arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۲۳۹۶
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۱۲ شهريور ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: عباس آخوندى براى پذيرش مسئوليت ستاد اجرايى فرمان امام كه از سوى دفتر رهبری پيشنهاد شده، مشورت كرد

خاطرات آیت الله هاشمی: ياسر عرفات، [رهبر سازمان آزاديبخش فلسطين، (ساف)] آمد. ماجراى سقوط هواپيمايشان در ليبى را تعريف كرد. گفت مذاكرات صلح به بن‌بست رسيده و اسراييل امتياز نمى‌دهد. مدعى بود كه مبارزه مسلحانه را رها نكرده‌اند و در دو شاخه سياسى و نظامى عمل مى‌كنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
تا ساعت هشت صبح گزارش‌ها را خواندم. ساعت نُه به محل اجلاس رفتيم. با رييس‌جمهور ويتنام ملاقات داشتم. چند دقيقه زودتر از من رسيده بودند. خودشان را ميزبان به حساب آوردند و بعد از مذاكرات، ما بر عكس كرديم؛ در محل مانديم و آنها برخلاف ميل‌شان، خداحافظى كردند.
پيرمرد ضعيفى است؛ گفت هشتاد سال دارد. مشكل‌شان با آمريكا حل نشده است. آمريكا مفقودالاثرهاى جنگ را كه مدعى است چهارهزار نفرند، مى‌خواهد و اينها نمى‌توانند پيدا كنند و اگر استخوانى بدهند، آمريكايى‌ها آزمايش مى‌كنند كه ثابت شود از جسد آمريكاييان است.
نخست‌وزير مالزى با تأخير آمد. مذاكرات كوتاهى داشتيم. بيشتر دربارة اوضاع اقتصادى مالزى بود. خيلى از پيشرفت‌شان و از جذب سرمايه‌هاى خارجى گفت؛ برخلاف بسيارى از سران ديگر، تسلط خوبى بر آمار و ارقام دارد. نخست‌وزير نپال با دخترش و مشاورش آمدند. سئوالات زيادى از وضع نپال كردم. زندگى ساده كشاورزى دارند.
[آقاي حسن البلقيه]، پادشاه برونئى آمد. بيشتر مشاورش حرف مى‌زد. سئوالات زيادى از وضع كشورش و ثروت‌اش و مردم‌اش نمودم. با ياسر در عربستان‌سعودي آشنا شده و گفت قرار است پسرش به دعوت ياسر به ايران بيايد؛ گفتم خودش هم بيايد. مى‌گويند اول ثروتمند دنيا است. گاز و نفت دارند، با جمعيت كم: دويست و چهل‌هزار نفر جمعيت و روزى يكصد و شصت هزار بشكه نفت، علاوه بر گاز زياد.
ناهار و نماز و استراحت در هتل بود. عصر تا آخر شب، ملاقات‌هاى زيادي داشتم. وزير امور خارجه عمان آمد. دربارة عراق و مذاكرات صلح و جزيره ابوموسى صحبت شد. خواست كه به شيخ شارجه ملاطفت كنيم.
هيأت قطرى آمدند. دربارة روابط دوجانبه و فلسطين و عراق و ابوموسى صحبت كرديم. [آقاي عيسي بن سلمان آل خليفه]، امير بحرين آمد. صحبت‌ها نظير همان قبلى‌ها بود و مثل جلسه سال گذشته در داكا، از كمك آمريكا به سومالى‌ها تجليل كرد. آدم ساده و صادقى است.
وزير امورخارجه غنا آمد و براى انتخابات‌شان كمك خواست. رييس‌جمهور قبرس آمد. جلسه خودمانى بود. گفت قبل از انقلاب، هفت سال در ايران به عنوان شركت مشاوره‌اى اقتصادى و بازرگانى كار مى‌كرده و خيلى مجذوب ايرانيان شده است؛ از تركيه بد گفت. معتقد است تركيه به آنها در قبرس زور مى‌گويد و غربى‌ها چشم‌پوشى مى‌كنند.
ياسر عرفات، [رهبر سازمان آزاديبخش فلسطين، (ساف)] آمد. ماجراى سقوط هواپيمايشان در ليبى را تعريف كرد. گفت مذاكرات صلح به بن‌بست رسيده و اسراييل امتياز نمى‌دهد. مدعى بود كه مبارزه مسلحانه را رها نكرده‌اند و در دو شاخه سياسى و نظامى عمل مى‌كنند.
آقاى [برهان‌الدين] ربانى، رييس‌جمهور موقت افغانستان آمد. اوضاع كابل و جنگ با [گلبدين] حكمتيار و غلبه خودش را تعريف كرد و فرار او را به عنوان تسليم حكمتيار توجيه كرد كه به نظر درست نمى‌آيد. از انهدام كابل و تمام‌شدن ذخاير و مشكلات زندگى گفت. براى تأمين سوخت و غذا كمك خواست؛ بعيد است بتوانند كشور را اداره كنند.
پيش از ظهر وزير امور خارجه ارمنستان هم آمد. پيام رييس‌جمهور را آورد. در اثر جنگ داخلى در گرجستان، راه ارمنستان ناامن شده و مواد غذايى و نيازها كه در اين راه مى‌آمد، قطع شده است؛ خواسته بود كه موافقت كنيم بيست‌وپنج هزار تُن آرد از ايران برود و سپس از خريدهايشان جايگزين شود.

