arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۷۴۷۸
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۰۰ - ۱۱ مهر ۱۳۹۹

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، جمعه ۱۰ مهر ۱۲۹۸؛ برای دیدن خانه کارلایل رفتم، خانه محقر کوچکی است

بعد از ناهار برای دیدن خانه کارلایل رفتم. خانه محقر کوچکی است چهارطبقه که آن‌چه از متعلقات کارلایل توانسته‌اند آن‌جا جمع کرده‌اند. پیرزنی موکل خانه بود، یک شیلینگ داده و وارد شدم. هر طبقه مرکب از دو اطاق و یک اطاق کوچولو است که به همدیگر راه دارند. طبقه آخر فقط یک اطاق است که دیوار مضاعف دارد برای این‌که از سر و صدا محفوظ باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح امنیبوس سوار شده به ترافالگار اسکوار رفتم و از آن‌جا به کنار رودخانه و پُلِ واترلو و پل راه‌آهن که چندین خط آهن دارد و پیاده‌رو هم دارد. این ناحیه مخصوصا از حیث عظمت پل‌ها و راه‌های آهن روی زمین و زیر زمین و تراموه و غیره و کثرت جمعیت و رفت و آمد هنگامه است. مسلّه مصری و ابولهول‌های کنار رودخانه را هم دیدم و کارت‌پستال آن را خریدم. این مسلّه از مال پاریس خیلی کوتاه‌تر است. بعد به طرف Strand رفته ستریت هاوس و الدویچ را دیدم و به عدلیه هم رسیدم، اما مجال نبود داخل شوم. در یکی از دکان‌های آن‌جا کارت‌پستال و منظرهای لندن و سه چهار کتاب کوچولو خریدم و با امنیبوس مراجعت کردم.

بعد از ناهار برای دیدن خانه کارلایل رفتم. خانه محقر کوچکی است چهارطبقه که آن‌چه از متعلقات کارلایل توانسته‌اند آن‌جا جمع کرده‌اند. پیرزنی موکل خانه بود، یک شیلینگ داده و وارد شدم. هر طبقه مرکب از دو اطاق و یک اطاق کوچولو است که به همدیگر راه دارند. طبقه آخر فقط یک اطاق است که دیوار مضاعف دارد برای این‌که از سر و صدا محفوظ باشد. باری چند رساله و کارت‌پستال متعلق به این خانه را هم خریدم و درکتاب سیاحان اسم خود را امضا کردم و بعد به باغستان کنار رودخانه و پس از آن به پارک Battersea رفتم. این پارک هم خیلی بزرگ و قشنگ و باصفاست. وقت شام مراجعت کرده و مشغول مطالعه شدم. اما از راه رفتن خسته شدم، مجال رفتن به سفارت هم نکردم. از تشویش بی‌خبری طهران و مفارقت عزیزان چه بگویم؟

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۲۳۳.

نظرات بینندگان