خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هفت و نيم صبح به دفتر رفتم. تا ساعت ده كارها انجام شد. آقاى حيدرعلىاف، رييسجمهور نخجوان آمد. خيلى مؤدب و خاضع تقاضاى كمك براى رفع مشكلاتشان را داشت: گاز و غذا و...؛ قول كمك دادم.
پيام تلويزيونى مفصلى به مناسبت هفته دولت ضبط شد. حدود 75 دقيقه طول كشيد. تقريباً همه مسايل را مطرح كردم. عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. لايحه حمايت از مصرف كنندگان مورد بحث بود. مصوبهاى هم براى تسهيلات خروج قالى همراه مسافر داشتيم. آقاى [علي] لاريجانى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي]، براى اصلاح وضع وزارتخانه از نظر معاونتها اجازه گرفت.
شب تا ساعت نُه كار كردم و به خانه آمدم. پيام خودم را گوش دادم.
سال ۱۳۷۲
آقاى [محمدرضا] راه چمنى، نماينده سبزوار آمد و براى فرودگاه و سد و راه و بيمارستان كمك خواست و از تغيير آقاى [عبدالله] نورى اظهار تأسف كرد. آقاى [سید احمد] موسوى، نماينده اهواز آمد و براى آب روستاها، پل اهواز، اشتغال و امور فرهنگى كمك خواست.
[آقای سید عبدالله حسینی]، نماينده بندر لنگه آمد. براى بندر صادراتى و ادامه لوله محرم تا بندر لنگه و تأسيس دانشگاه پيام نور كمك خواست و استفاده از اهل سنت در پُستهاى ادارى را خواستار شد. [آقای محمد قاسم کیا]، نماينده كُردكوى و بندر گز آمد. براى تأسيس منطقه آزاد، امور فرهنگى، عمران شهرى و... استمداد كرد. [ آقای حسین کیانی]، نماينده فلاورجان آمد. براى اصلاح تقسيمات كشورى، آب روستاها و معرفى خودش براى امامت جمعه استمداد كرد.
آقاى [محسن] نوربخش، [معاون اقتصادی رییسجمهور] آمد. راجع به وزيراقتصاد بعدى صحبت شد. نظرش به دكتر [حسن] نمازى است. جلسهاى براى بررسى خريد كارخانههاى سيمان هفتصد تنى از چين داشتيم. [آقای محمدرضا نعمت زاده]، وزير صنايع، موافق و آقايان عادلى، زنجانى و نوربخش به عنوان مخالف صحبت كردند. قرار شد به جاى ده كارخانه، پنج كارخانه بخريم.
عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. دربارة نرخ پالس تلفن و پُست و خريد تضمينى پنير و... تصميمگيرى شد. شب به خانه آمدم. عفت از اساس كشى گفت و فائزه از سفر ميانه و اروميه و تبريز و طرحهاى فرهنگى و ورزشى و وعدههايى كه داده گفت و قول كمك گرفت.
سال ۱۳۷۳
ساعت ده صبح، براى استقبال از [آقای صفرمراد نیازُف]، رييس جمهور تركمنستان و همراهان، به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم؛ به موقع رسيدند. مطابق معمول، با جمع زيادى از وزرا و معاونان آمد. استقبال رسمى و مصاحبه انجام شد. براى تكميل مذاكرات، براى احداث خط لوله گاز از طريق ايران به تركيه و اروپا آمدهاند. در مسير تا سعدآباد، انتقاداتى نسبت به رؤساى جمهور اُزبكستان و قزاقستان داشت و از مشكلات آنها و سوءتدبيرشان و از حُسن رابطه خودش با روسيه و موافقت روسيه و آمريكا، با عبور لوله از ايران، علىرغم مخالفت سابقشان و از اختلاف بين آقاى [بوریس]يلتسين و [ویکتور] چرنومیردین و تصميم يلتسين به حذف او تا چند ماه آينده گفت.
نيم ساعتى در باغ سعدآباد قدم زديم. با وزرا صحبت كرديم. سپس مذاكرات خصوصى با آقاى نيازُف داشتيم. از مشكلات تركيه و ضعف تاريخى اقتصاد تركيه و كسالت آقاى دميرل و دلایل موافقت روسيه با انتقال بخشى از گاز تركمنستان از طريق ايران، علىرغم خسارتى كه براى روسيه دارد، گفت. امتيازاتى در خاك تركمنستان به روسيه داده و بناست كه روسها در احداث خط لوله در تركيه شريك باشند و تصميم روسيه به قطع گاز از تركيه در سالهاى آينده و... مطالب زيادى گفت.
