پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ مادموازل درمپ آمد کاغذهایی که نوشته بودم به او دادم. مادموازلی آمد که فرمانفرما میخواهد برای معلمی بچههایش اجیر کند. به نظرم بد نمیآمد. با نصرتالدوله [وزیر خارجه] و مسیو پرنی مقداری در باب عهدهنامهها و چگونگی اقدام برای تجدید آنها گفتوگو کردم.
ناهار منزل مادام رو خوردم و به ملاقات توپچیباشوف [سرپرست هیات آذربایجان در کنفرانس صلح پاریس] رفتم و در باب ضرورت مداومت در کار صحبت کردم. گفت: «من حرفی ندارم اما رفقای من اینجا نیستند، صبر کنید تا بیایند.» ضمنا گفت: «نماینده کردها با ارامنه سازش کردهاند مبنی بر اینکه از تمام کردستان چه ایرانی چه عثمانی و حتی قسمتی از قفقاز یک مملکت تقریبا مستقل تشکیل دهند.» گفتم: «این کار شریفپاشا و حقهبازی ارامنه است.»
بعد به بازدید صدیقالسلطنه رفتم و چند نمره روزنامه سنای آمریکا را گرفتم که بخوانم. بعد به هوتل موریس آمده بعد به منزل میرزا محمدخان رفتم. مسیو لوسین بووا که فارسی خوب میداند آنجا بود، آشنا شدیم. خیلی خوب آدمی است. با میرزا محمدخان شام خوردم و بعد از شام تا نصفشب صحبت کردیم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۹۹-۳۰۰.