سه‌شنبه ۰۳ خرداد ۱۴۰۱ | Tuesday, 24 May 2022
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
سه‌شنبه ۰۳ خرداد ۱۴۰۱ | Tuesday, 24 May 2022
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
ویدیو / دختر آبادانی در حادثه متروپل خودش را اینگونه از طبقات بالا ساختمان تخریب شده نجات می دهد

ویدیو / دختر آبادانی در حادثه متروپل خودش را اینگونه از طبقات بالا ساختمان تخریب شده نجات می دهد

ویدیو / اینجا زیباترین اتاق خواب جهان است!

ویدیو / اینجا زیباترین اتاق خواب جهان است!

ویدیو / تصاویری از اتومبیل‌های زیر آوار مانده پس از ریزش ساختمان متروپل آبادان

ویدیو / تصاویری از اتومبیل‌های زیر آوار مانده پس از ریزش ساختمان متروپل آبادان

ویدیو / تصاویر هوایی از محل حادثه ریزش ساختمان «متروپل» در آبادان

ویدیو / تصاویر هوایی از محل حادثه ریزش ساختمان «متروپل» در آبادان

تماشا کنید: جنگ پنهان / انتخابات هیات رئیسه مجلس، فتیله اختلافات اصولگرایان را روشن می کند؟

تماشا کنید: جنگ پنهان / انتخابات هیات رئیسه مجلس، فتیله اختلافات اصولگرایان را روشن می کند؟

ویدیو / هشدارهای ایمنی «متروپل» جدی گرفته نشد

ویدیو / هشدارهای ایمنی «متروپل» جدی گرفته نشد

کد خبر: ۶۰۰۰۴۳
تاریخ انتشار: ۳۶ : ۲۳ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۳؛

فرخی در زندان قصر از بی‌پولی کت و شلوار تنش را حراج کرد!

فرخی، از روز اول بازداشت... از تمام آن‌چه حتی درباره یک زندانی عادی، یک سارق، یک جیب‌بر رعایت می‌شد محروم بود! مختصر احترامی را که در روزهای اولیه حبس درباره او مرعی می‌داشتند معلول دو علت بود: اول آن‌که فرخی مختصر پولی در جیب داشت که در نتیجه طبع افراطی خود و عدم اعتنا به پول به زودی آن را از دست داد و دوم آن‌که مامورین زندان هنوز از نظریه مقامات مافوق خود درباره او بی‌اطلاع بودند. وقتی پول فرخی تمام شد و نظر آن مقامات راجع به او مشخص گردید، در چنان مضیقه‌ای قرار گرفت که واقعا قابل توصیف نیست!... فرخی پس از اتمام پولش به فروش اثاثیه خود پرداخته در وهله اول شاپوی عالی و بعد پتوهای ظریف خود را فروخت و کم‌کم کار به جایی رسید که به حراج کت و شلواری که پوشیده بود اقدام کرد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ زندان قصر، بسیاری از اشخاص متشخص و صاحب‌ جاه و جلال و عنوان را پذیرایی کرده و سالیان دراز شاهد حوادث عجیب و سهمگین بوده است. دیوارهای بعضی از سلول‌های این بنای شوم، اگر روزی به حرف آمده و آن‌چه را که در شب‌های تاریک و ساکت در پناه آن‌ها گذشته است حکایت می‌کنند، شاید حقایق بی‌‌شماری را روشن خواهند کرد! آن‌ها ما را از وضع حال سحرگاهیِ اشخاصی که تا بامداد اعدام با خود گفت و شنود و با خدای خود، راز و نیاز داشته‌اند، آگاه می‌سازند! آن‌ها به ما خواهند گفت که سردار اسعد بختیاری ساعات آخر حیات خود را چگونه سپری کرد و در زیر پنجه‌های ناجوانمردان عصر طلایی چسان جان سپرد! به ما حکایت خواهند کرد که تیمورتاش با چه تاسف و تاثری دست تضرع به درگاه باری‌تعالی دراز کرده و از گناهان گذشته خود، اظهار ندامت و پشیمانی می‌کرده است!

