صحبتکردن دربارهاش دشوار است و معمولا قربانیان تجاوز یا سوءاستفاده جنسی ترجیح میدهند در اینباره سکوت کنند؛ سکوتی که دلایل متفاوتی دارد اما ممکن است به ادامه زنجیره تجاوز کمک کند و زنان و کودکان بیشتری در این زمینه قربانی شوند.
معمولا آمار تجاوز به کودکان و زنان بزرگسال کمتر از حد واقعی در دنیا گزارش میشود و جزء مسائل اجتماعی پنهان است. در «مطالعه ملی زنان»، بهترین آمار موجود درباره میزان بروز تجاوز در ایالات متحده آمریکا ارائه شده است. در این مطالعه مشخص شده است که ۱۳ درصد و به عبارت دیگر یک نفر از هر هشت زن بزرگسال، حداقل یک بار در زندگی خود مورد تجاوز جنسی کامل قرار گرفتهاند.
بیشتر پروندههای تعدی جنسی به دلایل مختلف به پلیس گزارش نمیشوند و از هر ۱۰۰۰ فقره جرم جنسی تنها ۳۴۴ فقره آن به پلیس گزارش میشود. به عبارتی از سه مورد، دو مورد مخفی میماند. در سال ۲۰۱۳، ۱۶۱ هزار نفر به جرم جنایات مربوط به خشونت جنسی در سراسر آمریکا در زندان به سر میبردند و این رقم به منزله ۱۲ درصد از تعداد کل زندانیان این کشور بوده است. از طرفی بازماندگان تجاوز هم رقبت کمی برای انجام مراحل درمان بعد از این اتفاق را دارند و تنها ۲۶ درصد قربانیان مراقبتهای پزشکی خود را دنبال میکنند.
قربانیان تجاوز باید چه اقداماتی انجام دهند؟
مرضیه محمدی - متخصص زنان و زایمان - درباره اولین اقداماتی که قربانیان تجاوز یا سوءاستفاده جنسی باید انجام دهند، میگوید: «اگر کسی قربانی تجاوز شود در مرحله اول برای اثبات تشخیص تجاوز باید به پزشک قانونی مراجعه کند زیرا تشخیص دقیق اینکه تجاوز نسبت به فرد صورت گرفته است یا نه بر عهده پزشک قانونی است. البته قربانی میتواند به پزشک متخصص زنان یا مراکز درمانی هم مراجعه کند که بر اساس شواهد، شرح حال و معاینات، اطلاعات لازم جمعآوری و ثبت میشود. پس در مرحله اول باید عمل تجاوز اثبات و سپس مراحل درمان شروع شود و آزمایشهای غربالگری برای بیماریهای منتقلشده از طریق جنسی صورت بگیرد اما با توجه به اینکه بسیاری از افرادی که قربانی تجاوز شدهاند در مرحلههای بعد به پزشک مراجعه نمیکنند، بهتر است پروفیلاکسیها (آزمایشهای جلوگیری) در مراجعه اول برای قربانیان شروع تا نتیجه آزمایشها حاضر شود. درمانهایی هم که برای این افراد لازم است شامل واکسیناسیون اچپیوی و هپاتیت میشود البته در صورتی که قبلا انجام نشده باشد. بررسی اچآیوی و سفلیس هم برای این بیماران اجباری است. روشهای اورژانسی جلوگیری از بارداری برای قربانیان نیز الزامی است و باید در همه مراکز درمانی انجام شود.»
البته معمولا قربانیان تجاوز یا سوءاستفاده جنسی از ترس آبرو و اینکه خانوادهشان در جریان قرار بگیرند یا ترس از دردناکبودن معاینات به پزشک متخصص زنان مراجعه نمیکنند اما محمدی اطمینان خاطر میدهد که «قربانیان تجاوز میتوانند به پزشک متخصص اعتماد کنند زیرا اطلاعات پرونده هر بیماری نزد هر پزشکی به صورت محرمانه باقی میماند».
او اضافه میکند: «همچنین پزشکان باید با قربانیان به آرامی برخورد کنند زیرا آنان به اندازه کافی زمان پراسترسی را گذراندهاند و باید بعد از معاینات، قربانی به روانشناس یا روانپزشک ارجاع داده شود. اما برای یکسری معاینات حضور پدر و مادر قربانی تجاوز لازم است تا بعدها مشکلات قانونی برای پزشک به وجود نیاید زیرا مواردی داشتهایم که فرد ادعا کرده به او تجاوز شده اما بعدا پزشک را به دلیل معاینه مقصر دانسته است.»
