خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هشت صبح به دفترم رسيدم. آقاى [حسين] كاظمپور[اردبيلي]، سفيرمان در ژاپن آمد. گزارش مذاكره و اعلان موافقت دولت ژاپن با وام براى [احداثسد]كارون چهار را داد و گفت مشاوران با هزينه ژاپن، مشغول مطالعه طرحاند.
براى شركت در مجلس بزرگداشت آيتالله خويى كه از سوى رهبرى برگزار شده است، به مسجد امام خمينى در بازار رفتيم. كمى نشستم و به دفتر برگشتم. خانواده شهيد سيد عباس موسوى، [دبيركل سابق جنبش حزبالله] از لبنان آمدند. حدود بيست نفر بودند؛ دلداريشان دادم. عفت هم با زنانشان صحبت كرد. به هر نفر يك سكه بهار آزادى داديم. پدر و برادرش خوب صحبت كردند.
آقاى [علياصغر] صامت، مديرعامل شركت دخانيات آمد. گزارش صنايع سيگار و تنباكو را داد؛ هم كاشت توتون و تنباكو و هم صنعت آنها خيلى پرسود است. براى كارخانجات مدرن رشت ارز كافى گرفتهاند. از تندخويي وزير صنايع شكايت داشت.
عصر تا ساعت شش بعد از ظهر كارها را انجام دادم. آقايان [محسن] نوربخش و [محمدمهدي] نواب[مطلق، معاون وزير اقتصاد] و [مسعود روغني] زنجانى و [محمدحسين] عادلى، براى مذاكره در مورد ارز توليد و تحصيلِ ريال مورد نياز بودجه و تعيين سقف مصرف امسال آمدند. اعتبارات فاينانس را توضيح دادند. براى حدود و موارد آن تصميماتى گرفتيم.
آقاى [غلامرضا] جوادى، رييس دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت آمد. از وضع سازمانى دفتر و بعضى مديران انتقاداتى داشت. آقاى [محمد] يزدى، [رييس قوه قضاييه]، تلفنى از [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران، به خاطر عدم اجراى حكم ديوان عدالت ادارى شكايت كرد؛ تذكر دادم، قرار شد اجرا شود.
شب احمدآقا به منزل آمد. پيشنهاد داشت براى مرجعيت بعد از مرگ آقاىخويى اقداماتى بكنيم و افراد صالحى به مرجعيت برسند. پيشنهاد را عملى نديدم؛ فرد قابلتوجهى را نداشت كه معرفى كند. براى شغل آقاى سراج[الدين موسوي] استمداد كرد.
سال ۱۳۷۲
در گزارشها اقدامات آمريكا براى جلوگيرى از تحويل محمولهاى به ايران كه ادعا مىكنند مواد اوليه قابل استفاده در ساخت سلاح شيميايى است و اعتراض چين به آمريكا مورد توجه است. از آقاى [اکبر] تركان، [وزیر دفاع] پرسيدم. گفت محمولهاى كه از جاى ديگر، تحويل ايران خريدهايم ، قرار است از راه چين برسد.
نمايندگان فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خارج از کشور آمدند. آقاى [علی] لاريجانى گزارشى داد و من برايشان در رابطه با كيفيت تبليغ صحبت كردم. عكس دستهجمعى گرفتند.
شش نفر از زندانيان سياسى ـ مذهبى قبل از انقلاب آمدند. مقدارى از خاطرات زندان و وضع كار فعلىشان صحبت شد. توقع دارند اين سوابق هم به نحوى مثل آزادگان امتياز حساب شود. به هر نفر يك سكه و عطر دادم. آقاى منوچهر شرافت آمد. براى مشكلى كه در رابطه با چاه آب كشاورزى دارند، استمداد كرد و مقدارى از حال بستگان گفت.
دكتر [علیرضا] مرندى آمد. راجع به كارهاى آينده وزارت صحبت شد. نگران اختلاف با سازمان نظام پزشكى است؛ توصيه به هماهنگى كردم. در مورد مطالعات فرصت مطالعاتى كه در آمريكا گذرانده و عمل مهره گردن و... توضيح داد.