آری این دیوارهای قطور که ناله بسیاری از افراد انسانی را در حفاظ خود خفه و خاموش کرده‌اند، اگر روزی به صدا درآیند به ما فاش خواهند کرد که آن دوازده نفری را که غروب روزی به قصر آورده و بامداد روز بعد یک‌سره پای دیوار اعدام بردند، کی‌ها و متهم به چه جرمی بوده‌اند که تاکنون ناشناس مانده و فاصله بین بازداشت و اعدام آن‌ها بیش از هیجده ساعت طول نکشیده است! و آن کودک سیزده چهارده‌ساله رنگ‌پریده که نظافتچی‌ها می‌گفتند یکی از پاسبان‌ها او را بغل کرده و برای معاینه دکتر قانونی به «هشت اول» برده بود تا صحت و سلامت مزاجش را برای اعدام! تصدیق کند، در بین این دوازده نفر، چه فرد موثری بود که به این سرنوشت شوم گرفتار شد؟!

آری – این دیوارها، بسیاری از ناکامی‌ها و محرومیت‌ها را برای ما حکایت خواهند کرد که شاید نظایر آن‌ها را فقط بتوانیم در زندان‌های قرون وسطی، بجوییم!

اما... به جرأت می‌توانم ادعا کنم که حکایت «حیات و مرگ فرخی» در زندان در رأس تمام آن همه حکایات قرار گرفته و واقعا کسی نمی‌تواند آن همه محرومیت‌ها را هنگام حیات او، حیاتی که به قول خودش «جز اسم بی‌مسما و جز جزئی از مرگ تدریجی» چیز دیگری نبوده، به خاطر خطور دهد و هم‌چنین، آن همه زجر و شکنجه را موقع مرگِ آن مرحوم که واقعا بسیار تلخ و ناگوار بوده است در نظر مجسم نماید!

بنا به تحقیق دقیقی که در زندان کرده‌ام به من مسلم شده است که آن مردان باعنوان و متشخص که به عللی در گوشه زندان به کام مرگ فرو رفته و محکوم شدند که دور از انظار و با دست امثال دکتر احمدی نابود و سربه‌نیست شدند، اغلب تا آخرین ساعات حیات را کاملا در رفاه و آسایش به سر برده، از تمام و یا قسمت اعظم وسایل زندگی راحت خارج خود استفاده می‌کرده‌اند! غذای اکثر همان آقایان مرتب، جای خواب‌شان آماده و راحت، احترام‌شان محفوظ بود. آن‌ها بسی خوش‌بخت بودند که نه فقط از سرنوشت خود اطلاع نداشتند بلکه نوید آزادی از نظر تملق زندان‌بانان پیوسته در گوش‌شان طنین‌انداز بود و خود هم صد درصد به صحت آن نوید، اطمینان داشتند! بودند از آن‌ها اشخاصی که حتی با همسران خود ساعت‌ها در اطاق خصوصی که مدخل زندان قصر داشت و همه زندانیان آن اطاق را می‌شناسند به طور خصوصی ملاقات می‌کردند! از مامورین و از نامه‌رسان زندان برای ابلاغ پیام‌های خصوصی و از تلفن زندان برای تماس با مراکز مورد نظر استفاده می‌نمودند.

ولی... ولی فرخی، از روز اول بازداشت، نه فقط از این مزایا بلکه از تمام آن‌چه حتی درباره یک زندانی عادی، یک سارق، یک جیب‌بر رعایت می‌شد محروم بود! مختصر احترامی را که در روزهای اولیه حبس درباره او مرعی می‌داشتند معلول دو علت بود: اول آن‌که فرخی مختصر پولی در جیب داشت که در نتیجه طبع افراطی خود و عدم اعتنا به پول به زودی آن را از دست داد و دوم آن‌که مامورین زندان هنوز از نظریه مقامات مافوق خود درباره او بی‌اطلاع بودند. وقتی پول فرخی تمام شد و نظر آن مقامات راجع به او مشخص گردید، در چنان مضیقه‌ای قرار گرفت که واقعا قابل توصیف نیست! در همین روزها بود که در نتیجه رفتار مامورین زندان با خود، با منظره مرگ روبه‌رو می‌شد و کم‌کم خویش را برای پذیرایی اطبای مبتکر آمپول هوا مهیا نمود. فرخی پس از اتمام پولش به فروش اثاثیه خود پرداخته در وهله اول شاپوی عالی و بعد پتوهای ظریف خود را فروخت و کم‌کم کار به جایی رسید که به حراج کت و شلواری که پوشیده بود اقدام کرد!