یکی دیگر از مواردی که قربانیان تجاوز یا سوءاستفاده جنسی برای انجام مراحل درمان خود با آن مشکل دارند، هزینههای بالای درمان است اما این پزشک متخصص زنان معتقد است «مراکز درمانی دولتی با دفترچه بیمه آزمایشهای لازم را با قیمت مناسب انجام میدهند».
تمام قربانیان تجاوز جنسی که در سنین باروری هستند، باید روشهای فوریتی جلوگیری از حاملگی را دریافت کنند. محمدی تا کنون بیماری که بر اثر تجاوز باردار شده باشد، نداشته و در این زمینه میگوید: «این کیسها از حیطه کار پزشک زنان خارج میشوند زیرا سقط جنین، در همه موارد قانونی نیست و باید به پزشک قانونی مراجعه کنند در غیر این صورت نمیتوانند موضوع را ثابت کنند.»
او معتقد است: «تجاوز یک مسئله است و بیماریهایی که میتواند فرد قربانی را مبتلا کند مسئله دیگری است. بنابراین فرد قربانی باید نسبت به بیماریهایی که ممکن است بعد از تجاوز مبتلا شود آگاهی کسب کند تا برای درمان ترغیب شود. یکی از مشکلات ما در این زمینه مسائل فرهنگی است که فرد قربانی از ترس متوجهشدن خانواده و عواقب بعد از آن به صورت پنهانی ترمیم انجام میدهد و هیچکدام از مراقبتهای بعد از تجاوز را انجام نمیدهد. اگر به قربانیان تجاوز آگاهی داده شود، در برابر انجام آزمایشهایی که برای سلامتی آنها مناسب است، مقاومت نمیکنند. کسانی هم که آزمایشهای لازم را انجام نمیدهند به دلیل ناآگاهی است. به عقیده من باید به افراد جامعه از دوران کودکی آگاهی داد و همان طور که درباره مسائل بلوغ و هورمونها با آنها صحبت میشود درباره روابط جنسی و بهداشت فردی هم آگاهی داده شود اما به گونهای نباشد که موجب ترس، استرس، وحشت یا دوری از جامعه شود.»
چه موقع میتوانیم بگوییم تجاوز صورت گرفته؟
تجاوز جنسی جنایتی توام با خشونت، تعرض، کنترل و تهاجم است و شامل طیفی از فعالیتهای جنسی از اجبار جنسی تا سوءاستفاده تماسی و تجاوز با زور میشود. کارشناسان معتقدند اصطلاحات «بازماندگان سوءاستفاده جنسی» و «بازماندگان تجاوز جنسی» به واژه «قربانی» ارجحیت دارند.
احد عبدی - روانشناس - هم هرگونه نزدیکی جنسی از جمله لمسکردن بدن یا تعرض بدون رضایت فرد را تجاوز میداند و میگوید: «بیشتر از اینکه تجاوز ریشه در محدودیتهای جنسی داشته باشد و به مذهب یا جبر جغرافیایی برگردد، ریشههای روانی دارد. اغلب متجاوزین، افرادی هستند که در دوران کودکی یا نوجوانی مورد تعرض قرار گرفته یا شاهد صحنههای هولناک جنسی و تجاوز در خانواده و جامعه بودهاند. بنابراین آگاهی نسبت به مقوله تجاوز مهمترین مسئلهای است که میتواند موجب کاهش این آسیب شود. اولین عامل در بحث تجاوز، تحریکشدن است و معمولا افرادی مورد تجاوز قرار میگیرند که پوشش مناسبی ندارند. البته اینکه گفته میشود مدل پوشش برخی از زنان یا مردان بهانه تجاوز میشود به معنای آن نیست که اگر فردی پوشش مناسب داشته باشد، هیچگاه مورد تجاوز قرار نخواهد گرفت. در واقع زنان یا کودکان با پوشش نامناسب تحریککننده طعمههای مناسبتری محسوب میشوند.»