در جلسه مذاكرات رسمى و علنى، كلياتى دربارة همكارىها و به خصوص خط لوله صحبت كرديم. عصر ساعت چهار بعد از ظهر، در تالار وزارت امور خارجه در كميسيون بررسى خط لوله شركت كرديم. نمايندگان روسيه، تركيه و قزاقستان هم بودند. من و آقاى نيازُف، صحبت كوتاهى درباره اهميت كار كرديم. آنها به كار ادامه دادند.
من به دفترم برگشتم. كارهاى دفتر را انجام دادم. شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. بحث دربارة تعطيلىهاى كشور بود. بعضى معتقد بودند، زياد است و بعضى قبول نداشتند؛ ناتمام ماند.
بعد از نماز مغرب به سعدآباد رفتم. در مراسم امضای توافقنامهها شركت كرديم: يك توافق بين ايران و تركمنستان براى احداث خط لوله و يك توافق با امضای پنج كشور ايران، تركيه، تركمنستان، روسيه و قزاقستان. سپس من و آقای نيازُف، صحبت كوتاهی کردیم.
سپس براى شام به طبقه بالا رفتيم؛ ضمن صرف شام، صحبت خصوصى زيادی داشتيم. به تمام سئوالها به خوبى جواب داد، گرچه از اسرار باشد. مدعى است، هيچ چيز را از من مخفى نمىدارد. تأكيد داشت كه روسها مىخواهند از طريق تركمنستان، اسلحه به ديگران بفروشند؛ شايد براى تشويق ما براى خريد سلاح مىگفت. ديروقت به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۴
با حالت اسهالی، سحر از خواب بيدار شدم. تب هم داشتم. با والده و همشيره كمي صحبت و احوالپرسي كردم. آقاي [ابولقاسم] وافي و هيأت مديره صندوق امداد طلاب از قم آمدند. براي هزينه بيمه طلاب و قرضالحسنه به نيازمندانشان استمداد كردند. قرار شد هر مبلغ كه بيشتر از ماهانه سيميليون تومان كمك رهبري به بيمه طلاب نياز بود، من بپردازم و صدميليون تومان هم مثل سال گذشته وام بدهيم.
امام جمعه و فرماندار گناوه آمدند. با توضيح نيازمنديهاي منطقه، استمداد كردند و از خدمات فراوان دولت قدرداني نمودند. با تصميمات اخير ارزي، مشكلاتي براي ملوانان كه بخشي از درآمدها را از سفرها بهدست ميآوردهاند، پيش آمده است.
آقاي [محمد] غرضي، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] آمد. دربارة انتخابات سئوالاتي داشت و براي اجراي طرح تلفن سيار استمداد كرد. در مورد خوشرفتاري با مشتركين و اجراي مصوبه مناقصه براي سویيچها تذكر دادم.
آقاي دكتر [محمدحسین] عادلي آمد و براي مأموريت كانادا، نظرم را خواست. پيشنهاد تشكيل شركتي در خارج براي جذب اندوختههاي ايرانيهاي مقيم خارج، براي سرمايهگذاري در داخل داشت.
آقاي وليد جنبلاط، وزير امور مهاجرين لبنان آمد. سئوالات زيادي از اوضاع لبنان كردم. عصر به خاطر تب و كسالت، به جلسه هیأت دولت نرفتم و شب با حالت تب به خانه آمدم. والده و طيبه هم بودند. دويستهزار تومان كمك براي دو زن فقير كه در نوق قول داده بودم، به همشيره دادم كه به آنها برساند. مبلغي هم به عفت دادم، براي دو زن فقير در رفسنجان.
مهدي و اعظم و فاطي هم براي شام آمدند. فاطي فشارخون والده و طيبه را گرفت و گفت هر دو رضايت بخش است.
سال ۱۳۷۵
به بيرون شهر نجفآباد، براى افتتاح بيمارستان تأمين اجتماعى رفتيم. قرار بود ديروز عصر افتتاح كنيم؛ تأخير داشتيم و هوا تاريك شده بود. هلىكوپترها نتوانستند فرودآيند. گذرا و بدون تشريفات افتتاح كرديم. از چند مريض عيادت كردم. بيرون بيمارستان، مردم جمع شده بودند. براى دلجويى از مردم نجفآباد، چندكلمهاى راجع به نجفآباد و افتخاراتش حرف زدم. به دليل تأخير در برنامهها، تا آخر شب دایم تحت فشار روحى و ناراحتى بودم.
