خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
امروز بيشتر وقت به مطالعه و استراحت و معاشرت با بستگان و حاجيه والده گذشت. براى اقامه جمعه به دانشگاه رفتم. فرزندان آقاي [عبدالمجيد] معاديخواه، براى استمداد كسب اجازه به پدرشان، جهت دادن مرخصى به منظور چاپ آثارش مراجعه كردند.
با محسن [هاشمي] ، مقدارى درباره مسايل مترو صحبت كرديم. والده و همشيره و ياسر، با من به نماز جمعه آمدند.
سال ۱۳۷۲
ساعت ده اعضاى شوراى فرهنگی اجتماعى زنان آمدند. خانم [کُبری] خزعلى گزارش داد و خواستهها را مطرح كرد. من هم برايشان در مورد لزوم حضور بيشتر زنان در امور كشور و پرهيز از افراط و تفريط صحبت كردم. يك سكه به هر يك هديه دادم. آقاى [عباسعلی] عميد زنجانى هم كمى صحبت كرد. قبل از جلسه، خانم [شهلا] حبيبى آمد و از تداخل وظايف بين دفتر و شورا شكايت داشت.
دكتر [سید حمید] سجادى، دكتر [هادی] منافى، دكتر [محمدعلی] جوادى و پدر سجادى آمدند. آقای سجادى دو سال است كه رفته در آمريكا هم كار مىكند و هم تحقيق؛ گفت يك سال ديگر برمىگردد. براى رفع خستگى و رشد علمى رفته است. چند سالى كه در ايران كار كرده، تحولى در چشم پزشكى ايجاد كرده است. دكتر جوادى، [رییس مرکز تحقیقات چشم]، براى تقويت بيمارستان لبافىنژاد استمداد كرد و از دادن تجهيزات پيشرفته به شهرهاى كوچك انتقاد نمود.
آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. گزارش سفر هيأتى به ارمنستان را داد. رفته بودند در مورد صنعت ليزر بررسى كنند. گفت چيزى بيشتر از آنچه خودمان داريم، ندارند. براى نيروگاه جديد چينى و راه الموت - قزوين استمداد كرد.
آقاى ناطقنورى، [رییس مجلس شورای اسلامی] آمد. دربارة برنامه دوم و كابينه صحبت كرديم و گزارش سفر به قم و ملاقات با اعضای جامعه مدرسين[ حوزه علمیه قم] را داد و گفت سطح فكرشان پايين است.
عصر شوراى عالى امنيت جلسه داشت. دربارة معاملات مرزى با عراق و پشتيبانى هلىكوپترها از عمليات عليه اشرار و جواب پيام آمريكا كه توسط سفارت سوييس رسيده و وضع مسلمانان تاجيكستان، مذاكره و تصميمگيرى شد.
فاطى از ليبى تلفنى صحبت كرد و گفت با آقاى [معمر] قذافى، [رهبر جماهیری لیبی] ملاقات داشتهاند. فردا به تونس ميروند. شب به خانه آمدم. تنهايى شام خوردم و خوابيدم.
سال ۱۳۷۳
پيشبينى منجمان درست از آب درآمد و برخورد اولين قطعة عظيم جدا شده از ستاره دنبالهدار، حدود ساعت سی دقيقه بامداد، با همان سرعت پيشبينى شده به سیاره مشترى اصابت كرد و يك پرده ضخيم آتش با ارتفاع يكهزار و نهصد كيلومتر را به وجود آورد.
براى افتتاح مركز مراقبتهاى زنان باردار و زائو، وابسته به سازمان تأمين اجتماعى، از منزل به خيابان شوش رفتيم. تمام كادر این مرکز زن هستند. براى اولين بار، چنين مركزى تأسيس شده است. با خانم دكتر مقصودى، مدير مركز و ساير پزشكان و بیماران مذاكره كرديم. در جمع مديران تأمين اجتماعى، گزارش كار سازمان را شنيدم و تشويقشان كردم. هديهاى به نوزادان موجود در مركز دادم؛ به هر يك، نيم سكه بهار آزادى. به دفترم رفتم. در راه دكتر [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] توضيحات مىداد. دربارة وضع دارو صحبت شد.
[آقای آدریان ناستاسه]، رييس مجلس رومانى، به همراه جمعى از نمايندگان آن کشور آمد. مقدارى از وضع كشورش گفت و از كم شدن معاملاتمان در سال جارى كه يكي از علل معوقههاست؛ قرار شد حل كنيم. سئوالات زيادى از وضع رومانى، مجلس سنا و نمايندگان نمودم.
شوراى جمهورىهاى جدا شده از شوروى سابق را داشتيم. دربارة ارزيابى عملكردها در مورد مصوبهها و رفع مشكلات كمبودها بحث شد. عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة اصلاح قيمت سوخت در مجلس، به صورت يكباره به جاى تدريجی كه در مجلس مطرح است، بحث شد؛ اكثر وزیران مخالفند.