مواردی درباره پیشگیری از تجاوز
عبدی در تشریح موارد پیشگیری از تجاوز معتقد است: «قربانیان باید به غریزه خودشان اعتماد کنند. نباید فراموش کرد که همه آدمها دارای غریزه و قدرت تشخیصند؛ لذا مهمترین توصیه به افراد در معرض تجاوز این است که فرد به غریزه خودش اعتماد کند. یعنی اگر در موقعیتی قرار گرفت که احساس ناامنی کرد، سریع محیطی را که در آن قرار دارد ترک کند. غریزهها معمولا راست میگویند و نباید با جملات و خودگوییهایی مثل «بعید میدونم این آدم اینکارو بکنه»، «من بلدم از خودم دفاع کنم»، «ایشالا که چیزی نمیشه» و ... تسلیم ذهنیتها و افکار ناکارآمد شویم و از موضوع اصلی اجتناب کنیم بلکه باید سریع محیط را ترک کنیم. از آنجا که خانمها در حوزههای عاطفی و جنسی بیشتر حسی و شنیداری هستند و آقایان بیشتر دیداری، بنابراین میتوان گفت یک متجاوز مرد با دیدن تحریک میشود و یک خانم هم وقتی در موقعیتی قرار میگیرد که مورد نوازش و جملات عاطفی قرار میگیرد مغزش فرمان ترشح هورمون «استروژن» و «پروژسترون» را صادر میکند و با ترشح این هورمونها توان مقابله از یک خانم سلب میشود. بارها در دادگاهها شاهدیم که فرد متجاوز عنوان میکند وقتی من این کار را انجام میدادم فرد قربانی مقاومتی از خود نشان نمیداد و بعد از مدتی به میل خودش این رابطه را برقرار کرد. بنابراین اگر فرد احساس کند ممکن است مورد تعرض قرار بگیرد قبل از آنکه تحت تاثیر کلمات عاطفی و نوازشهای روانی و جسمی قرار بگیرد باید هر چه سریعتر محیط را ترک کند. متاسفانه در حوزه آموزش جنسی و خودمراقبتی کمتر به این تفاوت بزرگ بین خانمها و آقایان اشاره میشود و بدون در نظر گرفتن این موضوع، صرفا به مباحث دیگر پیشگیری پرداخته میشود. همچنین افراد برای جلوگیری از امر تجاوز میتوانند در مکانهای خلوت یا فضاهایی که امکان آسیب بیشتری وجود دارد تردد کمتری داشته باشند و اگر قرار شد در چنین محیطهایی رفت و آمد کنند، حتما از فرد دیگری برای همراهی خود کمک بخواهند. مکانهایی مثل جنگل، کوه، کوچههای خلوت و پلهای عابر پیاده کمتردد فضاهای مناسبی برای کمینکردن افراد متجاوزند. اگر مجبور به تردد در چنین فضاهایی هستید و کسی را برای همراهی با خود ندارید سعی کنید ابزاری برای اطلاعرسانی مثل یک سوت یا ابزار دفاع شخصی همراه داشته باشید.»
او به گامهای مهم پیشگیری در این زمینه که شامل یادگیری مهارتهایی مثل عزت نفس، اعتماد به نفس، مهارت نه گفتن و جرأتمندی میشود، اشاره میکند: «داشتن این مهارتها باعث میشود خانمها در برخورد با فرد متجاوز با شهامت و قدرت بیشتری از خود دفاع کنند. برای مثال اگر متجاوزی قصد چنین اقدامی داشت، فرد میتواند با ایجاد سر و صدا علاوه بر ترساندن فرد متجاوز یا سوءاستفادهگر، توجه دیگران را به این مسئله جلب کند زیرا معمولا متجاوزین افرادی ترسو هستند و از ترس روبهرو شدن با قانون و مجازات به محض مقاومت قربانی، طعمه خود را رها و فرار میکنند و معمولا آنها سراغ طعمههایی میروند که احساس کنند فرد قربانی به هر دلیلی از جمله ترس از آبرو، مقاومتی ندارد و اجازه سوءاستفاده را خواهد داد. گام بعدی آگاهی نسبت به محیط پیرامونی است. هر گاه قرار شد در محیطی باشیم یا در محیطی جدید قرار گرفتیم، اولین اقدام، شناسایی محل مثل موقعیت درِ خروج، پنجرهها و بالکن و سایر فضاهای دیگر است تا در صورت لزوم و موقعیت فرار بتوانیم از آن استفاده کنیم. حتی فرار هم میتواند با ایجاد سر و صدا باشد و اگر موقعیتی پیش آمد این سر و صدا با شکستن شیشه یا آینه به وجود بیاید. افراد باید قبل از قرار گرفتن در محیطهای جدید و ناشناخته سعی کنند با یکی از دوستان یا نزدیکانی که به او اعتماد دارند اسم رمزی انتخاب کنند و به او بگویند اگر فلان پیام را از من دریافت کردی به معنای این است که نیاز به کمک دارم.»