دكتر حبيبى، [معاون اول رییسجمهور] آمد. راجع به آينده دولت و وزراى حذف شده و ساختمان میهمان سراى دولت و استراحتگاه در ساحل خزر براى دولت صحبت شد.
عصر [آقای سید حسین موسویان]، سفيرمان در آلمان همراه مأمور اطلاعات آمدند. دربارة تحركات ضدانقلاب صحبت شد. شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. تصويب كرديم که از آموزشهاى غيرحضورى دانشگاههاى معتبر دنيا استفاده شود. گزارش سازمان جهاد دانشگاهى و مركز چاپ و نشر كتب دانشگاهى مطرح شد.
شب آقاى [محمود] واعظى اطلاع داد كه يك ضدانقلاب، كنسول روسيه در سفارتشان را به گروگان گرفته و خواهان اجازه خروج و پناهندگى است. گفتم به نحوى حل كنند.
سال ۱۳۷۳
در گزارشها آمده كه يك قاضى آرژانتينى كه دو سه روز قبل، گفته بود شاهدى بر دخالت ايران در انفجار ندارند، حكم بازداشت چهار ديپلمات ايرانى را امضا كرده است؛ این مىتواند گوشهاى از يك توطئه بزرگتر باشد.
براى افتتاح كارخانه كاغذ لطيف به شهرک صنعتى هشتگرد رفتيم. كارخانه مهمى است؛ با 15 هزار تن ظرفيت سالانه، از كاغذهاى باطله، دستمال كاغذى و پوشال برای بستهبندى ميوه را مىسازد. بعد از استماع توضيحات و بازديد مفصل، در جمع كاركنان سخنرانى کردم و مصاحبه نمودم. سپس از شهرك صنعتى كه بيش از صد واحد صنعتى در حال ساخت دارد، با اتومبيل بازديد داشتم. شهر مسكونى هشتگرد را هم دیدیم و توضيحات را شنیدیم. مصاحبه کردم. به اندازه كافى فعال نيست. واحدهاى نيم ساخته، منتظر وام بانكىاند.
ظهر به دفتر رسيدم. عفت ناهار آنجا بود. گله داشت كه چرا قبل از بازديد، او را خبر نكرديم. گفتم دفتر بايد به طور مرتب اطلاع بدهد. عصر در هیأت دولت، مسأله همكارى بيشتر با چين و پرداخت مطالبات آنها با نفت مطرح بود. همچنین گزارش مصوبات مجلس از كليات برنامه دوم مطرح شد كه تفاوت چندانى با مصوبات هیأت دولت ندارد.
به جاى شب دوشنبه گذشته كه به خاطر تعطيلى جلسه نبود، امشب با آیت الله خامنهاى جلسه داشتيم. ايشان عازم سفر است. به خاطر طولانى شدن فاصله ملاقاتها، خواسته بوديم كه جلسه باشد. دربارة مسايل آرژانتين و قزوين و پتروشيمى بندر امام و توليد سموم پايه مذاكره كرديم.
سال ۱۳۷۴
آقايان [رضا] امراللهي، [رییس سازمان انرژی اتمی] و [محمدصادق]آيتاللهي آمدند و گزارش سفر مسكو را دادند. موفق نشدند نيروگاه بوشهر را تبديل به فاينانس كنند، يا تضمين بيشتري براي تكميل بگيرند، ولي قرارداد تكميلي براي تأمين سوخت بعد از پنج سال اول را بستهاند.
مديران و تحريريه روزنامه ايران آمدند. گزارش كار و امتيازهاي روزنامه را مطرح كردند. تذكراتي براي بهتر كردن وضع روزنامه دادم و گفتم ستوني براي انتشار تمام طرحهاي عمراني انجام شده در دو برنامه باز كنند.
آقايان [سیدمحمود] دعايي [سرپرست موسسه اطلاعات] و [احمد] سام، [سردبیر روزنامه اطلاعات بین المللی] آمدند و براي وام و ارز روزنامه اطلاعات بينالمللی استمداد كردند و از روزنامه كيهان و آقای [سیدعباس حسینی] قائممقامي، نماينده دفتر رهبري در دانشگاه گله داشتند.
