خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
آقاي كليم صديقى، [مدير انستيتوي اسلامي لندن و موسس پارلمان مسلمانان انگلستان] و دو نفر از همكارانش، همراه آقاي [سعيد] رجايى خراسانى، [نماينده تهران و نماينده سابق ايران در سازمان ملل] آمدند. گزارش فعاليتهاى خود منجمله پارلمان اسلامى مسلمانان انگلستان را دادند و براى ادامه كار كمك مالى خواستند. مدعىاند مركز خوبى براى هماهنگي در بسيج امكانات مسلمين است.
دكتر[محمدعلي] نجفى، [وزير آموزش و پرورش] براى توضيح نظام متوسطه و مطرح كردن نيازها و برنامهها آمد. [ژنرال حسان عبدالرحمن، رييس ستاد مشترك ارتش سودان و] نظاميان سودان كه ميهمانِ سپاهاند، همراه با فرماندهان سپاه آمدند؛ كمك خواستند و گفتند ليبى كمك نفتىاش را قطع كرده است.گفتم با آقاى [عبدالسلام] جلّود، [مرد شماره 2 ليبي] توافق كردهايم كه كمك نفتى را ادامه دهند.
[آقاي فلاويو ژيزلوپرون]، فرستاده ويژه رييسجمهور گينة بيسائو آمد. نامه او را آورد كه كمك خواسته است؛ به اين صورت كه روزانه پانزده هزار بشكه نفت با تخفيف به آنها بفروشيم. گفتم با وزارت نفت مذاكره كنند.
عصر به سد لتيان رفتيم. به تدريج بستگان، عفت و والده و همشيره و بچهها آمدند. عصر در آب سد شنا كردم. هواى خوبى دارد.
سال ۱۳۷۲
آقاى [حسن] كامران، نماينده اصفهان آمد و براى حوزه انتخابيهاش جرقوميه كمك خواست و براى وزارت دفاع، آقاى [علی] صياد[شیرازی] را پيشنهاد داد.
آقاى [حسن] مختاری، نماينده نجفآباد آمد. از سختگيرى نسبت به امام جمعه سابق نجف آباد گفت و كمك خواست.
آقاى [سیدمحمدباقر] مُهرى از كويت آمد. اوضاع آنجا را گفت و از مزاحمت حزباللهىهاى كويت و وزارت اطلاعات شكايت داشت و استمداد كرد. آقاى [محسن] رفيقدوست، [رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد. گزارشى از وضع بنياد مستضعفان داد و از كمى نقدينگى گفت و كمك خواست. از كابينه هم پرسيد.
آقاى ميثم از وزارت اطلاعات آمد. گزارشى از موفقيتهاى ضدجاسوسى و كشفها داد و نيز پرونده باند دلالان نفت را گفت. آقاى [حسن] شفتى، [مدیرعامل شرکت هواپیمایی هما] آمد. راجع به وزارت راه و ترابری پيشنهادي داشت.
عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. دربارة قيمت دارو و نان و برنامه آينده نان تصميمگيرى كرديم. ظهر محسن آمد و سرشب مهدى. عفت ساعت يازده رسيد و كلى تعريف كرد. مهدى و ياسر به فرودگاه رفته بودند.
سال ۱۳۷۳
تبليغات مربوط به انفجار [مرکز یهودیان] آرژانتين كم شده، ولى تمام نشده است. آقاى [احمد] شفيعى از وزارت اطلاعات آمد. گزارش وضع پرونده وقار را داد و از دكتر [غلامعلی] افروز، [رییس دانشگاه تهران] گفت.
آقاى [مصطفی] ميرسليم، براى برنامه دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. آقايان [مسعود روغنی] زنجانى، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] آمدند؛ دربارة سياست بيمارستانسازى بحث شد.
عصر آقاى [عطاءالله] مهاجرانى، [معاون حقوقی و امور مجلس رییسجمهور] آمد. در مورد طرح ادغام وزارتخانههاى صنعتى سئوال كرد؛ براى اظهار در مجلس. شب میهمان آقاى ناطق[نوری، رییس مجلس] بوديم. با آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه]، دربارة ادامه كار ايشان، پس از اتمام اين دوره در چند روز آينده، صحبت شد. قرار شده بماند. دربارة مهدى نحوى، متهم به بمبگذارى در حرم امام رضا(ع) كه ديروز دستگير شده و امروز مرده است، صحبت کردیم. در درگيرى مجروح شده بود. دربارة برنامه دوم توسعه و شكايت آقاى [هادی] منافى، [رییس سازمان حفاظت از محیط زیست]، از كسانى كه اتهام اعتیاد زده بودند، صحبت شد. ديروقت به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۴
مديران شرکت فروشگاههای زنجيرهاي رفاه آمدند. گزارش اقدامات و برنامههاي تأسيس فروشگاهها در تهران و شهرستانها با مشاركت با ديگران را دادند. هنوز اقدام درستي نكردهاند؛ مرعوب عظمت كارند.
اعضاي هيأتامناي دانشگاه آزاد اسلامي آمدند. گزارش سالیانه كار دادند. در سال جاري، درآمدها و هزينهها متعادل است؛ هر يك حدود بيست و شش ميليارد تومان است. براي سال آينده 12 درصد رشد را تصويب كرديم. عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتيم. به مراجعات فراوان وزرا جواب دادم.