به محل كارخانه ساخت مواد اوليه داروها به نام «شهيد مدرس»، در منطقه تيران و كرون رفتيم. دكتر [جواد] اژهاى توضيحات داد؛ كار مهمى است. تاكنون دو واحد براى ساخت دو ماده اصلى ساخته شده و به تدريج ساير واحدها ساخته مىشود. پنج هزار هكتار زمين هم گرفتهاند كه براى پاكى محيط، درختكارى كنند و قسمتى را بادام كوهى كاشتهاند كه خود نوعى داروى گياهى است و برنامه كشت داروهاى گياهى دارند. آقاى [محمدرضا] نعمتزاده، [وزیر صنایع]، هم دربارة كميت صنايع دارويى صحبت كرد و من هم صحبت دلگرمكنندهاى نمودم و بر توجه به داروهاى گياهى تأكيد كردم. به نظرم رسيد، ارز زيادى مصرف شده است.
به شهر تيران پرواز كرديم. به تقاضاى آقاى [حسین] مظاهرى، [رییس حوزه علمیه اصفهان] در برنامه گذاشتهاند. آقاى مظاهرى هم آمده بود؛ اهل آنجا است. در مراسم استقبال، جانبازي که يكدست خود را از دست داده، سوار بر اسب آمد و نمايش خوبى داد و من هم در سخنرانى از او تجليل كردم. اجتماع پُرشورى داشتند. [آقای امامی]، امامجمعه، خيرمقدم بليغى گفت، ولى بيشتر به زبان عربى بود. سرود خوبى هم اجرا كردند. با اينكه آقاى مظاهرى در گذشته از موسيقى سنتى انتقاد كرده بود، ناچار شد بنشيند. به ايشان گفتم، انتقاد او درست نيست. من هم سخنرانى كوتاهى كردم. خواسته مهم مردم، شهرستان شدن تيران است كه وعده بررسى دادم. آقاى مظاهرى تقاضا داشت قبول كنم.
به سوى خمينى شهر پرواز كرديم. ابتدا جاده كمربندى را افتتاح كرديم. در خيابان استقبال پُرشورى كردند. اجتماعاتشان هم خوب بود. [آقای احمدی]، امام جمعه و نيز [آقای ابطحی]، نماينده شهر، ضمن خيرمقدم، خواستهها را مطرح كردند. من هم صحبت دلگرمكنندهاى نمودم و از سوابق درچه و سده گفتم.
به شاهينشهر پرواز كرديم. با بيش از يك ساعت تأخير رسيديم. نزديك ظهر، هواى گرم شهر باعث شده بود، جمعى از مردم پراكنده شوند. باز هم اجتماع خوبى بود. بچهها سرودى خواندند. [آقای موسوی]، امامجمعه، خيلى حرف زد. من هم صحبت كوتاهىكردم. چون شهر جديد است، ساختار خوبى دارد. در كنار ورزشگاه، سالن مركز ساخت زيردريايى بود که از آن بازديدكردم. زيردريايىهاى كوچك مرطوب دو نفره به توليد رسيده و پنج فروند سفارش گرفتهاند. صد تُنى و پنجاه تُنى هم ساختهاند. كار خوبى شده است. سپاه با كمك دانشگاه صنعتى اصفهان، از زمان فرماندهى من شروع كرده بودند.
