خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
بعد از نماز صبح، اخبار بخش فارسى صداى آمريكا را گرفتم. خبر مهمى نداشت. گزارشهاى واصله از ايران را خواندم و خاطرات ديروز را نوشتم.
ساعت نُه صبح به كاخ كنفرانس رفتيم. با آقاى سوهارتو، رييسجمهور اندونزى ملاقات داشتم. درباره روابط دو جانبه اوپك و جنبش غيرمتعهدها مذاكره شد. خواستم كه براى كم كردن توليد نفت، فشار بر عربستان سعودي و امارات متحده عربي بياورد و براى تصميم جدىتر در مورد صربها و بوسنى هرزگوين تلاش كند.
داخل جلسه رفتيم. به سخنرانىهاى سران چهار كشور گوش دادم و من سخنرانى كردم. با اينكه خواسته بودند يك ربع ساعت بشود، سي و پنج دقيقه طول كشيد.
چون رييسجمهور اندونزى براى ملاقاتها رفته بود و در جلسه نبود، اسم او را از نطقم حذف كردم. بعد از سخنراني، براى ملاقاتها به سالن مجاور رفتيم. آقاى [رابرت] موگابه، رييسجمهور زيمبابوه براى ملاقات آمد. دربارة عملى شدن جنبش [عدم تعهد] تفاهم كرديم. گفت بنا دارد در كشورش اصلاحات ارضى كند. بعد از انقلابشان، مطابق قانون اساسى، براى ده سال بايستى اراضى در دست سفيدپوستها بماند كه اين مدت تمام شده و بناست از آنها بگيرند و به زارعين واگذار كنند. آقاى سام نجوما، رييسجمهور ناميبيا آمد. دربارة سرمايهگذارى مشترك براى ساخت بندر ماهيگيرى و موضوع آپارتايد در آفريقاى جنوبى مذاكره كرديم.
براى ناهار و استراحت به هتل رفتيم. قرار بود با رييسجمهور سنگال هم ملاقات داشته باشيم. آنها به خاطر رياست سازمان كنفرانس اسلامى، توقع داشتند كه به محل اقامتشان برويم و ما توقع داشتيم آنها بيايند، بنابراين ملاقات انجام نشد. با تلويزيون دولتي پاكستان به مناسبت سفر آيندهام به اين كشور، مصاحبه كوتاهى انجام دادم.
بعد از نماز مغرب و عشا، آقاى پترس غالى، دبيركل سازمان ملل آمد. ملاقات گرمى بود. وعده داد كه از چند كشور متمكن منطقه، پولهايى براى بازسازى ايران بگيرد. گفت آنها نمىخواهند به عنوان غرامت [جنگ تحميلي] بپردازند، بلكه به عنوان وام ارزان و دراز مدت ميدهند. دربارة اقدامات سازمان ملل در بوسنى هرزگوين، سومالى و افغانستان و تغييرات پيشنهادياش در سازمان ملل مطالبى گفت. چون مذاكرات يادداشت مىشود و در وزارت امورخارجه و نهاد [رياستجمهوري] ثبت مىگردد، اگر روزى نياز به متن مذاكرات باشد، امكان مراجعه هست. به همين دليل است كه معمولاً در خاطرات به طور مختصر اين چنين مىنويسم.
نخستوزير يمن و وزير امور خارجهاش آمدند. چون در اظهارات امروز خود در كنفرانس، به جاي خليج فارس، تعبير به خليج ع ر ب ى كرده بود، مورد اعتراض ما قرار گرفت و به همين خاطر، كمى شرمنده بود. او از مشكلات مردم سومالى به خاطر جنگ بى هدف داخلى گفت و از عربستان و مصر شكايت داشت و از كمك ما به يمن متشكر بود. خواستار توسعه همكارى شديم. بعد از اشغال كويت، آنها به خاطر طرفدارى از عراق مشكل پيدا كردهاند.
عبدالحليم خدام و فاروق الشرع از سوريه آمدند. دربارة انتخابات لبنان و مسايل عراق و مسايلشان با تركيه بر سر مسأله آب فرات، مطالب مفصلى گفتند. از انتخابات لبنان اظهار رضايت كردند. گروههاى مسيحى، انتخابات را تحريم كردهاند، اما افراد مسيحى شركت كردهاند.
