روزنامه اینترنتی فراز نوشت: تنها یک تماس با رستورانهای غذاهای خاص در سطح تهران کافی است تا بتوانید غذایی با گوشت پرندگان مهاجر و حیوانات خاص سفارش دهید؛ رستورانهایی که غذاهای محلی میپزند، فسنجان با گوشت غاز وحشی را به قیمت هر پرس ۱٧۰ هزار تومان به فروش میرسانند…
نسل کشی پرندگان مهاجر و برخی چهارپایان قابل طعام، بازار پر رونقی را از شکارچیان گرفته تا حتی برای برخی از رستورانهای تهران ایجاد کرده است و حاصل تمام اعتراضات فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات، منجر به کمی کوچکتر شدن بازار مناطقی چون فریدونکنار و کاهش بخشی از تورهایی هوایی شده است. با این حال، شرایط حساس کنونیِ کشور از لحاظ موج تازه ویروس کرونا نیز، گویا توان مقابله با برخی بازارهای غیر مجاز چون بازار سیاه گوشت شکار را ندارد. از طرف درحالی که پزشکان نسبت به مصرف گوشت شکار و ابتلا به بیماریهایی مانند آنفلوآنزای پرندگان هشدار میدهند،اما مافیای شکار با دامنزدن به خرافات، بازار گوشت شکار را داغ نگه داشتهاند، چون کم نیستند افرادی که تصور میکنند گوشت شکار علاج بسیاری از دردهایشان است! دردهایی که به خیال آنها به واسطه گوشت گوسفند دوا نمیشود و چاره کار کباب گوزن زرد در حال انقراض جنگلهای شمال است یا گوشت خرسهایی که دارند به خاطره بدل میشوند. آنطور که فرمانده یگان حفاظت محیطزیست میگوید طی دو ماه گذشته میزان کشفیات سلاح غیرمجاز و گوشت شکار از سوی محیطبانان افزایش یافته است.
ساز و کار مالی مافیای گوشت شکار پنهان است
باید گفت، آن طور که فریدونکنار قتلگاه پرندگان مهاجر است، در دیگر مناطق ایران برای گوشت شکار بازاری وجود ندارد که البته این نکته به زیرزمینی بودن تجارت گوشت شکار نیز منجر شده است. به بیان دیگر، بیشتر شکارچیان، مشتریان خاص و متمول خودشان را دارند؛ شکارچیانی که با سفارش مشتریان خود، تفنگ به دست میگیرند و روانه جنگلها میشوند تا گوشت درخواستی آن ها را تامین کنند. بنابراین به صورت عمومی اقدام به فروش گوشت شکار نمیکنند و همین اصلی ترین دلیل پنهان بودن ساز و کار مالی مافیای گوشت شکار است. البته باید اشاره کرد که این بازار سیاه نیز مانند دیگر بازارهایی از این دست، ویترینی دارد. به طوری که تنها با جستوجوی معمولی در فضای مجازی میتوان به بسیاری از اخباری دست یافت که گوشت شکار را در مغازههای قصابی و به صورت عمومی فروختهاند. در این میان هم مجازاتها در برای این کار کارساز نبوده و هم قوانین آنقدر سهلگیری کرده که مانعی برای شکارچیان نباشد؛ به عنوان مثال شکارچی متخلفی که در این مناطق به دلیل حمل سلاح غیرمجاز بازداشت شده بود، تنها حکم دو سال حبس تعزیزی گرفت.
افزایش شکار در دهه نود
با آن که آمار دقیقی از تعداد حیواناتی که در یک دهه اخیر شکار شدهاند، در دست نیست، اما طبق گزارشی که همشهری منتشر کرده، نیم نگاهی به آمارهای سال ٩٢ نشان میدهد در ٩ ماه اول این سال، حدود ۱٢۱۵ شکار غیرمجاز پستانداران، ٣۰۰ زندهگیری و ۵هزار و ٣٢٩ شکار غیرمجاز اتفاق افتاده است؛ در حالی که منوچهر فلاحی، معاون یگان حفاظت محیطزیست میگوید در آمارهای این سازمان، گونهها اهمیت دارند و شکار خرگوش تفاوتی با شکار گراز ندارد و هر دو در رسته پستانداران قرار میگیرند. با این توضیح فلاحی میگوید در شکار غیر مجاز پستانداران در ٩ ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابهاش در سال گذشته ٢۵ درصد افزایش داشته است. در شکار پرندگان هم وضعیت همان طور که انتظار میرفت، بهتر نیست و این رقم نسبت به ٩ ماهه سال گذشته ٢٩ درصد افزایش یافته است. در مقایسه آمارهای ٩ ماهه اول امسال با سال گذشته میتوان درصدهای جالب دیگری هم به دست آورد. براساس این آمارها، صید غیر مجاز در این مدت نسبت به سال گذشته ٣٢ درصد کاهش، زندهگیری پرندگان ٣۴ درصد کاهش و شروع به شکار ۴ درصد افزایش یافته است. آنطور که معاون یگان حفاظت محیطزیست میگوید این آمارها در حالی است که سه ماهه پایانی سال اوج تخلفات در این حوزه است و قطعا با اضافه شدن آمارهای زمستان درصدهای استخراج شده تغییرات فراوانی خواهد داشت.