تجاوز چه عوارضی دارد؟
قطعا تجاوز جنسی عوارض بسیاری برای قربانیان به همراه دارد. طبق مطالعات انجامشده، زنانی که در دوران کودکی مورد سوءاستفاده جنسی یا در دوران بزرگسالی تحت تجاوز جنسی قرار گرفتهاند، اغلب دچار اختلال عملکرد جنسی و دشواری در برقراری روابط صمیمی و مادری میشوند. یکی دیگر از عوارض تجاوز، افزایش استرس و اختلالات روانی است.
به گفته عبدی تجاوز، عوارض کوتاهمدت و بلندمدتی دارد: «معمولا قربانیان در کوتاهمدت در شوک فرو میروند و ناراحتیهای شدیدی را تجربه میکنند، بهتزدهاند و احساس میکنند دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل احساس طردشدگی و انزوای اجتماعی میکنند. حتی شاید برخوردهای اولیه با آنان در «اداره پلیس»، «پزشکی قانونی»، «اورژانس» یا «مراجع قضایی» این ناراحتی را تشدید کند. شاید قربانی احساس کند به دلیل پوشش نامناسبی که داشته مقصر بوده و از اینرو علاوه بر فعالشدن ذهنیتها و افکار ناکارآمد، طرحوارهای همچون آسیبپذیری، بیاعتمادی و بدرفتاری هم فعال شده و فرد قربانی مدام احساس گناه کرده و خودش را سرزنش میکند. پس آموزش به تمام گروههایی که با این افراد روبهرو هستند ضرورت دارد. در اینباره میتوانم به مراجعهکنندگانی اشاره کنم که بعد از وقوع این اتفاق در محیطها و مراحل مختلف پیگیری فرایند تجاوز، با برخوردهای مناسبی روبهرو نشدهاند و این احساس گناه و سرزنش خود، در آنها به شدت به اوج رسیده و حتی گاهی شاهدیم که فرد قربانی توان ادامه زندگی را از دست داده و اقدام به آسیبزدن به خود میکند. حتی استفاده از جملاتی مثل «اون موقع شب اونجا چیکار میکردی؟»، «برای چی سوار تاکسی نشدی؟»، «قیافه و ریختتو درست میکردی این بلا سرت نمیاومد»، «برو خداتو شکر کن زندهای» و ... میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به قربانیان تجاوز و آزارگری جنسی وارد کند. قربانیان تجاوز مدام کابوس میبینند و به گذشته رجوع میکنند. حتی ممکن است از دیگران کنارهگیری کنند و همین امر ترس آنها را افزایش دهد. موضوع آزاردهنده دیگر برای قربانیان تجاوز این است که فعالیتهای سیستم عصبی در مغزشان بیشتر میشود و با شنیدن صدا یا دیدن نور وحشتزده میشوند، فریاد میکشند یا گریه میکنند. معمولا هیجان غالب این افراد به خشم تبدیل میشود و از اسپاسم عضلانی در دستها، پاها ، فک، صورت و ... رنج میبرند، چراکه مدام خودشان را منقبض میکنند، به خودکشی فکر میکنند و دچار افسردگی و شیدایی یا همان اختلال دوقطبی میشوند. ممکن است قربانیان تا مدتها نسبت به تمام آقایان بدبین باشند و این مشکل حتی میتواند بعد از ازدواج هم ادامه داشته و در صورت عدم درمان تا پایان زندگی هم همراه قربانی باشد و او را علاوه بر ایجاد مشکلات خلقی دچار مشکلات عدیدهای در روابط زناشویی مثل اختلال در میل، برانگیختگی، ارگاسم، مقاربت همراه با درد، واژینیسموس و در کل سردمزاجی خواهد کرد.»