با ايجاد منطقه امن در جنوب عراق موافق نيستند و گروه همكار آمريكا را محكوم مىكنند. پيشنهاد احياي محور «تهران ـ دمشق ـ رياض» را دارند كه عربستان سعودي آن را گويا بهخواست آمريكا متوقف كرد؛ با محور قرارگرفتن كنفرانس وين كه سوريها را ناراضى كرده است. نسبت به مسأله آب فرات اظهار نگرانى كردند.
آقاي [حامد] الغابد، دبيركل سازمان كنفرانس اسلامى آمد. از كمى بودجه شكايت داشت و گزارش اقدامات اين سازمان در بوسنى هرزگوين، سومالى و افغانستان را داد كه تأييدش كردم و وعده دادم در اجلاس كنفرانس اسلامى در تهران، براى تخصيص بودجه كمك كنيم. از او و عبدالحليم خدام خواستم كه براى تشكيل اجلاس وزراى خارجه كشورهاى اسلامى در خارطوم كه با اعمال نفوذ عربستان به تأخير افتاده است، فشار بياورند. تأكيد كردم، براى بوسنى هرزگوين سريعتر فعاليت كنند كه جنگ تا زمستان ادامه نيابد، زيرا در زمستان براى مسلمين كه در كوهستانها محاصره خواهند بود، جنگ بسيار سخت است. قرار شد براى گرفتن امضا از اعضاى جنبش براى نپذيرفتن صربستان به جاى يوگسلاوى سابق تلاش شود.
آقاى [برهانالدين] ربانى، رييسجمهور موقت افغانستان كه قرار بود فردا شب به ملاقات بيايد، به اشتباه همزمان با آقاي [حامد] الغابد آمده بود كه مراجعت كرد و بد شد. تقاضا براى ملاقات زياد است؛ بنا دارم همه را بپذيرم.
آخر شب به رزيدانس آمديم. با اعضاى سفارت و جمعى از همراهان شام خورديم و از آنها بهانهجويى كردم. عفت و بقيه اعضاي خانواده، امروز با ساير خانمهاى ميهمانان، ميهمان همسر سوهارتو بودهاند. عفت خيلى از برنامهاش راضى است و كلى تعريف كرد.آخر شب تيمسار [علي] شهبازى اطلاع داد كه پروازهاى ساها [= سازمان هواپيمايي ارتش] كه ديروز قطع شده بود، برقرار گرديده است.
سال ۱۳۷۲
ساعت هشت صبح براى افتتاح پالايشگاه به سوى اراك پرواز كرديم. [آقای غلامرضا آقازاده]، وزير نفت و مهدى و ياسر هم بودند. ساعت نُه و نيم فرود آمديم. در دفتر مركزى، مجرى طرح و رييس پالايشگاه و وزير نفت توضيحات دادند. سپس از تأسيسات عظيم پالايشگاه، اتاق كنترلهاى فوق مدرن، كوره، برج تقطير و واحدهاى ديگر بازديد و در سطح پالايشگاه گردش كرديم. حدود يك ميليارد دلار و بيست ميليارد ريال هزينه شده، چهار سال دوره ساخت بوده و به موقع تمام شده است.
با يكصد و پنجاه هزار [بشکه] خوراك نفت خام در روز در فاز اول، مدرنترين پالايشگاه كشور است. خوراك كارخانه عظيم پتروشيمى را نيز مىدهد كه در كنار پالايشگاه است و آن هم به زودى تمام مىشود. براى كاركنان سخنرانى كردم و تشويقشان نمودم. نماز و ناهار و استراحت و مصاحبه راديو تلويزيونى انجام شد.
جلسهاى با مسئولان استان [مرکزی] داشتيم. عملكردها و نيازها را توضيح دادند و براى نيازهاى استان و به خصوص شهرستان شازند استمداد كردند. يكى از خواستههاى شازندىها اين بود كه نام پالايشگاه «پالايشگاه شازند» باشد. گفتم اگر مسئولان استان موافقت كنند، مىپذيريم. درست نيست كه اين گونه مسايل اختلافى استان از مركز دخالت شود. از خدمات فراوان در عمران روستاها و آب و برق و راه و بهداشت و... گفتند كه جالب است.
از آنجا با ماشين به شهر شازند رفتيم. در راه امام جمعه و استاندار توضيحات دادند و از هماهنگى همه مسئولان و امام جمعه گفتند كه در اراك جالب است. گشتى در شهر زديم مردم در ورزشگاه جمع شده بودند و شهر خلوت بود. اجتماع عظيمى بود. از روستاها هم آمده بودند. بعضى روستاها كلاً نيازهاى خاص خود را داشتند. امام جمعه شهر و نماينده خيرمقدم گفتند و من هم صحبت كردم. از پيشرفت استان و شهرستان گفتم. احساسات گرمى داشتند. به تهران پرواز كرديم و نزديك ساعت هفت بعد از ظهر رسيديم.