سپس براى مراسم فارغالتحصيلى دانشگاه علوم و صنايع دفاعی رفتيم. [دکتر رُکنیزاده]، ریيس دانشگاه، گزارش خوبى داد و از سياستهاى مترقى دولت تجليل كرد. من هم چند جملهاى در اهميت دانشگاه براى صنايع نظامى صحبت كردم و جوايز شش دانشجوى ممتاز را دادم. براى نماز و ناهار و استراحت رفتيم. سپس در جلسه توجيهى صنايع هواپيمايى و هلىكوپترى هسا [= شرکت صنایع هواپیماسازی ایران] شركت كرديم. آقاى [علیرضا] بختيارى، گوينده خوشذوق صداوسيما كه كارمند صنايع دفاع هم هست، مقالهاى با آن صداى گرم و پُرانرژي، دربارة عظمت سياستهاى ايرانساز من خواند كه بعداً به ايشان گفتم، زيادى مبالغه كرده است. آقاى اسلامى توضيحات داد. از نمايشگاه ساخت هلىكوپتر، هواپيما و هواپيماهاى بدون سرنشين بازديد كرديم. سپس از سالنهاى كارگاه كه خيلى عظيم است، ديدارى داشتم. فوقالعاده خوشحالاند كه ساخت هواپيماى مسافربرى آنتونوف را كه با همكارى اُوكراين مىسازيم، به آنها محول شده است. در فرودگاه، مانور هلىكوپترهاى بازسازى شده توسط هسا و پرواز هواپيماى آموزشى ساخته خودشان را تماشا كرديم. هواپيما نمايش خوبى داد. به سالن اجتماعات رفتيم و آقاى [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع]، گزارش داد. من هم صحبت تشويقآميز نمودم و ازنيروهاى انسانى باكيفيت بالاى هسا قدردانى نمودم.
سال ۱۳۷۶
تعمير ايستگاه [فضایی] مير توسط سرنشينان، باعث توجه ناظران است و بحران در جنوب لبنان. تا ساعت ساعت ده و نیم صبح گزارشها را ديدم. سپس جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام بود كه دو ماده از قانون [مبارزه با قاچاق] مواد مخدر اصلاح شد. بعد از جلسه با دكتر [حسن] روحانى در مورد پذيرش ادامه كارش در شوراى عالى امنيت ملى صحبت كرديم كه تشويق كردم بماند؛ و با دكتر حبيبى بر سر جانشين ايشان براى دبيرى مجمع.
ظهر محسن آمد و گفت، دولتيها براى پذيرفتن شغلي پيگيرى مىكنند كه مايل نيست بپذيرد؛ قرار شد در حد ریيس هيأت مديره شرکت مترو بپذيرد. چهار سالي عضو هيأت مديره بوده است.
عصر آقاى [مرتضی] الويرى آمد. از تركيب ستاد اقتصادى آقاى خاتمى اظهار نگرانى كرد و گفت، تركيبى از گروههاى مختلف گذاشته و سهم دادهاند. گفت، مطلع شده آقاى خاتمى، اسم او را هم به رهبرى براى سازمان برنامه و بودجه داده و ايشان رد كردهاند و از اين جهت ناراحت بود. گفتم نشنيدهام. پيشنهاد كرد، با توجه به مقبوليت افكار و شيوههاى مديريتى من در اكثر نيروهاى آگاه كشور، خوب است حزبى تشكيل بدهم؛ نپذيرفتم.
آقاى [غلامرضا] شافعى، [وزیر صنایع] آمد و از حمايتهاى من نسبت به تعاونىها تشكر كرد و يك تنديس زيبایى- عقاب بلند پرواز- از سوى تعاونىها به عنوان سپاس آورد و برنامهاش براى وزارت صنايع را توضيح داد؛ مطلب تازهاى ندارد.
آقاى پورفلاح، معاون ويژه اطلاعات آمد. بولتنهاى جديد و مطالب به كلي سري را آورد و از اينكه با فشار اطرافيان آقاى خاتمى، مجموعه مديريت فعلى وزارت [اطلاعات] متلاشى شود، اظهار نگرانى كرد. گفت از دفتر آقاى خاتمى، با انتخاب ریيس دفتر مورد نظر آقاى درى مخالفت شده و نيز فشار است كه او، [مصطفی] پورمحمدي و سعيد اسلامى نيز عوض شوند. از سوءاستفاده از اطلاعات موجود در معاونت ويژه دربارة شخصيتها و نيز از تضعيف رهبرى با توجه به وضع دفتر ايشان و رنجيدن تعدادي از علما و طيف راست از ايشان به خاطر كوتاه آمدن در مقابل جناح چپ و عدم وفادارى جناح چپ به ايشان و برنامههایى كه براى انتخابات خبرگان دارند، اظهار نگرانى كرد و گفت، حتى گروه آقاى رىشهرى هم به شدت رنجيدهاند و به جناح چپ نزديك شدهاند.
آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. از اينكه آقاى خاتمى نمىخواهد او را حكم بدهد، ناراحت است و احساس ميكند رهبرى مخالفت كردهاند؛ از من خواست كه كمك كنم.