این روانشناس با بیان اینکه وقتی فردی که مورد تجاوز قرار گرفته متوجه باشد مقصر نیست، میتواند برای اقدامات بعد از تجاوز برنامهریزی کند، ادامه میدهد: «یعنی به اولین اداره پلیس یا کلانتری مراجعه کند. بنا بر تجربه میدانم که حداقل یک مددکار همواره به عنوان پرسنل کلانتری در آنجا حضور دارد و قطعا یکسری آموزش ضمن خدمت درباره تجاوز و موارد مشابه را دیده و میداند باید چه کارهایی انجام دهد اما اینکه تا چه اندازه از این آموزشها استفاده میکنند بسیار مهم است. بهتر است که قربانیان در مراجعه به کلانتری به این مددکاران مراجعه کنند و حتما در نظر داشته باشند که قبل از معاینه پزشکی قانونی و تایید تجاوز، دوش نگیرند، مسواک نزنند، صورت خود را نشویند، لباسهایی که در زمان تجاوز به تن داشتهاند در کیسههای تمیز بگذارند تا در صورت نیاز آثار تجاوز در آنها یافت شود، اگر از طریق خوراندن یا استعمال مواد افیونی و الکل، دچار بیهوشی شده و توان مقاومت را نداشتهاند حتما از پزشکی قانونی بخواهند تا از آنها آزمایش خون و ادرار گرفته شود و نهایتا سعی کنند موارد یا شاهدان عینی را به یاد بیاورند تا در صورت لزوم در دادگاه به آنها استناد شود.»
با قربانیان تجاوز چگونه رفتار کنیم؟
او تاکید میکند: «قربانیان تجاوز باید این را بدانند که آنها مقصر این اتفاق نیستند پس باید بدون ترس و باورهای غلط این موضوع رو با خانواده یا فرد امن زندگیشان در میان بگذارند و چقدر مهم است که خانوادهها و افراد جامعه نیز آگاهیهای لازم را در اینباره داشته باشند. قطعا رسانهها تاثیر انکارناپذیری در این امر دارند. این آگاهی باعث تسریع در روند کمک به قربانیان تجاوز میشود زیرا کسی که آزار جنسی دیده است متهم نیست، بلکه یک قربانی است و ما باید به این قربانی کمک کنیم. کسی که مورد تجاوز قرار گرفته نباید از تهدیدهای آزارگر بترسد و پنهانکاری کند، بلکه باید همه موارد را به پلیس بگوید. خانوادهها و جامعه هم باید مسئولیت خودشان را در این زمینه بپذیرند. مثلا وقتی با یک قربانی تجاوز روبهرو میشوند مدام از آنها سوال نپرسند، آنها را لمس و بغل نکنند چون ممکن است یادآور و تداعیکننده همان احساس تجاوز باشد، آنها را قضاوت نکنند، به گفتههای قربانی شک نکنند، ایمان داشته باشند و او را بپذیرند. سوالهای بیجایی مثل «باهات چیکار کرد؟»، «تو چیکار کردی؟»، «اون کارو هم باهات کرد؟» و ... را نپرسند، بدون قید و شرط قربانیان را بپذیرند، اتفاق را بیاهمیت جلوه ندهند، سعی کنند به آنها اطمینان بدهند که تمام حرفهایشان را باور میکنند و کنار آنها هستند و اگر چیزی نیاز دارند برایشان تهیه کنند. از همه مهمتر اینکه آنها را ترغیب کنند تا به یک روانشناس مراجعه کنند. به آنها احساس گناه منتقل نکنند. نگران آبرویشان نشوند زیرا ممکن است این اتفاق برای هر کسی بیفتد».
این روانشناس با بیان اینکه گاهی اوقات قربانیان به دلیل باور اشتباه یا ترس از آبرو این موضوع را پنهان میکنند اما نمیدانند با این کار به زنان دیگر نیز آسیب میرسانند و به نوعی زنجیره تجاوز را با ناآگاهیشان ادامه میدهند، میگوید: «در نهایت قربانیان تجاوز باید با یک متخصص در این حوزه و زمینه مشاوره بگیرند. حتی گاهی برای درمان این افراد نیاز به یک تیم درمانی متشکل از مددکار، روانشناس و روانپزشک است تا فرایند بهبود وضعیت تسریع یابد.»
ایسنا