ساا ۱۳۷۳
در گزارشها، جواب رسمى آرژانتين به ايران و تقاضاى توسعه همكارى، نوعى اعتراف به اشتباه و نوعى عذرخواهى از ايران تلقي شده است. براى خطبهها مطالعه كردم. نمازجمعه را در دانشگاه تهران اقامه كردم؛ خطبهاى در عدالت اجتماعى در صحنه آموزش و خطبهاي دربارة دستاوردهاى دولت، به مناسبت هفته دولت.ظهر جمعى از بستگان میهمانمان بودند. خبر رسيد، متأسفانه آقاى محمد شريف، شوهر همشيره طيبه فوت كرده است. عصر به مطالعه گزارشها و بولتنها گذشت.
سال ۱۳۷۴
[آقای احمد بن علی الانصاری]، سفير قطر براي خداحافظي آمد. [آقای صلاح زواوی]، سفير فلسطين آمد. مقداري از [یاسر] عرفات و سازشكاران فلسطيني و اعراب انتقاد نمود و از ايران تمجيدكرد و از احتمال فشارها بر ايران و عراق اظهارنگراني كرد و براي هزينههاي سفارت كمك خواست.
آقاي [مسعود روغنی] زنجاني آمد. گزارشي از وضع مركز تحقيقاتي آموزشي سازمان برنامه و بودجه و وضع مركز استراتژيك داد. آقاي [غلامرضا] شافعي، [وزیر تعاون] آمد. گزارش عملكرد تعاون را داد كه براي اولين بار، اظهاررضايت داشت. آقاي [سيدعبدالعلي] آيتاللهي، امام جمعه لار براي تشكر از احوالپرسي من در هنگام بستريبودن در بيمارستان آمد. باطري براي تنظيم قلب، در بدنش كار گذاشتهاند. براي تسريع در آبرساني به لار استمداد كرد.
تلفني با آقاي [معمر] قذافي در ليبي تماس گرفتم. سالگرد انقلابشان را تبريك گفتم. ايشان پيشنهاد كرد كه چهاركشور ليبي و سودان و ايران و يمن، به طور رسمي از دست آمريكا براي لشكركشي به منطقه، به سازمان ملل شكايت كنيم. عصر [آقای فاروق سبحان]، فرستاده ويژه ریيس جمهور و نخست وزير بنگلادش آمد. نامه دعوت را آوردند؛ پذيرفتم.
آقاي عبدالحليم خدام، معاون ریيس جمهور سوريه آمد. گفت اطلاعات و تحليل، نشان ميدهد كه آمريكا و اسرایيل درصدد تسلط كامل بر منطقه و تجزيه عراق و تشكيل پنج فدراسيون هستند؛ سه فدراسيون در شمال، مركز و جنوب عراق و اردن و بخشي از فلسطين و منطقه را به دست ملكحسين، [پادشاه اردن] كنترل كنند. درخواست همكاري براي منسجم و فعال كردن معارضین عراق را داشت. قرار شد بررسي كنيم و جواب بدهيم. براي اين منظور آمده است و به مصر رفت.
مديران بانكها آمدند.آقاي [محسن] نوربخش، [رییس کل بانک مرکزی] گزارش داد و من هم برايشان صحبت كردم و تذكراتي دادم. شب معاونان وزرا در باشگاه نهاد [ریاست جمهوری] میهمان من بودند. دكتر حبيبي و من، صحبت مفصل نموديم و سپس شام خوردیم.
سال ۱۳۷۵
[آقایان خالص بن على حسن و هارون پى الونتو]، سفیران جديد مالزى و فيلیپين آمدند. مذاكرات تشريفاتى و معمولى بود. لباس بومى خودشان را پوشيده بودند. سفير فيليپين، برخلاف رسم معمول، صحبت را از روى نوشته نخواند. جمعى از اعضاى تعاونىها، همراه وزير تعاون آمدند. آقاى [غلامرضا] شافعى، [وزیر تعاون] گزارش داد. من هم صحبت مفصلى دربارة ثمرات تعاونىها نمودم. لوحهاى تقدير چند تعاونى موفق را دادم.
