پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح بر حسب خواهش نصرتالدوله [وزیر خارجه] به دیدن رئیس نمایندگان گرجستان رفتم و مقداری اظهار خصوصیت کردم و او هم مقداری اظهار مهربانی و امیدواری از مساعدت دولت ایران کرد. فرانسه میفهمید اما حرف نمیزد و مترجم در میان بود.
ناهار منزل مادام رو رفتم. بعد از ناهار چون هوا سرد بود منزل آمده پالتو عوض کردم و به هوتل موریس رفتم. کارتپستالی از میرزا حسینخان از لوزان رسیده بود. در هوتل موریس چندان کاری نبود. به اتفاق دکتر محمودخان به مغازه عینکفروشی رفتم و یک عینک خریدم و بنا شد دوشنبه بروم و عینک دیگر بخرم. یک دوربین دوچشمی هم نشان داد که خوشم آمد. یک درجه کوچکتر از دوربین سابق، و وعده کردم که آن را هم بخرم.
بعد برگشتم و به اتفاق انتظامالملک رفتیم به هوتل آسترا. امشب علیقلیخان و خانمش را هم وحیدالملک وعده گرفته بود. میرزا محمودخان برادر متینالسلطنه از لاهه آمده او هم بود. این برادرها عموما بدند. از این هم خوشم نیامد، مخصوصا که بر سایر معایب خودسازی را هم اضافه دراد و مثل مادموازلها خود را میسازد. زن فرنگی هم دارد.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۲۸۶.