سال ۱۳۷۵
پس از نماز تا ساعت هشت و نیم در دفتر كار كردم. سپس براى مراسم هفته وحدت، به حسينيه مركز [ارتباطات اسلامی]، متعلق به نهاد رهبرى، در كنار مصلاى تهران رفتم. آقاى [محمد] واعظزاده خراسانى، [دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی] خيرمقدم گفت و گزارش كوتاهى داد و من سخنرانى مفصلى دربارة وحدت و هماهنگى مسلمانان داشتم. آقاى واعظزاده گفت، مىخواهند مجموعه سخنرانىهاي من در اين مراسم را كه معمولاً در افتتاحيهها در نُه سال انجام شده، منتشركنند. لابد خيلى شبيه به هم است و مايه زيادى هم ندارد؛ چون معمولاً خطابى و تشريفاتى است. به دفترم برگشتيم. محسن هم با من بود. مىگفت در جايگاه هيأت ریيسه، هنگام سخنرانى من در كنارم، نماينده كشور سوريه كه ریيس دانشگاه اسلامى آنجاست و فرد ديگرى از مالزى، چُرت مىزدند.
[آقای سیدمرتضی موسوی]، امام جمعه ساوه آمد. گفت از پيش از انقلاب مريد من بوده و اولين بار در مدرسه چهارباغ اصفهان، در جلسه مراسم فاتحه درگذشت سيدعبدالهادى شيرازى، پاى سخنرانى من نشسته و مجذوب شده است. براى خود و مصلاى ساوه استمداد كرد و گفت در اثر تصادف ماشين، ضربه شديدى در جسم دارد.
آقاى [حسین] مظاهرى، ریيس حوزه علميه اصفهان و فرزندش آمدند. از برخوردهاى آقاى [جلالالدین] طاهرى، امام جمعه اصفهان و همفكرانش شكايت دارد و [آقای اسحاق جهانگیری]، استاندار را هم طرفدار آنها مىداند؛ اگرچه ظاهراً احترام ايشان را هم دارد. خواست در سفر اصفهان، او را تقويت كنيم و چند پيشنهاد مشكل هم داشت؛ از قبيل سفر به تيران كه زادگاه ايشان است و نيز شركت در اجتماع طلاب در مدرسه صدر و شهرستان كردن تيران.
[آقای علی اصغر گرانمایه]، استاندار مازندران، همراه آقاى [هادی] روحانى، امامجمعه [بابل] آمدند. چند درخواست براى عمران استان داشتند. آقاى [سیدرضا] نيرّى از كميته امداد امام آمد. از اقدامات كميته براى بيمهكردن حدود چهار ميليون نفر از فقرا گزارشى داد؛ بودجه هفده ميليارد تومانى آن را دولت داده است.
عصر به منزل آمدم. از استخر استفاده كردم. شب همشيرهها، فاطمه و طيبه و آشيخ حسين [هاشمیان] و آقارضا، عموزادهها اينجا بودند. فائزه پذيرايى كرد. غذا از بيرون تهيه كرديم. آشيخ حسين، براى گرفتن كمك جهت طرح انتقال آب به رفسنجان آمده بود.
سال ۱۳۷۶
تا ساعت ده صبح گزارشها را دیدم و کارها انجام شد. عکاسان سازمانهاى مختلف، براى گرفتن عکس در پایان کار اجرایی آمدند و عکـسهای زیادی گرفتند. آقـاى [عبـاس] آخوندى، [وزیر مسکن و شهرسازی ] آمد. از شـکایتی کـه از شـهردارى تهـران بـه رهبـرى کرده است، دفاع کرد. مدعى است تخلفات زیادى داشته اند؛ ولی در مقابل سئوال مـن کـه چرا مجلس در موضوع تحقیق و تفحص از شـهردارى بـه تخلـف دسـت نیافتنـد، جوابى نداشت. از من خواست براى جبران روحیه آقـاى نـاطق نـوری و دوسـتانش کمـک کنم. توضیح دادم که بخش مهمی از فاصله را خودشان به وجود آوردند.
مصاحبه رادیو تلویزیونى داشتم. دو ساعت طول کشید و اکنون دارد از تلویزیون پخش میشود. عصر دکتر ولایتى، [وزیر امورخارجه] آمد و گفت، حکم مدیریت بیمارسـتانى [مسیح دانشوری] را براى خدمت بعد از وزارت گرفته است.
شوراى عالى امنیت ملى جلسه داشت. مصوبه شنود را که از رهبرى برگشته بود، اصـلاح کردیم و در مواردى تصمیم گیرى نمـودیم آقـاى [محمـد ]یـزدى، [ریـیس قـوه قـضاییه] و آقاى [حسن] روحانى، [ دبیر شوراي عالی امنیت ملی] از مدیریت من اظهار قدردانى کردند. من هم از همکارى اعضای شورا و کارهاى خوب دبیرخانه تشکر کردم.
تا ساعت نُه و نیم شبکارها را تکمیل کـردم و مقـدارى از وسـایل خـصوصى خـودم را براى انتقال فردا جمع کردم. آقـاى [علـی] فلاحیـان ، [وزیـر اطلاعـات ] آمـد و از ضـعف و کم تجربگى بعضى از افراد نامزد وزارت [اطلاعات] اظهـار نگرانـى کـرد. شـب، جمعـى از بستگان میهمانمان بودند.