اخوى محمد، [معاون اجرایی رییس جمهور]، براى امور جارى كشور آمد. آقاى [گودرز] افتخارجهرمى، [سرپرست خدمات حقوقی بینالملل ریاست جمهوری] آمد. گزارشى در مورد طرح دعوى عليه اسرایيل براى مطالبه طلبهاى قبل از انقلاب داد. در پاريس سرانجام گفتهاند كه قبل از طرح براى معرفى داور، بايد در دادگاه اسرایيل مطرح شود و اگر اقدام نكردند، اتاق پاريس اقدام ميكند. قرار شد از طريق دولتى ديگر و با وكيلى ديگر پيگيرى كنيم.
آقاى [سیدرضا] زوارهاى، [رییس سازمان اسناد و املاک کشور] آمد. پس از سئوال در مورد اينكه من تمايل به كانديدا شدن براى بار سوم دارم يا نه؟ و شنيدن جواب عدم تمايل، خودش را مطرح كرد و گفت احمدآقا، فرزند امام، قبلاً به او گفته براى دوره آينده آماده شود. نظر من را خواست؛ گفتم نظرى ندارم.
عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتيم. در جلسه شوراى عالى امنيت ملی دربارة مسایل اخير كردستان عراق در مقابل دولت عراق و [مسعود] بارزانى مذاكره کردیم؛ با كمك مستقيم مخالفت شد.
شب میهمان آيتالله خامنهاى بودم. در مورد سفر به آفريقا و انتخابات صحبت شد. از مسایل عراق، ايشان كمى نگرانند كه توطئهاى عليه ما باشد و با كمك به طالبانى به جز كمكهاى انسانى موافقت ندارند. دعاى سفر خواندند و خداحافظى نمودم. به خانه آمدم. بچهها براى خداحافظى جمع اند. خاطرات را نوشتم و چمدان را بستم.
سال ۱۳۷۶
جمعى از مسئولان دفتر نشر فرهنگ اسلامى آمدند. این انتشارات، قبل از انقلاب، از اموال مرحوم [ابوالفضل] تؤليت، [نایب التؤلیه وقت آستان حضرت معصومه (ص)]، با تأييد خود من و به كمك آقايان [محمدجواد] باهنر و [علی گلزاده] غفورى و [سیدمحمد] بهشتى تشكيل شده است.آقاى [عباس] ملكى، [مدیرعامل دفتر نشر فرهنگ اسلامی]، از توفيقات زياد در نشر تعداد زيادى كتاب و با تيراژهاى بالا و ارزانتر از ديگران گزارش داد.
آقاى [رضا] زوارهاى، [رییس سازمان ثبت اسناد و املاک] آمد. از تصفيههاى وسيع در دستگاههاى دولتي و حاكميت كامل چپ اظهار نگرانى كرد و از اذيتهایى كه گروه حقاني در قوه قضایيه، نسبت به اقوامش و خودش در سازمان ثبت اسناد و طرح كاداستر [= محدودهبندی مِلکی] دارد، شكايت نمود.
[آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار كردستان آمد. گزارشى از پيشرفتهاى استان در دوران سازندگي داد و از عدم تداوم سازندگى در دولت جديد و نيز از احتمال حدوث بحران در كشور اظهارنگرانى كرد و براى ماندن يا استعفا مشورت كرد. گفتم تا عزل نشده، بماند. آقاى [غلامرضا] آقازاده، تلفنى دربارة پذيرفتن مسئوليت سازمان انرژى اتمی كه از سوى آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییس جمهور]، پيشنهاد شده است، مشورت كرد؛ تأييد كردم كه بپذيرد.
عصر آقاى محسن رضايى، [فرمانده کل سپاه پاسداران] آمد. تصميم گرفته از سپاه بيرون بيايد و براى شغل جديد صحبت شد. آقاى [علی] فلاحيان آمد. از آقای ناطق [نوری، رییس مجلس] كه نامه تأييد بيش از 200 نماينده را از ايشان از تريبون مجلس نخوانده گله كرد و نيز از دفتر رهبرى گلهمند بود كه مرتب گزارشهاى منفى از ايشان به رهبرى مىدهند و ذهن ايشان را خراب كردهاند و نيز از كم تجربگى آقاى [قربانعلی] دُرّى [نجف آبادی، وزیر اطلاعات]، در اطلاعات اظهارنگرانى كرد. از قوه قضایيه نيز به خاطر فشار روى بستگانش گله داشت و گفت مايل است كار فرهنگى داشته باشد.
در گزارشهاى خارجى، هنوز مسأله مرگ پرنسس دايانا در صدر اخبار است. عفت خبر از رضايت فاطى در معالجهاش داد؛ به زودى برمىگردد.