arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۱۷۹۸
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۰۰ - ۲۵ تير ۱۳۹۹

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۲۹۸؛ این روز‌ها دست و پای خود را جمع کنم که برای حرکت از پاریس حاضر باشم

بعدازظهر به کتاب‌فروشی رفته بعضی کتاب‌های حقوق خریدم و نزد لارشون هم رفته بعضی کتاب‌های دیگر خریدم و در باب ارسطو تاکید کردم... در هر حال این روز‌ها می‌خواهم دست و پای خود را جمع کنم و هرچه لازم دارم بخرم که برای حرکت از پاریس حاضر باشم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

صبح به کتاب‌فروشی ریویر رفته بعضی کار‌ها صورت دادم، از جمله مجموعه روزنامه رسمی ماه آوریل سال گذشته را مراجعه کردم برای مسئله ابطال معاهدات و پیدا نکردم. معلوم می‌شود ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه]اشتباه کرده است.
بعدازظهر به کتاب‌فروشی Pedone رفته بعضی کتاب‌های حقوق خریدم و نزد لارشون هم رفته بعضی کتاب‌های دیگر خریدم و در باب ارسطو تاکید کردم؛ و قبل از آن به اپرا رفته بلیت برای روز شنبه بگیرم، دو نفر که دلال بلیت هستند به من دوچار شدند و یک بلیت لژ به من فروختند به یکصد فرانک. گمان می‌کنم مغبون شده باشم. در هر حال این روز‌ها می‌خواهم دست و پای خود را جمع کنم و هرچه لازم دارم بخرم که برای حرکت از پاریس حاضر باشم.
میرزا حسین‌خان اظهار کسالت می‌کرد. طبیب رفته و به او گفته است سینه‌ات sifflement دارد. متوحش شده و آمده در رختخواب خوابیده است. در صورتی که تب ندارد و سرفه هم نمی‌کند. خانم لهستانی مشغول پرستاری او شده حجامت می‌کند، مشمع می‌اندازد، انژکسیون [تزریق آمپول]می‌کند. چون در ایام جنگ پرستار بوده خوب بلد است و به کار میرزا حسین‌خا می‌خورد.

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۷۰-۱۷۱.

نظرات بینندگان