در این وقت روزی او را به اداره سیاسی احضار کردند و اول شب به او ابلاغ کردند که فردا خود را برای رفتن به شهر آماده کند. ساعت ۷ صبح که سروقت فرخی آمدند، او با رب‌دوشامبر شطرنجی و با کفش سرپایی طول کریدور را آهسته پیموده و چون در مقابل اطاق من رسید سر به درون اطاق کشید. من مدتی بود در کریدور به انتظار فرخی، برای خداحافظی، قدم می‌زدم و در این موقع به سرعت به طرف او آمده دستش را که به سویم دراز شده بود، به دست گرفتم، پنجه‌هایم را به محبت فشرد و چون من و سایر زندانیان را متاثر دید، گفت: «نه، نه... متاسفانه این رفتن، رفتن آخرم نیست و یقین دارم نزد شما برمی‌گردم و آن وقت سرنوشت قطعی خود را به شما خواهم گفت»! با رب‌دوشامبر کذایی و کفش سرپایی برای رفتن به شهر ما را ترک کرد.

چند ساعتی از شب می‌گذشت که فرخ را به زندان قصر عودت دادند، ظاهرا بسیار ناراحت و عصبانی بود. مستقیما به اطاق خود رفت و پس از یک توقف کوتاه در حالی که کفش راحتی خود را به زمین می‌کشید و ما از صدای آن همیشه فرخی را تشخیص می‌دادیم، از اطاق خارج و در کریدور شروع به قدم زدن کرد. در این ساعات کریدور معمولا خلوت و زندانیان خود را برای خواب آماده می‌کنند، پاسبان‌های محافظ هم در این وقت اگر کسی را در کریدور می‌دیدند، او را به اطاق خود معاودت می‌دادند، ولی در آن شب مدتی از قدم زدن فرخی گذشت و کسی مزاحم او نشد.

وقتی از سوراخ درب اطاقم فرخی را دیدم دانستم که این مرد عصبانی و احساساتی، بیش از همیشه عصبانی و برای ایجاد طوفانی منتظر یک بهانه جزئی است و گویا پاسبان پست هم متوجه این مطلب شده بود که به مرحوم فرخی، بر خلاف همیشه، ایرادی نمی‌گرفت و حتی خود را از او پنهان می‌داشت!

از دوستان هم‌اطاق خود کسب اجازه کردم که او را دعوت به چای بعد از شام کنم و ضمنا از چگونگی جریان احضار امروزه او پرسشی نمایم، همه موافقت نمودند. وقتی درب اطاق را گشوده و خواستم خارج شوم، فرخی درست برابر اطاقم رسیده بود. بدون آن‌که به سلامم جوابی بدهد، چون اشخاص بهت‌زده به طرفم آمد و دستم را به سوی خود کشیده و مرا ناچار کرد از او پیروی کنم حال غیرعادی او دیگر مجالی برای تعارف چای باقی نگذاشت و من با او به راه افتادم.

او با قدم‌های کوتاه به طرف پنجره آهنی کریدور حرکت می‌کرد و در هر چند قدم، لحظه‌ای مکث و توقف می‌نمود. دست‌های متشنج او واقعا بازویم را آزار می‌داد. از چشمان سرخ و خیره و صورت برافروخته‌اش ناراحت شده بودم. وقتی جلوی پنجره مزبور رسیدم، فرخی حالی سخت متغیر و منقلب داشت. ناچار گفتم: «آقای فرخی! حال‌تان گویا خوب نیست، تصور می‌کنم آقایان در اداره سیاسی شما را ناراحت و معذب کرده باشند، آیا میل ندارید که استراحت کنید؟» بدون آن‌که به گفتار من توجهی کند، چون کسی که به صدای دوری گوش فرا می‌دهد، چشمان از حدقه درآمده‌اش به نقطه مجهولی در فضا خیره و گردنش با مختصر انحنایی به شانه نزدیک شد! پس از لحظه‌ای با صدای لرزان گفت: «ساکت باش... گوش کن. گوش کن. ببین صدای چه چیز را می‌شنوی؟» از این حرف فرخی مات و متحیر سرتاپا گوش شدم، سکوت محض سرتاسر زندان را فرا گرفته، صدایی از هیچ جا شنیده نمی‌شد و ناچار نگاه استفسارآمیزی به فرخی کردم!

