خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
پس از صرف صبحانه با والده خداحافظى كردم. بناست به نوق بروند. دانشجويان پزشكى كه در خارج از كشور درس مىخوانند و به ايران بازگشتهاند، آمدند. برايشان صحبت كردم. سياستها و كارها را كمى توضيح دادم.
آقاى [محمد] رجبي (دواني)، رييس كتابخانه ملى آمد. گزارش داد و اهميت ايجاد مركز اطلاعرسانى و كامپيوترى كردن و نياز به خطوط تلفنى زياد را گفت. پيشنهاد كرد كه آقاى [سيد محمد] خاتمى را به جاى او منصوب كنيم و او مشاورش باشد كه بتواند روى زبانهاى باستانى، بيشتر كار كند.
آقاى [سيد فخرالدين] انوار آمد و خواست به عنوان مشاور در امور مناطق آزاد و دبير شوراى عالى مناطق آزاد باشد. آقاى [مجيد] عباسپور، [مشاور فني رييسجمهور] آمد. گزارش پيشرفت امور ش.م.ر. [= پدافند شيميايي، ميكروبي و راديواكتيو] را داد كه پيشرفت چندانى ندارد.
عصر آقاى ولايتى آمد و گزارش سفر به آلمان را داد. شوراى عالى امنيت ملى جلسه داشت. تصميم گرفتيم هواپيماهاى كويتى را پس بدهيم. دربارة كيفيت مقابله با توطئههاى آمريكا مذاكره شد و بحث ناتمام ماند. دربارة سربازان غايب تصميم گرفته شد كه در مقابل دريافت مبلغى معافيت بدهيم؛ براى تأمين هزينه بالا بردن حقوق نيروهاى مسلح بود.
سال ۱۳۷۲
در گزارشها توافق رييس جمهور و نخست وزير پاكستان با پادرميانى فرمانده ارتش براى استعفا و انحلال مجلس و انجام انتخابات است كه ظاهراً با فشار ارتش اين بنبست شكسته و كار كم سابقهاى انجام شده است.
ساعت هشت ونيم به دفترم رسيدم. ساعت ده صبح، ورزشكاران جانباز كه از مسابقات معلولان جنگ در انگلستان برگشتهاند، آمدند. نايب قهرمان جهان شدهاند و مدالهاى فراوانى آوردهاند. خيلى تشويق شان كردم و هديه دادم و با آنها عكس گرفتيم. دكتر [حسن]غفورىفرد، [رییس سازمان تربیت بدنی] هم گزارش داد.
آقاى [محمد] امامى كاشانى آمد. براى رفع موانع انجام تجارت پُرسود با عراق و براى حمايت از كودكان عقب مانده استمداد كرد. مشكل كار را گفتم كه خطر اتهام نقض مقررات سازمان ملل در مورد عراق است و آمريكا پيگيرى مىكند؛ توصيه كردم كه شوراى نگهبان در خصوص لايحه مناطق آزاد سختگيرى نكند.
آقاى [جلیل] بشارتى، رییس دفتر امور مناطق محروم آمد و گزارش كار داد و براى سفر تبريز همراه با رهبرى نظر خواست. آقاى [صباح] زنگنه، نمايندهمان در سازمان كنفرانس اسلامى آمد و گزارش كار داد.
دكتر [حسن] حبيبى آمد. گزارش سفر به سيستان و بلوچستان را داد و دربارة كابينه آينده مذاكره كرديم. آقاى ملكجعفرى، مسئول حراست نهاد آمد و گزارش كار داد.
عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم. با وزیران در مورد كابينه آينده صحبت كردم. دو فرض خاص مطرح كردم 1 - بردن كابينه به مجلس بدون تفاهم قبلى با مجلس 2 - تفاهم قبلى با مجلس كه مستلزم حذف بعضى از وزرا خواهد بود كه اكثراً دومى را ترجيح دادند.
شب آيتالله خامنهاى میهمانم بودند. دربارة تأسيس روزنامه براى دولت، مسايل تاجيكستان در رابطه با آشتى ملى، جواب پيام آمريكا از طريق سفارت سوييس، مسأله واحدهاى درس معارف اسلامى در برنامه دانشگاهها و تركيب كابينه آينده مذاكره كرديم و تفاهم داشتيم. ساعت دوازده شب اخبار راديو را گرفتم و خوابيدم.
سال ۱۳۷۳
از منزل به مجتمع شهدا در شهرک دولت آباد شهررى رفتيم كه يكى از مراكز حمايتى سازمان بهزيستى است. از ساير مجتمعها هم افرادى را آورده بودند. كودكان بىسرپرست و مددجويان و معلولان را با هم ديديم. بعد از مشاهده نمونهها، كمكها و آموزشها و استماع گزارش و مذاكره با مددجويان و بچهها، در جمع آنها صحبت کردم. مصاحبه با تلويزيون و راديو هم انجام شد.
خيابانها، ميدانها و پاركهاي اين منطقه محروم كه اخيراً با همت شهرداري تهران، زيباسازى شده، جالب است. جمعى از مردم در خيابان بيرون مجتمع جمع شده بودند و اظهار محبت نمودند. پياده شدم و از جلوی آنها عبور كردم. در مسير آقايان [علیرضا] مرندى و [سیدعلی] غيورى، با من آمدند و مطالبى را مطرح كردند.
