پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ساعت شش صبح از خواب برخواستیم. اسبابها را در اطاقی که در مهمانخانه به ما برای این کار داده، گذاشتیم. با مشاورالممالک [وزیر خارجه معزول] وداع کردیم و با انتظامالملک به گار [ایستگاه راهآهن] سن لازار آمده ساعت چهار و ده دقیقه راهآهن حرکت کرد. مشاورالممالک به صرافت طبع برای مخارج ما دو هزار فرانک داد. حقیقتا از این بابتها مشاور خیلی خوب است. میتوان گفت بزرگواری دارد. تنگچشم و بخیل نیست.
خلاصه به خیال این که مسافرت طولانی خواهد شد پیش از ظهر در راهآهن غذا خوردیم ولی قریب ظهر به تروویل رسیدیم. شهر کوچکی است کنار دریا. ساحل خیلی خوبی دارد. روی هم رفته جای باصفایی است. هوا خیلی خوب و لطیف و خنک است. مردم مشغول تفنن و عیش و آبتنی و آببازی هستند. بچهها هم حظی دارند و بادبادکهای عدیده به شکل ائروپلان هوا میکنند. ائروپلان حقیقی هم گاهی پرواز میکند. پهلوی تروویل قصبه دوویل واقع است. بند هاور هم خیلی نزدیک است و پیداست.
خلاصه آمدیم در هوتل دو پاری دو اطاق رو به دریا گرفتیم روزی شصتوپنج فرانک، اما غذا نمیدهد. شام را رفتیم به مهمانخانه معتبر دیگر که رُشنوار نام دارد خوردیم و شصت فرانک تمام شد. به این طریق تماما هر کدام روزی صد فرانک مخارج داریم.
بعد از شام رفتیم به کازینو قمار کردن مردم را تماشا کردیم. آتشبازی خوبی هم کردند. محمود خان فاتح را هم پیدا کردیم و گوشه نشسته رقص مردم را تماشا کردیم. مسئله زن و عیاشی در اینجاها یعنی در فرانسه هنگامه غریبی است. با محمود خان قرار گذاشتیم فردا برویم به دوویل شاید که تغییر منزل بدهیم.
بعدازظهر برای مشاور هم تلگراف کردیم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۰۱ و ۲۰۲.