باز با همان نگاه خیره و حال منقلب که واقعا بیننده را مضطرب و ناراحت می‌کرد متوجه من شده در حالی که شانه‌هایم را با هر دو دست خود به سختی حرکت می‌داد پرسید: «چطور؟ چطور تو این همه صداهای هول‌ناک و مهیب را نمی‌شنوی؟! گوش کن... هان... این صدای توپ‌های آلمان است، صدای شلیک ارتش معظمی است که من در آلمان آن را از نزدیک دیده‌ام! این بوی شدید باروت از سرحدات روسیه است که در اثر باد و نسیم دریای خزر به مشام ما می‌رسد! تو چطور نمی‌شنوی و چطور استشمام نمی‌کنی؟!» مات و متحیر به این مرد که گویا گوشش به خطا صداهایی می‌شنید و شامه‌اش به غلط بوهایی استشمام می‌کرد نگاه کرده و از خود می‌پرسیدم: «چه شد که فرخی دیوانه شده؟! آیا با این مرد فلک‌زده امروز چه کرده‌اند که چنین مهملاتی می‌گوید؟!»

سه سال و اندی از این شب گذشت و جنگ جهانی دوم با آغاز شلیک توپ‌های مهیب ارتش آلمان شروع شد و پیش‌بینی فرخی به مرحله عمل رسید و بوی شدید باروت از سرحدات روسیه در اثر باد و نسیم دریای خزر به مشام ما رسید! به قضاوت بی‌جای آن‌شبه خود راجع به فرخی بسیار نادم و پشیمان شدم ولی فرخی دیگر وجود نداشت و ظاهرا چون مرده گم‌نامی در زیر خروارها خاک و در آرام‌گاهی که متاسفانه از محل آن هم اطلاعی در دست نیست، خفته و خاک شده بود! به این سبب قادر نبودم مراتب ندامتم را به او ابراز دارم.

آیا بین شما خوانندگان عزیز کسی هست که مزار فرخی را بداند و مرا برای طلب مغفرت به آرام‌گاه او هدایت کند؟

پایان.

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، شماره پنجاه‌وپنجم، شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۲۹، صص ۹ و ۱۰.

لینک کوتاه
بیشتر بخوانید

قسمت ۱/ از دوختن لب‌ها تا زندانی شدن در کودتای ۱۲۹۹

تمارضِ داداشِ تقی‌زاده برای داشتن چراغِ پریموس در زندان قصر

چرا گروه ۵۳ نفر دکتر ارانی را بایکوت کردند؟!

ماجرای مرده‌ای که در زندان قصر زنده شد!

مدیر زندان به جبران یک سیلی بیست ظرف چلوکباب داد!

ارسال به تلگرام
برچسب ها: فرخی یزدی ، زندان قصر ، فریدون جمشیدی
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

مسمومیت غذایی ۴۲ دانشجو در یک خوابگاه دخترانه

مسمومیت غذایی ۴۲ دانشجو در یک خوابگاه دخترانه

والیبالیست سرشناس ایران دوپینگی است؟

والیبالیست سرشناس ایران دوپینگی است؟

هم‌نسل‌های «علی شادمان» در چه حالند؟/ از اشکان اشتیاق تا ترلان پروانه

هم‌نسل‌های «علی شادمان» در چه حالند؟/ از اشکان اشتیاق تا ترلان پروانه

پشت پرده سیلی‌ای که مربی تکواندو به دختر ورزشکار زد

پشت پرده سیلی‌ای که مربی تکواندو به دختر ورزشکار زد

ترکمنچای به سبک امباپه/فوق ستاره در لیست خروج!

ترکمنچای به سبک امباپه/فوق ستاره در لیست خروج!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
رپورتاژ / تریبون 2
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: ریزش ساختمان ۱۰ طبقه متروپل - آبادان

تصاویر: ریزش ساختمان ۱۰ طبقه متروپل - آبادان

۲/۴
تصاویر: وداع با شهید «صیاد خدایی»

تصاویر: وداع با شهید «صیاد خدایی»

۳/۴
تصاویر: سفر رییس جمهور به عمان

تصاویر: سفر رییس جمهور به عمان

۴/۴
تصاویر: قایقرانی خوزستان در تلاطم

تصاویر: قایقرانی خوزستان در تلاطم

رپورتاژ / تریبون 2
ببینید!