 

 

سال ۱۳۷۲
در گزارش‌ها عوارض خبر تفاهم ساف و اسراييل، مخصوصاً مخالفت‌هايى كه بروز كرده، سخت مورد توجه است. خبر مانور نظامى ايران در مرزهاى آذربايجان انعكاس وسيعى دارد و تركيه را وادار به عكس‌العمل رقابت‌آميز كرده و به نظر مى‌رسد آثار جدى در احتياط ادامه داشته باشد. امروز در منزل بودم و كارهايى كه ديروز به خاطر سفرم مانده بود، انجام دادم.
عصر براى تنظيم كتابخانه‌ام به منزل جماران رفتم. محسن تنظيم كرده بود، بقيه كار را هم انجام مى‌دهد. منتظر آماده شدن محل استقرار پاسداران هستيم كه به خانه برويم.
امروز صبح با زنگ ساعت كه براى نماز تنظيم كرده بودم، بيدار شدم. سپس كمى خوابم برد. در خواب ديدم كه با سرهنگ قذافى، رهبر ليبى بوديم. مى‌خواست چيزى مثل چادر و خيمه‌اى روى زمين تنظيم كند و تلاش مى‌كرد. در اثر تلاش، خسته و فرسوده شد و بى‌حال شد و افتاد. سراغش رفتم، ديدم كه بدنش سرد شده و ترديد داشتم كه او را به سوى قبله كنم و مراسم احتضار انجام شود كه بيدار شدم.

 

 

سال ۱۳۷۳
[آقای احمد سبحانی]، سفير جديدمان در ارمنستان آمد. خواستار توجه بيشتر به ارمنستان، با توجه به شرايط جغرافيايى منطقه شد. آقاى محمدخان براى مسأله [تعیین رییس‏ کل] بانك مركزى آمد.
آقاى [محمود] مرتضايى‌فر، [وزیر شعار] آمد و از اخطاريه مالياتى سنگين شكايت داشت. دكتر حبيبى براى امور جارى آمد. عصر معاونان و مشاوران براى تسليت فوت مرحوم محمد شريف آمدند.
عصر دكتر ولايتى آمد و گزارش سفر به ژنو و اجلاسيه كميسيون خلع سلاح را داد. شوراى عالى امنيت ملی جلسه داشت. دربارة همكارى با عربستان سعودی و اجلاس سران سازمان كنفرانس اسلامى تصميم‌گيرى كرديم. بحث بر سر شركت در كنفرانس جمعيت در قاهره داشتيم؛ اختلاف نظر است، بر شركت در آن، يا عدم شركت. مسأله داغى شده است؛ پاپ، عربستان، لبنان، سودان و عراق آن را تحريم كرده‌اند.
شب آقايان يزدى، [رییس قوه قضاییه] و ناطق [نوری، رییس مجلس] میهمانم بودند. دربارة تغييرات در قوه قضاييه و مسايل سياسى و آينده مجلس صحبت كرديم. ديروقت به خانه آمدم. عفت از رفسنجان و نوق مراجعت كرده است. آشيخ حسين و اخوى محمود اينجا بودند.

