پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح به هوتل موریس رفته با انتظامالملک برای ناهار به هوتل خودمان برگشته، بعدازظهر به خیال مجلسی که در سُربُن هست راه افتادیم. در بین راه ملتفت شدیم که این مجلس به مباشرت اشخاصی است که با کمال ابرام و اصرار ما را میخواستند به کار بکشند، لهذا منصرف شده کنار رودخانه گردش کردیم. آب رودخانه طوری بالا آمده که کشتیها از زیر پل نمیتوانند عبور کنند و بیم آن است که باز بارندگی شود آب به شهر بیفتد. هوا هم از دیروز خیلی سرد شده و زمستان حسابی شده است اما هوا صاف و آفتاب کم رنگی هست.
باری در یک مغازه اسباب خیاطی و مدادهای رنگی برای بچهها خریدم و باز رفتیم به هوتل موریس. عصر با نصرتالدوله [وزیر خارجه] قدری در باب کارها و کنترات مستشار مالیه صحبت کردیم و شب برای شام رفتیم به هوتل ساوا که در خیابان بزرگ واقع است.
امروز کاغذی و چند کارتپستال از میرزا ابوالحسنخان و بچهها رسید و قدری اسباب اطمینان خاطر شد. تاریخ آن بیستوسوم صفر یعنی چهلوهشت روز قبل بود و مُهر سانسور انگلیس هم داشت. کاغذی هم از میرزا محمدخان رسید که عنقریب برای برن حرکت کرده و احتمال دارد سوم چهارم ماه به برن برسم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۸۶ و ۲۸۷.