ویدیو / فریاد مردم آبادان: «آبادان بیچاره صاحب عزاست امروز»

ویدیویی دلخراش: لحظات پس از ریزش «متروپل» آبادان

ویدیو / تصاویری از ریزش ساختمان ۱۰ طبقه در شهر آبادان

ویدیو / هجوم تماشاگران به زمین مسابقه بعد از قهرمانی منچسترسیتی و شکستن تیر دروازه

تماشا کنید: مرگِ تدریجی خوزستان / دولت چگونه پول خرج می‌کند تا خوزستان و غرب کشور در گرد و غبار بغلتد؟

ویدیو / جشن هواداران بارسلونا بعد از منتفی شدن انتقال امباپه به رئال

ویدیو / اعتراض دانشجوی فلسطینی به وزیر خارجه آمریکا با پرچم فلسطین

آرشیو
رپورتاژ / تریبون 2
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

المیرا شریفی‌مقدم به آنتن تلویزیون برگشت

ریزش ساختمان ۱۰ طبقه «متروپل» آبادان / ۷ کشته و ۳۱ مصدوم تاکنون / گرفتاری حداقل ۸۰ نفر زیر آوار / اعزام ۵۰ آتش‌نشان حرفه‌ای از تهران به آبادان / پایان عملیات در طبقات ساختمان فروریخته / امکان ریزش کامل سازه؛ دریافت علائم حیاتی در اطراف زیرزمین

جزئیات وام فرزندآوری؛ والدینی که فرزندانشان از ۱۴۰۰ متولد شده اند، می‌توانند از ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان وام بگیرند

انتشار اسامی افراد غیر روانشناس فاقد مجوز از سوی سازمان نظام روانشناسی / نام محمود انوشه، فرهنگ هلاکویی، ایمان سرورپور و علیرضا شیری در این لیست ۵۰ نفره

تعیین عوارض ۱۰ تا ۷۵ درصدی برای واردات

تصاویر: راه اندازی بزرگترین چرخ و فلک کشور - بوشهر

مدارس استان تهران در روز سه شنبه تعطیل شد

بازداشت پیمانکار و مالک ساختمان متروپل آبادان

تصاویری از شهید حسن صیاد خدایاری بعد از ترور در خیابان مجاهدین اسلام تهران

فرمانده سپاه: قطعاً خداوند و امام زمان (عج) بر سرود سلام فرمانده نظر داشته است / این سرود در تاریخ کشور ماندگار خواهد شد

تمامی مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات استان تهران فردا تعطیل شد

تصاویر: گروگانگیری در ایلام

المیرا شریفی‌مقدم به آنتن تلویزیون برگشت

ویدیو / دوتار نوازی عثمان محمدپرست و آواز شجریان

بازگشت مرتضی عقیلی به سینمای ایران پس از ۴ دهه

اطلاعیه سپاه: ترور سرهنگ پاسدار صیاد خدایی توسط عوامل وابسته به استکبار جهانی / تسنیم: تروریست‌ها دو نفر بودند

خداحافظی سحر قریشی از سینما / اعلام رسمی ازدواج با امیر تتلو

هتل شهر با دستور دادستان تهران تخلیه شد

روز‌های پر استرسی که همچنان ادامه دارد/ اردیبهشت ۱۴۰۱ با فیش‌های ۱۴۰۰ مستمری تامین اجتماعی!

تصاویری از شهید حسن صیاد خدایاری بعد از ترور در خیابان مجاهدین اسلام تهران

فرمانده سپاه: قطعاً خداوند و امام زمان (عج) بر سرود سلام فرمانده نظر داشته است / این سرود در تاریخ کشور ماندگار خواهد شد

منابع اسرائیلی: برای اولین بار در حملات هوایی تل آویو علیه سوریه، سامانه روسیه به سوی جنگنده‌های اسرائیلی شلیک کردند

تمامی مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات استان تهران فردا تعطیل شد

معیار دهک بندی‌ها؛ از درآمد فرزندان گرفته تا خودرو، سود‌های بانکی و گردش مالی

زمان بازی های تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی

ویدیو / این حیوان عجیب الخلقه در عراق، شیر منقرض شده آشوری است؟

سازمان جهانی بهداشت: قرنطینه امیکرون ۵ روز نیست

معاوضه شماره موبایل با آپارتمان لوکس / قیمت شماره‌های رند به ۵۰ میلیارد تومان رسید