 

 

سال ۱۳۷۴
در اخبار احتمال تقاضاي پناهندگي به موريتاني از طرف صدام مطرح شده كه هنوز تكذيب نشده است. براي شركت در كنگره سراسري تعاوني‌هاي ايثارگران، به ورزشگاه شهرداري رفتيم. بعد از گزارش آقاي شافعي و اعطای جوايز تعاوني‌هاي نمونه، من سخنراني مفصلی در اهداف و آثار تعاوني‌ها کردم.
تا ساعت یازده صبح كارهاي دفتر را انجام دادم. ستاد تنظيم بازار، جلسه با چند مصوبه داشت. ظهر والده و همشيره طيبه آمدند؛ ناهار را با هم خورديم و عصر خداحافظي كردند. قرار است، فردا به نوق برگردند.
دكتر ولايتي، [وزیر امور خارجه]، خبر داد كه طالبان در چند جبهه، نيروهاي دولتي افغانستان را شكست داده‌اند و پايگاه مهم شيندند و دو استان فراه و نيمروز را گرفته‌اند و هرات مورد تهديد است و حضور آنها در مرزهاي ايران، براي ما مضر است و از كابل، پيام استمداد آمده است. گفتم دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملی، شيوه‌هاي كمك را بررسي كنند و از رهبري هم استفسار شود.
عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة طرح تسريع ساخت مسكن و بالابردن حقوق كاركنان دولت تصميم گرفتيم.
شب آیت‏ الله خامنه‌اي میهمانم بودند. در مورد پيام حافظ اسد و اظهارات عبدالحليم خدام، دربارة توطئه آمريكا و اسرایيل براي عراق و منطقه مذاكره كرديم. قرار شد بررسي بيشتری شود. دربارة افغانستان هم پيشنهادهای دبيرخانه را در خصوص كمك به هرات تصويب نموديم و دربارة تهديدات آمريكا بحث كرديم.
به خانه آمدم. به دكتر [حسن] روحاني،[دبیر شورای عالی امنیت ملی]، تلفني مصوبه را ابلاغ كردم. او خبر داد كه لوله آب سُرخه كه در سفرم به سمنان كمك كردم، به نتيجه رسيده و مردم براي تشكر به تهران آمده‌اند؛ خيلي خوشحالند. تلفني، مريم دختر آقاي محمود سالاري را براي ياسر نامزد كرديم.

 