تا ساعت یازدهونیم كارها را انجام دادم. تيمسار [منصور] ستارى، [فرمانده نیروی هوایی ارتش] آمد. از پيشرفت امور در نهاجا [= نیروی هوایی ارتش] اظهار رضايت كرد و براى بنياد تعاون و كارهاى جارى كمك خواست. سردار [محمدرضا] نقدى، رييس حفاظت و اطلاعات ناجا [= نیروی انتظامی] آمد. گزارشي از شيوع فساد در نيروى انتظامى داد. خواست كه اين مشكل را به فكر علاج باشيم. از بازرسى و سياسى عقيدتى گفت.
جلسهاى براى مسايل دارو داشتيم. ابتدا تصميم گرفتيم، در كنار كارخانه بزرگ سُرنگسازى هلال احمر، كارخانهاى براى توليد محصولات تحقيقات خانم دكتر معظمى بسازيم كه چند نوع ماده اصلى داروها را به دست آورده است. سپس دربارة تأمين ارز توليدات دارو و مديريت درست توزيع مذاكره شد.
عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. قبل از غروب به خانه آمدم. فائزه آمد و از سفر به تربت حيدريه گفت و براى نيازهاى اين شهرستان كمك خواست. در گزارشها هنوز بحث برخورد قطعات ستاره دنبالهدار شوميكر- لوى9 به مشترى داغ است. امروز بزرگترين قطعه از 21 قطعه در راه، اصابت كرده و گويا تصاوير تلسکوپ هابل، بهترين تصويرهاست.
سال ۱۳۷۴
میهمانان تاجيكستاني آمدند. قبل از جلسه رسمي، راجع به برنامه ديروزشان پرسيدم؛راضياند. در جلسه رسمي، گروهها گزارشكار و توافقها را دادند. سپس با حضور ما توافقها، شامل دوازده سند، امضا شد. بين دو برنامه مذاكره خصوصي در مورد مذاكره با آقاي [سید عبدالله] نوري، ریيس اتحاد نیروهای مخالف دولت تاجيكستان داشتيم كه بناست امروز از افغانستان به ايران بيايد. قرار بود زودتر برسد. اينها سوءظن دارند كه عملاً با تأخير آمده كه برنامه سفرشان را دچار تغيير كنند. گفتند كه اگر مايل است، بيايد شيراز مذاكره كنند. با پيشنهاد ما پذيرفتند كه امشب از شيراز به تهران برگردند و مذاكره فردا در تهران باشد. قرار بود بدرقه كنم و ديگر به تهران برنگردند كه برنامه عوض شد.
آقاي [سید حسین] موسويان، سفيرمان از آلمان آمد. از دكتر ولايتي، به خاطر كيفیت عمل در مورد مذاكره با اتحاديه اروپا در مورد سلمان رشدي گله داشت. آقاي ميرسليم براي دستور شوراي عالي انقلاب فرهنگي و امور وزارت ارشاد آمد. در مورد روزنامهها به ايشان تذكراتي دادم.
عصر شوراي عالي اداري، اولين جلسه خود را بعد از تصويب برنامه دوم، با اعضاي جديد داشت؛ سه مصوبه داشتيم. اختيارات وسيعي براي اصلاح نظام اداري دارد. جلسه عزاداري براي اربعين با حضور جمعي از پرسنل لشكر سيدالشهدا (ع) داشتيم. صحبت كوتاهي هم براي آنها نمودم
سال ۱۳۷۵
تا ساعت ده و نیم صبح، كارها انجام شد. [آقای چوی بانگ روی]، سفير كُره شمالى براى خداحافظى آمد. آقاى [مصطفی] پورمحمدى از [وزارت] اطلاعات آمد. دربارة برنامه زيارت عتبات در عراق و نيز نحوه استفاده از تكنولوژىهاى روسيه و ساخت هواپيما صحبت شد. جلسهاى براى پشتيبانى از همكارى با جمهورىهاى شمال [=آسیای میانه] داشتيم؛ با چند تصميم. عصر در جلسه هیأت دولت، طرح نهايى واگذارى ساخت بزرگراه تهران-شمال [به بنياد مستضعفان] تصويب شد. تا ساعت نُه شب كارها را تكميل كردم و براى سفر به همدان آماده شدم.
سال ۱۳۷۶
در منزل بودم. وقت با استراحت و مطالعه و ديدار با بستگان گذشت. دربارة آثار اقتصادى، فنى و فرهنگى جاده ابريشم مطالعه كردم. پيش از ظهر [خانم عالیه روحانی]، همسر شهيد مطهرى آمد. استمداد كرد براى ماشين و چند نمونه از اشعارى كه خودش سروده خواند؛ بد نيست. خواست كه پس از رياستجمهورى هم مواظب حال خانواده شهيد مطهرى باشيم. ظهر بچهها جمع بودند؛ به جز فائزه و بچههايش.
عصر آقاى موسوى، پدرزن على اخوىزاده و خانوادهاش آمدند. با گزارشى از وضع كارخانههاى خود، مشكلاتى را كه از ناحيه گرفتن مابهالتفاوت قيمت ارزها و كمبود نقدينگى دارند، توضيح دادند.
شب امير عراقى، [فرزند شهید مهدی عراقی] آمد. از شهردارى تهران شكايت داشت كه دفترش را به خاطر اينكه مجوز كار ادارى براي آنجا نداشته، بسته است؛ مهلت براى اصلاح وضع مىخواهد.گزارشى از پيشرفت كار دانشگاه شهيد عراقي در طالقان داد.