تماشا کنید: خداحافظی ایران با ارس؟ / پروژه «داپ» ترکیه چگونه در سکوت منابع آبی ایران را خشک می کند؟

سیلی «ویل اسمیت» به صورت مجری اسکار به خاطر شوخی با همسرش / تصویر واکنش حاضران در سالن / گریه و عذرخواهی اسمیت پس از دریافت جایزه: عشق موجب می‌شود کارهای دیوانه‌واری انجام دهیم؛ وقتی در اوج هستی، شیطان دقیقا همان موقع سراغت می‌آید +عکس و ویدیو

درگذشت ناگهانی بازیگر مشهور سینمای ایران/ علت فوت به روایت خبرگزاری قوه قضاییه: خودکشی

شرط تحویل آپارتمان ۱۵۰ متری در نیاوران به رضا رویگری / مجری صداوسیما: مالک منزل گفته خانه را با چند پرستار آماده کرده‌ام؛ فقط رضا باید تنها بیاید / وقتش رسیده بگویم که چقدر به رضا ظلم شده / او مدت‌هاست که در روابط‌ش دچار مشکل شده / مو‌های رضا به طرز عجیبی سوزانده شده بود؛ به گریمور گفتم جوری درست کن که فکر کند مو دارد

رپورتاژ / تریبون 2
خواندنی ها
هجوم معترضانِ خشونت علیه زنان به فرش قرمز کن /  دومین حضور اعتراضی با طومار و دود سیاه

هجوم معترضانِ خشونت علیه زنان به فرش قرمز کن / دومین حضور اعتراضی با طومار و دود سیاه

زهرا امیرابراهیمی بازیگر یک فیلم دیگر درباره ایران شد / کیت بلانشت مدیر تولید پروژه

زهرا امیرابراهیمی بازیگر یک فیلم دیگر درباره ایران شد / کیت بلانشت مدیر تولید پروژه

ناسا ساختار درمانند کوچک مریخی را «درِ سگ‌رو» نامگذاری کرد

ناسا ساختار درمانند کوچک مریخی را «درِ سگ‌رو» نامگذاری کرد

الهه منصوریان:  در کمتر از یک دقیقه هالک فتوشاپی را شکست می‌دهم

الهه منصوریان: در کمتر از یک دقیقه هالک فتوشاپی را شکست می‌دهم

رپورتاژ / تریبون 2
آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

صبحانه خبری، ۳ خرداد ۱۴۰۱؛ از فاجعه «متروپل» در آبادان تا سرنخ‌هایی از ضاربان سرهنگ خدایی

تصاویر: ریزش ساختمان ۱۰ طبقه متروپل - آبادان

تصاویر: وداع با شهید «صیاد خدایی»

تصاویر: سفر رییس جمهور به عمان

تصاویر: قایقرانی خوزستان در تلاطم

خاطرات حسن روحانی، شماره ۴۴: در سال ۴۲، عده‌ای از تهران برای کسب اجازه ترور سران حکومت شاه پیش امام آمدند، ایشان، اما اجازه نداد

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۴۶: سفیر روسیه را دیدم، از این‌ها نمی‌توان مطلبی فهمید

مدارس قم فردا به علت آلودگی هوا تعطیل شد

سیارکی به بزرگی چهار برابر برج میلاد تهران بزودی به زمین نزدیک می‌شود

فرماندار ویژه آبادان: شرایط "متروپل"بسیار ناپایدار است؛ امکان ریزش کامل سازه وجود دارد

رئیسی در دیدار با معاون نخست وزیر عمان: سلاح هسته‌ای در دکترین ایران مطلقا جایی ندارد / ظرفیت‌های متنوع مغفول مانده میان ایران و عمان احیا شود

مدارس استان تهران در روز سه شنبه تعطیل شد

افزایش جان‌باختگان متروپل به ۶ نفر / پایان عملیات در طبقات ساختمان فروریخته‌ی آبادان

یک دیپلمات روسیه در سازمان ملل در اعتراض به جنگ اوکراین استعفاء داد

ذوالنوری: ضاربان شهید خدایی به زودی دستگیر می‌شوند/ سرنخ‌هایی پیدا شده است

ویدیو / هشدارهای ایمنی «متروپل» جدی گرفته نشد

ادعای رئیس پیشین ام‌آی‌۶: پوتین سال دیگر از قدرت کنار رفته؛ برای درمان راهی آسایشگاه خواهد شد / در این صورت نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت روسیه، کنترل امور را در دست می‌گیرد