ایران از حیات وحش خالی می شود؟!
آمارهای رسمی اعلام شده توسط سازمان حفاظت محیطزیست مربوط به سرشماری گونههای شاخص در کشور در پاییز سال ٩۴ است. براساس آن مسئولان این سازمان اعلام کردند در مجموع حدود ۱۴۴ هزار راس گونه شاخص سراسر کشور شمارش شده است. از این تعداد ۵۱ هزار و ٨۰٣ راس کل و بز، ٧٢ هزار و ٩٧۱ راس قوچ و میش، ۱٧ هزار و ۵۱٧ راس آهو و ٢٢٨٩ راس جبیر به ثبت رسید.
اما از سوی دیگر، از تعداد سلاحهای غیر مجاز هیچ آماری وجود ندارد و فقط تخمین و گمانههایی از سوی برخی مسئولان و دوستداران محیطزیست عنوان شده است. بزرگترین دلیل برای در دسترس نبودن آمار دقیق شمار سلاح در ایران، مراجعه نکردن صاحبان سلاح برای دریافت دفترچه شناسایی شکار است. برخی آمارها حکایت از وجود ۶۰۰ تا ٧۰۰ هزار قبضه سلاح شکاری مجوزدار در کشور دارد و دیگر رقم مورد بحث در این میان از وجود یک میلیون و ۵۰۰ هزار قبضه سلاح در دست مردم حکایت میکند. با این حساب اگر هر شکارچی فصلی دو حیوان را هم شکار کند دیگر حیات وحشی باقی نمیماند.
در شکار پرندگان در ایران رکورد عجیب و تلخی به نام خود ثبت کرده است؛ آماری که ایران را در رتبه دوم کشتار پرندگان مهاجر در جهان نشانده است. در این حوزه هم آمار غیررسمی حکایت از آن دارد که از ۴/۵ تا ۵ میلیون پرنده مهاجری که به کشور میآیند حدود ۱/۵ میلیون قطعه شکار میشوند. هر چند در مورد کشتار پرندگان حدود سه دهه است چالشهای جدی در میان است و در برخی شهرهای شمالی براحتی میتوان رد پرندههای حفاظت شده را در منوی برخی رستورانها دید.
درآمد ارزی شکار که به روز نمی شود
از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۲، ۲هزار و ۱۶ پروانه شکار برای اتباع داخلی و ۵۲۵ پروانه شکار برای اتباع خارجی در مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست یا زیستگاههای طبیعی خارج از این مناطق صادر شده است. تورهای شکار امسال که پکیجهایی یک ماهه است، بهطور کلی برای شکار هر بز کوهی ۱۰ هزار یورو، هرگونه میش ٢۰ هزار یورو و گونههای شیراز و لارستان ٣۰ هزار یورو پرداخت میکنند؛ این ارقام بیش از ٧۰ تا ٣۶۰ میلیون تومان درآمد نصیب دولت و قرقدار میکند.
سود زیاد؛ تخلف بیشمار
تجارت گوشت شکار بسیار سودآور است. سال گذشته، قیمت هر کیلوگرم گوشت غاز ۱۵۰ هزار تومان بود و امسال با تورمهای چندبرابری و مختل شدن اقتصاد خانوارها با شیوع کرونا پیشبینی میشود این مبلغ افزایش بیشتری داشته باشد. پس دور از انتظار نیست که شکارچیها و صیادان متخلف برای قتلعام پرندگان مهاجر صدها میلیون تومان برای خرید دامهای صیادی هزینه کنند.
بیشترین قربانیان شکار؛ پرندگان مهاجر
هر سال در فصل زمستانگذرانی، ۴.۵ تا ۵ میلیون پرنده مهاجر میهمان ایران میشوند. برآوردها نشان میدهد هر سال تا یک میلیون و ۷۵۰ هزار قطعه از پرندگان مهاجر در ایران شکار میشوند. وضعیت شکار پرندگان مهاجر در ایران حتی یکبار موجب اعتراض دولت شوروی سابق به ایران شد و آنها یکبار در اعتراض به کشتار پرندگان مهاجر در ایران اعلام کردند: ۵ میلیون پرنده فرستادهایم ولی ۲ میلیون پرنده بازگشته و ۳ میلیون پرنده مهاجر در ایران شکار شدهاند.