شب آیتالله خامنهاى میهمانم بودند. دربارة طلبمان از سوريه، مديريت صنايع نظامى، سفر به هند، تعديل قيمت سوخت، پيشنهاد دادن زمين به جاى مسجد فیض اهل سنت در مشهد، اصلاح نظام ريال، مسأله ضرب سكه با تصوير امام و پيشنهاد وليعهد سعودى به مهدى و موسويان صحبت شد.
سال ۱۳۷۴
[آقای علیمحمد بشارتی]، وزير كشور آمد و گزارش مبارزه با قاچاق را داد. در مورد انتخابات پرسيد. گفتم سياست كشور، آزادي كامل و حفظ احترام به آرای مردم است. آقايان امراللهي، [رییس سازمان انرژی اتمی] و كرباسفروشان آمدند. گزارش سفر به مسكو و مشاهده كارخانجات عظيم ساخت تجهيزات اتمي و تعطيل بودن اكثريت ظرفيت آنها را دادند. قرار بود دربارة فاينانسشدن نيروگاه بوشهر صحبت كنند؛ مثل اينكه زمينه را مساعد نديدهاند و مطرح نكردهاند. آمده بودند كه من را قانع كنند كه از فاينانس صرفنظر كنيم. گفتم به ترتيب فاينانس و توديع پول در حساب مشترك در دوران ساخت و يا محكمكردن قرارداد، به صورتي كه اگر به هر دليل كامل نشد، روسيه مسئول باشد، عمل كنند.
[آقای مرشدخان]، فرستاده ويژه نخستوزير بنگلادش آمد. نامه او را آورد. تمجيد زيادي از انقلاب ما كرد و از جديت براي توسعه همكاريها گفت و اصرار بر سفر من به بنگلادش داشت. [آقای ماته گرانیچ]، معاون نخستوزير كرواسي آمد. گزارش وضع منطقه و جبهههاي جنگ در بوسني و كرواسي را داد و از آمادهشدن كشورش براي اقدام نظامي براي پسگرفتن اراضيشان از صربها گفت. 17 درصد خاک كرواسي را صربهاي شورشي در اشغال دارند و از اظهاراتش برميآيد كه تصرف سربرنيتسا و ژپا و حتي گراژده در شرق بوسني، ميتواند براي همواركردن اجراي توافق فدراسيون و تقسيم 49 درصد و 51 درصد مفيد باشد و كمكاري مراجع مسئول هم از اين زاويه قابلفهم است.
تلفني با آیتالله خامنهاي، دربارة سفر آقاي رحمانُف صحبت كرديم. ايشان از شركت من در مسابقات كُشتي جوانان، خيلي اظهار خوشحالي كردند. عصر آقاي فلاحيان، [وزیر اطلاعات] آمد. در ماشين تا مركز نيروهاي انتظامي و سپس تا خانه، گزارش سفر به مسكو را داد. مطالب مهم تازهاي نداشت؛ نتيجه گرفته است كه روسيه در همكاري با ايران جدي است و تأكيد دارد كه عملاً تهمت تروريسم را از خودمان پاك كنيم و با عراق بسازيم و همكاري اطلاعاتي با روسيه را تنظيم كنيم. در مراسم فارغالتحصيلي نيروهاي انتظامي شركت كردم و صحبت كردم و تشويق نمودم و به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۵
صبح براى افتتاح مركز تحقيقات ژنتيك، از خانه به محل دانشگاه [علوم توانبخشی و] بهزيستى رفتيم و از چند بخش آموزشها و خدمات بازديدكرديم. ناشنواها و نابيناها و عقبافتادهها [= معلولان ذهنی و جسمی]، معمولاً از خدمات بهزيستى اظهاررضايت مىكردند. آقايان [محمدتقی] جغتايي، دكتر [علیرضا] مرندى و دكتر خرازى گزارش دادند. در جمع حضار، سخنرانى مفصلى در اهميت پيشگيرى از معلوليتها و استفاده از دانش روز، ابزار پيشرفته و اهميت خدمات به اين نيازمندان ايراد كردم.
به دفترم برگشتم. [آقای سیدابوالحسن موسوی همدانی]، امام جمعه همدان آمد. مقدارى از موفقيتهاى دولت در سازندگى و اداره كشور تعريف كرد و آن را از عنايات خاص خدا دانست. تقاضاهايى جهت كمك به مصلى و مدرسه داشت و از عملكرد استاندار انتقاد نمود. آقاى مهندس [میرحسین] موسوى، [مشاور سیاسی رییسجمهور] آمد و توصيههايى در مورد گسترش روابط با تركيه داشت و از عمليات غيرقانونى [وزارت] اطلاعات در اروپا، با توجه به خطرات احتمالى، اظهار نگرانى كرد و خواستار تنبيه آنها شد.
[آقای لیام ناتن]، ریيس مجلس سناى ايرلند، با جمعى از سناتورها آمدند. بيشتر به مذاكرات و سئوالات از وضع ايرلند و نزاع پروتستانها و كاتوليكها و آشوبهاى اخير گذشت. تقاضا داشت كه خريد گوشت گاو از ايرلند را كه پس از وجود مرض جنون گاوى در انگلستان قطع كردهايم، دوباره برقرار كنيم. گفتم احتياج به اطمينان كامل از سلامت گوشتها داريم.
دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رییسجمهور]، براى امور جارى آمد. دربارة نامزد شدن ايشان براى رياستجمهورى آينده صحبت شد؛ هنوز به خاطر مشكلات اهرمهاي قدرت كه در خارج از دولت است، ترديد جدي دارد. عصر آقاى [احمد] خرم، استاندار همدان آمد. گزارش موفقيتها را براى آگاهى هنگام سفرم داد و از ايذاءهاى امامجمعه و همفكرانش گله كرد. آقاى [علی]آقامحمدى آمد. پيشنهادهایی در مورد طرح فقرزدايى و تمدن اسلامى و برنامه [چشمانداز] 25 ساله داشت و توصيههايى نسبت به همدان نمود.
هيأت امناى دانشگاه تربيت مدرس، جلسه با چند مصوبه داشت. به فرودگاه رفتيم و براى ملاقات آقاى نيازاُف كه در رامسر مشغول استراحت است، به سوى آنجا پرواز كرديم. ساعت هشت عصر به رامسر رسيديم. آقايان [علیاکبر] ولايتى، [سیدمحمد] غرضى، حسين [مرعشی] و محسن هم بودند. ساعتى با آقاى نيازاُف صحبت كرديم. از وضع آب و هوا و مناظر شمال، خيلى راضى است. شام را با هم خورديم. صحبتها دربارة حل شبكههاى گاز و راهآهن و جادهها در شرق درياى خزر و شركت من در مراسم سالگرد پنجمین سال استقلالشان بود كه قرار است، آقايان [بوریس] يلتسين، [رییس جمهور روسیه] و [ژاک] شيراك، [رییس جمهور فرانسه] هم بيايند؛ قول ندادم. ساعت یازده و نیم شب به تهران برگشتيم. به دفترم رفتم و خوابيدم.
سال ۱۳۷۶
دیروقت خوابیده بودم و به خاطر گرمى هوا هم بـد خوابیـدم. عفـت از بـاد کـولر ناراحـت مىشود، ناچارم گرما را تحمل کنم. با خستگى سرکار رفتم. تـا سـاعت ده کارهـاى عقـب مانده را انجام دادم.
مدیران مرکز آموزش مدیریت دولتى آمدند. آقایـان [سـیدمحمد ] میرمحمـدى، [دبیرکـل سازمان امور اداري و استخدامی] و [محمـدجعفر] اکـرام جعفـرى، [ریـیس مرکـز آمـوزش مدیریت دولتی] گزارش دادند و لوح تقدیر اهدا کردند. من هم در اهمیت آموزش مدیران دولتى صحبت کردم و از تلاش هایشان تشکر نمودم و از کـسانى کـه بـا اظهـارات واهـى و کلى کارکنان دولت را زیر سئوال مىبرند، انتقاد کردم.
جمعى از اعضاى گـروه هـاى خـط امـام آمدنـد. آقـاى دکتـر [مـصطفی] معـین و آقایـان [ابراهیم] اصغرزاده و [علی] صالحآبادى و بعضى دیگر صحبت کردند از من براى تقویـت دولت آقاى خاتمى کمک خواستند و از مشکلات و موانع احتمالى اظهار نگرانـى کردنـد.
من هم آنها را از افراط و تندروى بـر حـذر داشـتم و گفـتم مـردم بـه اعتـدال رأى دادنـد و تندروى اگر ببینند، حمایت نمى کنند؛ همان گونه که در گذشته بر سر جریان چپ و راست آمده و من هم به شیوه همیشه از اعتدال حمایت مىکنم.
اعضاى شوراى [جنبش] حزباالله لبنان آمدند. آقاى سید حـسن نـصراالله، بـه نماینـدگى از آنها از تلاش ها و خدمات من به انقلاب در ایران و لبنـان تـشکر کـرد و گـزارش اقـدامات آقاي شیخ صبحى طفیلی را داد. گفت، گرچه در این مرحله ،موفق نشد ولى چون تهدید به مبارزه مسلحانه کرده، ممکن است در آینده خطرناك شود؛ چون او از زمینه فقـر گـسترده منطقه بعلبک استفاده مى کنـد کـه بـر اثـر ممنوعیـت کـشت مـواد مخـدر، کـشاورزان فقیـر شده اند و شرایط براى بهره گیرى از منابع آب و خاك فراهم نیست و از ما کمک خواست که کشاورزان را حمایت کنیم. پذیرفتم کـه بـراى رونـق کـشاورزى کمـک کنـیم. شـرایط سیاسى و امنیتى در ارتباط با اسرائیل را هم بحرانی معرفىکردند.
عصر آقاى [علی] لاریجانى، [رییس سازمان صدا و سیما ] براى تبلیغات خـارج از کـشور آمد و از تحرکات منفى نیروهاى چپ اظهار نگرانى کرد. در مورد سفر بـه یـزد و کرمـان، مصاحبه رادیو تلویزیونى داشتم. به خانه آمدم و خـاطرات امـروز و دو روز گذشـته را کـه مانده بود نوشتم.