مصباحی مقدم: اصلاح قیمت‌ها باعث شده تولیدکنندگان، مرغ و تخم مرغ بیشتری به بازار عرضه کردند و قیمت‌ها از نرخ دولتی پایین‌تر بیاید / مردم باید صبر و تحمل داشته باشند تا شوک‌هایی که به بازار وارد شده متوقف بشود

افزایش مصدومان حادثه ریزش ساختمان در آبادان به ۲۸ نفر + اعلام اسامی

علت عدم پرداخت افزایش حقوق بازنشستگان / وزیر کار: به خاطر اصلاح یارانه ها، دستور کار دولت شلوغ بود

عراق به جای پرداخت دو میلیارد دلار بدهی، به ایران کالا داده است

مدیر طرح هوشمندسازی فروش نان: ۹۰۰ میلیارد تومان هزینه تجهیزات پروژه شده است

امیر قطر: دوحه مدعی ایفای نقش میانجیگری رسمی بین ایران و غرب نیست / ایران همسایه ماست؛ همه طرف‌ها را به بازگشت به توافق هسته‌ای تشویق می‌کنیم

پنج‌شنبه پنجم خرداد تعطیل نیست

بررسی اصلاح قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مهریه / نماینده مجلس: مهریه‌های بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ سکه مشمول پرداخت ۲ درصد حق ثبت می‌شوند؛ ۲۰۰ سکه به بالا مشمول پرداخت ۱۵درصد

آمار تلفات ریزش ساختمان در آبادان به پنج کشته و ۲۵ مصدوم رسید

بازی تیم ملی با کانادا هم لغو می‌شود؟

بازداشت پیمانکار و مالک ساختمان متروپل آبادان

آخرین آمار کرونا در ایران، ۲خرداد ۱۴۰۱: فوت ۷ نفر در شبانه روز گذشته / شناسایی ۲۶۸ بیمار جدید کرونایی

علوم پزشکی آبادان: تاکنون یک کشته و ۷ مصدوم حاصل ریزش ساختمان "متروپل" / احتمال افزایش مصدومان

شاخص کل بورس، امروز ۲ خرداد ۱۴۰۱

واکنش چین به اظهارات بایدن درباره تایوان: آماده دفاع از منافع ملی خود هستیم

قیمت طلا و سکه، امروز ۲ خرداد ۱۴۰۱

ریزش ساختمان ۱۰ طبقه در آبادان/ یک کشته و چهار مصدوم تا کنون

قالیباف: امروز با کسانی کار دارند که دارند کار می‌کنند / افسوس می‌خورم برای افراد به ظاهر متخصص و قلمزن که برای دیگران نوکری می‌کنند

وزیر کشور: ترور سرهنگ صیاد خدایی، در کمیته‌ای در حال بررسی است

قیمت لیر ترکیه، امروز ۲ خرداد ۱۴۰۱

قیمت سکه پارسیان، امروز ۲ خرداد ۱۴۰۱

آرشیو
رپورتاژ / تریبون 2
وبگردی

یزدانی: جوایزی که از دست مردم می‌گیرم برایم ارزش بیشتری دارد

تکذیب خبر توقف ساخت سریال «موسی(ع)» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا

مرگ‌بارترین سرطان در ایران کدام است؟

علی دایی: با نام من می‌خواهند پرسپولیس را تحت فشار قرار دهند

سرقت مدال از آقای سرمربی در مراسم دور افتخار با جام قهرمانی

ترکمنچای به سبک امباپه/فوق ستاره در لیست خروج!

پشت پرده سیلی‌ای که مربی تکواندو به دختر ورزشکار زد

هم‌نسل‌های «علی شادمان» در چه حالند؟/ از اشکان اشتیاق تا ترلان پروانه

مسمومیت غذایی ۴۲ دانشجو در یک خوابگاه دخترانه

والیبالیست سرشناس ایران دوپینگی است؟

وریا غفوری از فوتبال خداحافظی می‌کند؟

حق‌السکوت آقای شماره یک جهان بابت آزارجنسی

  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۶۰۰۰۴۳
تاریخ انتشار: ۳۶ : ۲۳ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۳؛

فرخی در زندان قصر از بی‌پولی کت و شلوار تنش را حراج کرد!