سال ۱۳۷۵
شش و نيم صبح به فرودگاه رفتيم. ساعت هفت و بیست دقیقه به سوى كنيا پرواز كرديم. آقايان [علی اکبر] ولايتى، [وزیر امورخارجه]، [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزیر صنایع]، محسن، حسين، عفت و فائزه همراه بودند. در فرودگاه مصاحبه كوتاهى كردم. در طول سفر كه حدود هفت ساعت شد، با همراهان دربارة مسایل فراوانى مذاكره كرديم؛ منجمله انتخابات رياست جمهورى. دكتر ولايتى هم مايل است نامزد شود. صبحانه و ناهار را در هواپيما خورديم.
ساعت دو به وقت نايروبى در فرودگاه نايروبى فرود آمديم. نيم ساعت تأخير داشتيم؛ براى اينكه دولت عربستان، مسير تعيين شده را عوض كرد. ساعت نايروبى، يك ساعت و نيم از تهران عقب است. استقبال‏گرمى نمودند. زنان و مردان و كودكان مسيحى و مسلمان، با رقص و پايكوبي و سرود و كف‏زدن، ورود ما را جشن گرفتند. مراسم استقبال با برنامه و تشريفات نظامى سان و رژه بود و آقاى دانیل آراپ مویی، ریيس‏ جمهور، با تمامى اعضاى كابينه و سفراى خارجى مقيم نايروبى به فرودگاه آمده بودند، براساس سنت معمول‏شان دفتر يادبود را امضا كرديم.
به سوى شهر حركت‎كرديم. در حدود بيست‏ كيلومتر مسير، از آقاى مویى، [رییس‏ جمهور کنیا] در اتومبيل سئوالات زيادى نمودم. به هتل آمديم. ايشان رفت و ما استراحت كرديم. عصر به مقر رياست‏ جمهورى رفتيم. عكس و فيلم و يادداشت دفتر و سپس مذاكره خصوصى كه مترجم، محسن و منشى او بودند. من دربارة امكانات زياد ايران براى رفع كمبودهاى كشورهاى آفريقايي گفتم و او هم از استقلال سياسى خودشان و تصميم‌گيرى براساس مصالح ملى‌شان گفت. خواستم كه تسهيلات براى برقراري خط هوايى و بانك ايراني و سرعت دادن به ويزا و تهاتر و خريد و فروش باشد. قرار بود جلسه‌اى رسمى هم با حضور وزرا باشد كه انجام نشد و گفت، وزرا خودشان جلسه داشته باشند. جلوی خبرنگارها آمديم و عكس برداشتند و سئوالى هم از وضع كردستان عراق كردند.
به سوى پارلمان رفتيم. ریيس مجلس استقبال كرد و تاج گلي به احترام اولين رهبرشان، آقاى [جومو] کیانتا كه كنيا را در سال 1963 به استقلال رساند، تقديم كرديم. سرود دو كشور نواخته شد. باز جمعيت زيادى از مردم سياه و دورگه در اطراف محل جمع بودند و اظهار احساسات كردند. در مسير خيابان‌ها هم همه جا مواجه با انبوه مردم هستيم.
براى غرس درخت يادگارى به پارك ملى رفتيم. نقطه‌اى كه در آنجا، انگلستان حاكميت را تحويل انقلاب داده و رسم است كه سران كشورها در آنجا درخت غرس مى‌كنند. درخت زيادى نبود؛ حدود بيست درخت بود كه نتوانستند جواب بدهند. با توجه به اينكه میهمان بيشترى آمده است. از دو بناى يادبود هم بازديد كرديم. شهردار و ریيس محيط زيست دربارة آنها توضيح دادند.
به هتل برگشتيم. آقاى ولايتى براى جمع بندى مذاكرات آمد. بنا شد از علت تغيير برنامه بپرسيم. در سرشام پرسيدم. گفت معمول ما همين است. ساعت هفت براى شام رفتيم. شخصيت‌هاى داخلى و خارجى را هم دعوت كرده بودند. غذاها بد نبود؛ مرغ خوشمزه‌اى دارند، مثل مرغ‌هاى بومى خودمان. آقای مویى و من سخنرانى كرديم. او از جريان صلح فلسطين دفاع كرد و من مخالفت كردم و گفتم، بدون دادن حق فلسطيني‌‌ها و مراجعت آوارگان، صلح محقق نمى‌شود.
به هتل برگشتيم. مقدارى تلويزيون تماشا كردم. چندين كانال مهم بين‌المللى را نشان مى‌دهد. اخبار كردستان عراق مورد توجه است. سر ميز شام و در مسيرها، سئوالات زيادى از وضع آنها كردم.

