خیلی پیش از آنکه "گیمنت" ها و "گیمسنتر" ها در گوشه و کنار شهرها سبز شوند و بابت گرفتن پول و حق عضویت، فرهنگ و سبک زندگی خاص خود را با "بازی" و به اسم بازی به کودکان تشنه سرگرمی و بازی تزریق کنند، این کوچه و خیابانها بودند چنین وظیفهای را بر عهده داشتند. کودکانی که در تعطیلات تابستانی و فراغت طولانی پس از یک سال تحصیلی بازی و زندگی را توامان در خنکای عصرهای تابستانی کوچهها تجربه میکردند. تجربههایی واقعی و ملموس؛ گروهی و گفتگو محور. با قهرها و آشتیها؛ برد و باختها. تجربههای کوچک و کودکانهای از جنس زندگی که خاطره میساخت. البته امروزه با گسترش شهرنشینی و فرهنگ غالب آن دیگر کمتر شاهد بازی کودکان با شکل و شمایل سنتی آن هستیم و این اتفاق بیشتر در بافتهای قدیمیتر و حاشیهای شهرها قابل مشاهده است.