بیروت حمود در الاخبار نوشت: امارات و بحرین یک تاریخ طولانی از روابط با اسرائیل را با امضای توافق صلح با این رژیم، جشن گرفتند، توافقی که تحت نظر ترامپ، به سرانجام رسید. آل زاید و آل خلیفه به انجام مأموریتی ادامه میدهند که محتوای آن، نجات ترامپ در انتخابات و رهایی نتانیاهو از مجازات برای پروندههای فساد اوست. امروز، عادی سازی تبدیل به امر واقعی شده، در حالی که پیش از این، دو الگوی مصری و اردنی مصداق واضح بطلان معادله صلح در مقابل صلح بودند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: تحت شعار «صلح در مقابل صلح» نتانیاهو و رئیس موساد، یوسی کوهن از شبه جزیره عربی و به طور مشخص، امارات و بحرین، وارد واشنگتن شدند، تا دو توافق عادی سازی روابط را به امضا برسانند. شعاری که نتانیاهو داد، خطاب به معترضان خشمگینی که متعرض مسیر حرکت او به سمت فرودگاه شدند و از ماهها پیش خواستار استعفای نتانیاهو به دلیل اتهامات فساد علیه او و مدیریت نادرست در بحران کرونا هستند، نبود، همچنانکه این شعار متوجه حاکمان امارات و بحرین که هیچ اختلاف و جنگی با اسرائیل ندارند، نیست. در واقع این کشورهای عربی همه چیز خود را دادند، اما در مقابل هیچ دستاوردی نداشتند، ولو اینکه در ضمن توافق خود، مدعی جلب حمایت اسرائیل در برابر تهدید ایران هستند.
در این میان، چندان عجیب به نظر نمیرسد که نتانیاهو، تنها سیاستمدار اسرائیلی باشد که برای امضای توافق، در پایتخت آمریکا حضور یافت، چرا که نه بنی گانتس در این سفر همراه وی بود و نه اشکنازی، وزیر خارجه اسرائیل، دو مقامی که مذاکرات سری با امارات نیز، کمی قبل از اعلام عادی سازی از انها پنهان ماند و دلیل این پنهان کاری، به مسائل سیاسی داخلی در اسرائیل بر میگردد.
در مقابل، ابوظبی ۴ وزیر خود و در مقدمه آنها، وزیر خارجه را به نمایندگی برای اجرای مأموریت تاریخی، به آمریکا فرستاد. این مأموریت، فراتر از اعلام ائتلاف برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس، با هدف نجات حیات سیاسی نتانیاهو و ترامپ به نظر نمیرسد.
روز امضای توافق، پس از یک تاریخ طولانی از روابط سرّی بین تعدادی از دولتهای عربی خلیج فارس و اسرائیل فرا رسید، این در حالی است که اسرائیل هر گونه اقدام عربی از جمله «اقدام عربی بیروت» را رد میکند. با این وجود، روند عادی سازی همچنان به سرعت پیش میرود و ابعاد همکاری اقتصادی، تجاری، امنیتی، نظامی، فرهنگی و ورزشی به خود گرفته است. در بحبوحه این تحولات، اسرائیل همچنان با قاطعیت به دنبال افزایش رنج و سختی مردم فسطین است و این رفتار، نشان میدهد عادی سازی تنها به معنای مقبولیت ظلم اسرائیل علیه ملت فلسطین، از سوی این کشورهای عربی است.
به همین دلیل، زمان بندی امضای توافق بین اسرائیل و دولتهای عربی، از خودِ توافق، مهمتر است. درست است که بین دولتهایی که تصمیم به عادی سازی روابط با اسرائیل گرفته اند، پیش از این روابط دیپلماتیک علنی نبود، اما اسرائیلیها اجازه ورود به این کشورهای عربی را داشتند، همانطور که کشورهای عربی از تل آویو تکنولوژی، سامانههای اطلاعاتی و تجهیزات جاسوسی، وارد میکردند و در طول سالهای اخیر، بعنوان بازاری برای کالاهای اسرائیلی تبدیل شده بودند، که براساس آمار یک موسسه اسرائیلی، بیش از یک میلیارد دلار آمریکایی، بهای مبادلات بین کشورهای عربی و اسرائیل بوده است. چه بسا همین مساله تسریع امارات و اسرائیل برای امضای پیش نویس تفاهمی بین بانک «هبوعالیم»، بزرگترین بانک اسرائیل و بانکهای امارات، برای تسهیل در روند حوالههای مالی و همکاریهای بانکی را تفسیر میکند.
در نتیجه، طی گرایش واضح برخی دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس، برای عادی سازی روابط با اسرائیل، شاهد هستیم که این دولتها به مساله فلسطین اهمیتی نمیدهند، همانطور که نزدیکی آنها به اسرائیل، ضرورتا منعکس کننده مواضع ملتهای آنها نیست. درست است که نتانیاهو در واشنگتن حضور یافت تا به قول خودش یک «مأموریت تاریخی» را به انجام رساند، اما مأموریتی که اجرای آن برای نخست وزیر اسرائیل محال است، طبیعی نشان دادن عادی سازی، برای ملتهای منطقه است.
مشاور ارشد رئیس جمهور آمریکا با اشاره به توافق سازش میان اسرائیل و دو کشور عربی حاشیه خلیج فارس گفت که امروز آغازی بر پایان درگیری اعراب و تلآویو است. این مقام آمریکایی با تاریخی توصیف کردن توافق میان تلآویو و بحرین و امارات گفت که ترامپ از همان ابتدا که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد به دنبال پایان دادن به درگیریها در منطقه خاورمیانه بوده است.