 

 

سال ۱۳۷۶
اعضاى كميسيون مشورتى شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمدند. آقاى مخبر [دزفولی] گزارش داد و از حمايت من در تقويت كميسيون قدردانى كرد و از احتمال تضعيف بعد از من اظهارنگرانى نمود. قرآنى به پاس حمايت‌ها و خدماتم هديه كردند. من هم از خدمات خوب كارشناسى آنها قدردانى كردم.
آقاى [حسین] موسويان، سفيرمان در آلمان آمد؛ ماه‌هاست در ايران سرگردانند. براى پذيرش شغلى ديگر مشورت كرد كه گفتم باشد. بعد از ملاقات آقاى [کمال] خرازى، [وزیر امورخارجه]، با وزراى امورخارجه اروپا در سازمان ملل، به خصوص علایمى از اظهارات وزير امورخارجه ايتاليا داده شده - كه مى‌خواهند مشكل‏شان با ايران را حل كنند- احتمالاً با خاتمه دادن با خدمت سفير آلمان كه ديگر مسأله با تأخير آمدن او و تبعيض منتفى باشد. ضمناً از اقدام آقاى خرازى در تعويض معاونان ناراحت است. معتقد است، وزارت امورخارجه را [جناح] چپ‏ كرده است. ديروز آقاى [عباس] ملكى هم همين گله را داشت و به خصوص‏ كه حتى برنامه توديع هم برايشان نگذاشته است.
آقاى [عباس] آخوندى آمد و براى پذيرش مسئوليت ستاد اجرايى فرمان امام كه از سوى دفتر رهبري پيشنهاد شده، مشورت كرد؛ خودش مايل نيست، به خصوص كه اگر حكم رهبرى نباشد. از شرايط جديد و از بى‏ اطلاعى [آقای علی عبدالعلی‏زاده]، وزير جديد مسكن و شهرسازی از سياست‌هاى برنامه‌هاى مسكن، اظهار نگرانى كرد.
عصر آقاى [علی] كريمى [قدوسی]، [قائم‏ مقام تؤلیت] از آستان‌قدس[رضوی] آمد. از حمايت‌هاى مؤثر من از بودجه توسعه طرح نوسازى حرم مطهر قدردانى‏ كرد و خواست كه حمايت را ادامه بدهم. از احتمالات وضع كشور در شرايط جديد اظهارنگرانى‏ كرد و از من خواست كه براى حل مشكل، محور نيروهاى متعهد و روحانيت باشم. گفتم مايلم بى‏ طرف باشم و كنار، مگر اينكه وضع به جایى برسدكه احساس تكليف‏ كنم. آقای [محمد] ریيسى از شهركرد آمد و كلى از برنامه‌هاى سازندگى تعريف كرد. مصاحبه‌اى با صداوسيما براى سالگرد شهيد [علی] قدوسى داشتم.
امروز ساعت پنج ‏و نیم صبح، بعد از نماز براى كوه‏نورودى تا كُلَك‏چال رفتيم. جمعى از دانش‏ آموزان سمنانى آنجا مشغول خواندن زيارت عاشورا بودند. با آنها احوال‏پرسى كردم. ساعت هشت صبح به خانه برگشتيم. در ارتفاعات، باد و طوفان هم بود. در كُلَك‏چال به خاطر كمى باران در سال‏جارى، براى اشجار و فضاى سبز و استخر مشكل‏ آب داشتند.
با اينكه سپاه و وزارت آموزش و پرورش، سال‌ها بر سر تصاحب آنجا نزاع داشته‌اند، اكنون در اختيار آموزش و پرورش است؛ به جز يك ساختمان كوچك كه در دست سپاه است، ولى حضور و فعاليتى از آموزش و پرورش نيست و جاى به اين خوبى، بى‏ رونق است. برج جالبى دارد كه قبل از انقلاب ساخته شده و مشغول تعميراند. برج نُه طبقه است و در هر طبقه‌اى، امكان داشتن خوابگاه و يا موزه وجود دارد. از پله‌هاى باريك تا بالاى برج رفتم كه بى‏ خطر هم نبود و باعث وحشت و تعجب محافظان شده بود. روكار برج از سنگ‌هاى مربع و مستطيل كوچكى پوشيده شده كه روى هر سنگ اسم يك واحد پيشاهنگى از سراسر كشور نوشته شده و مربوط به قبل از انقلاب است. نشان مى‌دهد قبلاً اينجا پُررونق و موزه جالبى بوده است.

نظرات بینندگان