كمبودها كمك خواست.
[آقای سید احمد رسولی نژاد]، نماينده دماوند و فيروزكوه آمد و براى كار و سد نمرود و راه استمداد كرد. [آقای غلامرضا معتمدنیا]، نماينده كهنوج آمد. كارهاى انجام شده و بهتر شدن وضع امنيت و نيازها را گفت. [آقای ابوالفضل حسن بیگی]، نماينده دامغان آمد. از خطوط مجلس و از انحصارطلبى راستها گفت و از به ثمر رسيدن طرح آب شهر به كمك من تشكر كرد و براى تسريع گازرسانى و دانشگاه استمداد نمود.
آقاى نظرى، مديرعامل جديد دخانيات آمد. مقدارى از نقاط ضعف و فساد در كار مدير سابق و برنامههاى خودش براى توليد و توزيع را گفت و خبر از رشد كاشت و برداشت توتون و راهاندازى كارخانههاى عظيم سيگار در گيلان در سال جارى و تعديل نيروى زايد انسانى داد.
عصر [آقای دیک شیت]، معاون وزير امورخارجه هند آمد. نامه نخستوزير را آورد. كار مهمى نداشت. شوراى اقتصاد جلسه داشت. دادن وام ارزان به ماشينهاى پخت نان تصويب شد. شب به خانه آمدم. با ياسر و مهدى و فرشته شام خورديم.
سال ۱۳۷۳
خانواده شهيد اندرزگو با سه پسرش آمدند و ضمن اظهار ارادت، از هزينه هاي سنگين ازدواج گفتند. همسرش، ماجراى سفر به افغانستان، همراه شهيد اندرزگو و مواجه شدن با خطر مرگ توسط صاحبخانه مخفیگاهش در زابل كه در انتظار تهيه امكانات براى خروج از كشور در زمان شاه و نجات معجزهآسا در رفت و برگشت كه اسلحه هم همراه خود در برگشتن آورده بود و ماجرای بازداشت بعد از شهادت همسر با فرزندش را تعريف كرد؛ روحيه خوبى دارند.
فائزه، امروز براى ملاقات [آقای خوان آنتونیو سامارانش]، رییس کمیته بینالمللی المپیک به [لوزان] سوييس رفت و شب برگشت. آقاى [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری] آمد. گزارش سفر به بلغارستان و رومانى و كارهاى بزرگ ايام چائوشسكو در رومانى را داد و اهميت بندر مهم در دهانه رود دانوب را گفت؛ درياى سياه از طريق رود دانوب، به درياى شمال وصل مىشود.
آقاى [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]، براى سفر به سوريه جهت مذاكره دربارة كيفيت استرداد طلبمان آمد و نظر خواست. سورىها مىخواهند طلب ما را با ليره سورى، به قيمت كمتر از يك چهارم قيمت واقعى دلار بپردازند كه ما قبول نكردهايم. دربارة بانك مركزى و بعضى معاونان او هم صحبت شد.
آقاى [عباسعلی] وكيلى، [رییس ستاد رسیدگی به امور آزادگان] آمد. براى امور آزادگان پيشنهادهایى کرد. عصر آقاى [سیدجلالالدین] طاهرى، امام جمعه اصفهان آمد. براى آبرسانى به روستاى ینگآباد جرقوِيه و ابقاى معاون عمرانى استاندارى كمك خواست كه هر دو را پذيرفتم.
شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. تصويب شد كه فرهنگستانها به رييسجمهور وابسته شود و در وظايف شوراى برنامهريزى تجديد نظر شود.
چند بار با دكتر عادلى، [رییسکل بانک مرکزی]، دربارة نرخ ارز تلفنى صحبت كردم. امروز دلالها و صاحبان ارز فشار زيادى به بازار آوردهاند و ارز را گران كردهاند. به وزارت اطلاعات گفتم اخلالگران را شناسايى كنند. عفت و فاطى از اتريش تلفن كردند؛ حالشان خوب است.
سال ۱۳۷۴
در گزارشها سقوط شهر سربرنيتسا در بوسني و هرزگوین مورد توجه است. پيشنهاد اعلان عزاي عمومي داشتيم كه مجموعاً به صلاح نديديم. [آقای مسعود ادریسی]، سفير جديد ما در كوبا آمد. تأكيد بر عدم سختگيري در خصوص معامله نفت با شكر و اجراي طرح انتقال تكنولوژي واکسن هپاتيت داشت. كوبایيها، نفت با مهلت ششماهه، براي تحويل شكر ميخواهند، ولي نميتوانند ضمانت بانك ثالث بدهند.
آقاي صادق طباطبايي آمد. شكايت بخش خصوصي را گفت كه ارزشان از شصت تومان به صدوهفتادوپنج تومان افزايش يافته است. با كارخانه كاليبران كار ميكند. از كسالت شديد پدرش - آقاي سلطاني- گفت و دو جلد كتاب از تأليفات و ترجمه خودش آورد .
آقاي صادق خرازي، [سفیر و معاون نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد. گفت تصميم گرفته از آمريكا بيايد؛ با [عمویش] آقاي كمال خرازي، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل]، اختلاف دارند. براي ادامه تحصيل در دانشگاه آكسفورد لندن استمداد كرد و براي كار تبليغات سياستهاي دولت، اظهار آمادگي نمود.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد. آخرين نتايج مذاكره با شركت توتال فرانسه را داد؛ براي طرح نفتي كه شركت كونوكوی آمريكا رها كرده است. حدود شش درصد گرانتر از آنها است. گفتم تلاش كند به همان قيمت برساند، ولي اگر ديد به هم ميخورد، بپذيرد. قبلاً اين شركت 20 درصد بيشتر گفته بود. ضمناً شركت شل هم اخيراً كنار رفته است.
عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة طرح ساماندهي ساخت و ساز خارج از محدوده تهران كه بيحساب رشد كرده است، جلسه داشتيم. بحث ناتمام ماند. وزرا از بدرفتاري بعضي از مجلسيان، ديوان محاسبات، سازمان بازرسي کل کشور و وزارت اطلاعات شكايت داشتند.
شب شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز در دفترم جلسه داشت؛ دربارة جانشين آقاي مهدوي كني براي دبيركلي بحث شد. چون ايشان براي معالجه در خارج است، قرار شد صبر كنيم كه خودشان هم باشند. نزديك ساعت دوازده تمام شد. شب در دفترم ماندم.
سال ۱۳۷۵
از منزل به مركز جديد مخابرات بينشهرى، بينالملل و ديتا [در خیابان شیخبهایی] رفتيم. شبيه مركز مخابرات ميدان امام است؛ ولى مدرنتر و جامعتر. پس از پردهبردارى از لوح يادبود، در جلسه توجيهى شركت كردم. سران هيأتهاى كنفرانس مخابرات هم آمده بودند. آقاى [محمد] نراقى، [معاون آموزش و تکنولوژی مخابرات] گزارش داد: 350 هزار مترمربع ساختمان، با سرمايهگذارى 170 ميليارد تومان و پنج سال دوره ساخت. از بخشهاى مختلف بازديدكرديم. در جمع حضار، بعد از استماع گزارش آقاى غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] و دادن نشان [درجه سه لیاقت و مدیریت و خدمت]، به آقايان [محمد] نراقى و [عبدالمحمد] دارات، [عضو هیأت مدیره شرکت مخابرات ایران]، سخنرانى مفصلى در خصوص خودكفايى و استقلال ايران در اكثر نيازها كردم و به خطرات وابستگى و ضعف دولتهاى اسلامى در مقابل اسرایيل، به خاطر همين وابستگى، اشاره نمودم.
به دفترم رفتم. آقاى [محسن]كنگرلو آمد. گزارشهای اطلاعاتى ناقصى داد. آقاى على حجتى كرمانى، ضمن ابراز وفادارى، خواستار توجه من شد و براى واردات يك پارتى لاستيك براى يك شركت تجارى- با شيوه بدون انتقال ارز كه فعلاً ممنوع است- استمداد كرد. آقاى [محمدتقی] عبدوس، امام جمعه كرج آمد. براى مشكلى كه گرفتار شده، استمداد كرد. رهبرى دستور عزل از امامت جمعه را دادهاند.
آقاى [علی] بوالفتح و آقاى [احمد] طه، نمايندگان سابق پلدختر و بوكان آمدند. از تخلفات شكايت داشتند و براى شغل استمداد كردند. آقاى [محمدرضا] نورى [شاهرودی]، سفير جديدمان در عربستان براى خداحافظى و كسب نظر در مورد اصلاح روابط با عربستان آمد. [آقای محمد نسیم]، وزير مخابرات بنگلادش آمد. گفته بودند پيام كتبى دارد كه نداشت. مذاكرات دوستانه بود. عصر به خانه آمدم. رعد و برق و باران داشتيم. مهدى و فرشته براى پذيرايى آمدند.
سال ۱۳۷۶
مجمع تشخیص مصلحت نظام جلسه داشت. مشکل بانک ها در اخذ جریمـه تـأخیر و تأدیـه بدهىها در دستور بود که ناتمام ماند. کمى هم درباره مصادیق سیاسـت هـاى کلـى صـحبت شد.
آقاى [عبداالله] نورى آمد. راجع به مشکلاتی که برای آقاى کرباسچى، [شـهردار تهـران ] ایجاد کرده اند، استمداد کـرد.
آقـاى [محمـد]، امامی کاشـانى، دوبـاره مـشکل قـرض هـاىهزینههاى تبلیغات ریاست جمهورى را مطرح کـرد. عـصر آقـاى [محمـد ] فروزنـده ، [وزیـر دفاع] آمد. در مورد مشکل سپاه و اصرار آقاى [محسن] رضایى براى رفتن از سپاه و مشکل جایگزینى او و نیز شغل بعدى او گفت و استمداد کرد.
آقاى [حمیدرضا] آصفى، سفیرمان در فرانسه آمد. گزارش پیشرفت همکارى با فرانسه را داد و پیشنهاد داشت که سفیران اروپایى به مراسم تحلیف دعوت شـوند کـه مـشکل آلمـان هم حل شود. [آقایان محمد گنجی دوست و سیدرضا طباطبایی شفیعی]، سـفیران جدیـدمان در کُره شمالى و مکزیک آمدند و براى سیاست همکاری با دولتهاى ایـن دو کـشور کسب نظر کردند.
آقاى فلاحیان، [وزیـر اطلاعـات ] آمـد. از وضـع دولـت آینـده اظهـار نگرانـى کـرد و از حملاتى که روزنامه سلام به او شروع کرده، گله داشت و در مورد نحوه برخـورد بـا آنهـا کسب نظر کرد
در گزارش ها گرفتن رأى اعتماد توسط [مـسعود ] ایلمـاز در ترکیـه مـورد توجه است.