پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ هوای خیلی خوشی بود. به توئیلری گردش رفتم و بعد به هوتل موریس. مشغول کار شدم. ناهار با انتظامالملک در مهمانخانه رهان خوردیم و باز قدری گردش کردیم و به موریس برگشتیم و مادموازلی که برای خانواده فرمانفرما میخواهند بگیرند آمد. از او چندان خوشم نیامد.
فریدالسلطنه آمد و من و انتظامالملک را برد Palais de Glace در شانزلیزه. عمارت مدور وسیعی بود که کف آن یخ مصنوعی ریخته بودند و مردم روی آن با کفش تیغهآهنی میلغزیدند. مضحک و باتماشا بود. زن و مرد و بچه و جوان و پیر، موزیک هم داشت و با همان حال رقص هم میکردند. در واقع همه قسم اسباب عیش و تفنن فراهم کردهاند.
باری چای و شربت خوردیم و به هوتل برگشتیم و من باز مقداری روزنامه خواندم. شب کتابچیخان را دعوت کرده بودیم. آمد با انتظامالملک رفتیم به هوتل ساوای تا به نزدیک نصفشب متصل حرف زد و خسته شدیم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۳۰۲.