آقاي [مسعود روغنی] زنجاني، براي خداحافظي و عذرخواهي از استعفا آمد و درخواست كرد كه مديريت مركز تحقيقاتي سازمان برنامه را با حكم ریيس جمهور به او واگذار كنم؛ پذيرفتم. خواست، خبر بهگونهاي باشد كه شُبهه بركناري پيش نياورد. آقاي [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه]، براي گرفتن نظر من در خصوص اداره سازمان برنامه و معاونان و مديران آمد كه مطالب لازم گفته شد.
سال ۱۳۷۵
بيشتر وقت به مطالعه و پيادهروى و شنا گذشت. قسمتى از كتاب شيمون پرز معدوم را خواندم؛ به شدت از صلح دفاع ميكند و ضررهاى جنگ را توضيح مىدهد. بيشتر درصدد جواب گفتن به تبليغات حزب ليكود است. در گزارشها، هنوز اخبار مخالفت با قانون مجازات سرمايهگذاران در امور نفت ايران و ليبى از سوى آمريكا، مورد توجه است.
سال ۱۳۷۶
در منزل مقدارى براى کلید قرآن کار کردم. تا ساعت ده و نیم گزارشها را دیدم. جدىتر شدن روسیه روى تعیین وضع حقوقى دریاى خزر قابل توجـه اسـت. فـاطى و سـارا و علـى آمدند براى سفر به کانادا براى معالجه خداحافظى، کردند.
آقای [عطاءاالله] مهاجرانى آمد. مذاکراتش را با رهبرى در مورد وزارت فرهنگ و ارشـاد گفت که خواسته اند تهاجم فرهنگى را جدى بگیرد و نوعى سانسور را بپذیرد و همکارانش را از نیروهاى انقلابى انتخاب کند.
آقاى [حسین] محلوجى و معاونـان آمدنـد. گزارشـى از وضـع موجـود و معـادن فـولاد و سرب و روى و مس و آلومینیـوم دادنـد. آقـاى [علـی] شـمس اردکـانى، گـزارش سـفر بـهفیلیپین، میندانائو و غنای ذخایر و اقتصادی میندانائو و توافقها را داد. اگر امنیت باشـد، زمینـه سرمایه گذارى و کمک فراوان است؛ به خاطر آب و زمین مناسب کشاورزى و ذخایر نفت گاز و معادن طلا.
آقاى [بهروز] بوشهرى، [رییس منطقه آزاد قـشم]، وضـع قـشم را توضـیح داد و مقاومـت ناجا را براى ماندن در فرودگاه که فعلاً به عهده سپاه است. هدایایی و لوح سپاس جـالبى را به حمایتهاى من از کارشان، آورده بودند. قرار بـود در زمـان ریاسـت جمهـورى بیاورنـد، فرصت نشد. من هم از آنها تشکر کردم.
آقاى [عباسعلی] وکیلى، مسئول ستاد [رسیدگی به امـور ] آزادگـان آمـد. مطلـب تـازه اى نداشت و توضیحات تکرارى درباره موفقیتهایش داد و خواستار همکارى در مجمع شد.
عصر دکتر ولایتى آمد. توضیحاتى از وضـع بیمارسـتانش داد و صـحبت مفـصلى دربـاره سرنوشت کار دولت جدید داشتیم؛ خیلـى خوشـبین نیـست. آمـادگى همکـارى در اجـراى اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامى را هم ندارد.
فائزه براى مراجعاتش آمد. مهندس غرضى آمد و گفت بنـا دارد بـراى ادامـه تحـصیل بـه دانشگاه برود و نیز احتمال نامزد نمایندگى مجلس شدنش از اصفهان - در فرض رفتن آقاى [مصطفی] معین از مجلس- مطرح شد. سلمانى براى اصلاح آمد.
سر شب میهمان رهبری بودم. درباره تمدید وقت بـراى بررسـى اصـلاح قـانون مبـارزه بـا مواد مخدر و دبیر مجمع به جاى دکتـر [حـسن ] حبیبـى صـحبت شـد و نیـز دربـاره احتمـال تبریک رییسجمهور آمریکا به آقاى خاتمى - بنا به گفته آقاى خرازى - کـه ایـشان موافـق جواب نیست و نیز مسأله مدیران بازداشتى شهردارى تهـران و راه حـل کـه بـه نتیجـه کـاری نرسید.