فرخی، از روز اول بازداشت... از تمام آن‌چه حتی درباره یک زندانی عادی، یک سارق، یک جیب‌بر رعایت می‌شد محروم بود! مختصر احترامی را که در روزهای اولیه حبس درباره او مرعی می‌داشتند معلول دو علت بود: اول آن‌که فرخی مختصر پولی در جیب داشت که در نتیجه طبع افراطی خود و عدم اعتنا به پول به زودی آن را از دست داد و دوم آن‌که مامورین زندان هنوز از نظریه مقامات مافوق خود درباره او بی‌اطلاع بودند. وقتی پول فرخی تمام شد و نظر آن مقامات راجع به او مشخص گردید، در چنان مضیقه‌ای قرار گرفت که واقعا قابل توصیف نیست!... فرخی پس از اتمام پولش به فروش اثاثیه خود پرداخته در وهله اول شاپوی عالی و بعد پتوهای ظریف خود را فروخت و کم‌کم کار به جایی رسید که به حراج کت و شلواری که پوشیده بود اقدام کرد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ زندان قصر، بسیاری از اشخاص متشخص و صاحب‌ جاه و جلال و عنوان را پذیرایی کرده و سالیان دراز شاهد حوادث عجیب و سهمگین بوده است. دیوارهای بعضی از سلول‌های این بنای شوم، اگر روزی به حرف آمده و آن‌چه را که در شب‌های تاریک و ساکت در پناه آن‌ها گذشته است حکایت می‌کنند، شاید حقایق بی‌‌شماری را روشن خواهند کرد! آن‌ها ما را از وضع حال سحرگاهیِ اشخاصی که تا بامداد اعدام با خود گفت و شنود و با خدای خود، راز و نیاز داشته‌اند، آگاه می‌سازند! آن‌ها به ما خواهند گفت که سردار اسعد بختیاری ساعات آخر حیات خود را چگونه سپری کرد و در زیر پنجه‌های ناجوانمردان عصر طلایی چسان جان سپرد! به ما حکایت خواهند کرد که تیمورتاش با چه تاسف و تاثری دست تضرع به درگاه باری‌تعالی دراز کرده و از گناهان گذشته خود، اظهار ندامت و پشیمانی می‌کرده است!

آری این دیوارهای قطور که ناله بسیاری از افراد انسانی را در حفاظ خود خفه و خاموش کرده‌اند، اگر روزی به صدا درآیند به ما فاش خواهند کرد که آن دوازده نفری را که غروب روزی به قصر آورده و بامداد روز بعد یک‌سره پای دیوار اعدام بردند، کی‌ها و متهم به چه جرمی بوده‌اند که تاکنون ناشناس مانده و فاصله بین بازداشت و اعدام آن‌ها بیش از هیجده ساعت طول نکشیده است! و آن کودک سیزده چهارده‌ساله رنگ‌پریده که نظافتچی‌ها می‌گفتند یکی از پاسبان‌ها او را بغل کرده و برای معاینه دکتر قانونی به «هشت اول» برده بود تا صحت و سلامت مزاجش را برای اعدام! تصدیق کند، در بین این دوازده نفر، چه فرد موثری بود که به این سرنوشت شوم گرفتار شد؟!

آری – این دیوارها، بسیاری از ناکامی‌ها و محرومیت‌ها را برای ما حکایت خواهند کرد که شاید نظایر آن‌ها را فقط بتوانیم در زندان‌های قرون وسطی، بجوییم!

اما... به جرأت می‌توانم ادعا کنم که حکایت «حیات و مرگ فرخی» در زندان در رأس تمام آن همه حکایات قرار گرفته و واقعا کسی نمی‌تواند آن همه محرومیت‌ها را هنگام حیات او، حیاتی که به قول خودش «جز اسم بی‌مسما و جز جزئی از مرگ تدریجی» چیز دیگری نبوده، به خاطر خطور دهد و هم‌چنین، آن همه زجر و شکنجه را موقع مرگِ آن مرحوم که واقعا بسیار تلخ و ناگوار بوده است در نظر مجسم نماید!

بنا به تحقیق دقیقی که در زندان کرده‌ام به من مسلم شده است که آن مردان باعنوان و متشخص که به عللی در گوشه زندان به کام مرگ فرو رفته و محکوم شدند که دور از انظار و با دست امثال دکتر احمدی نابود و سربه‌نیست شدند، اغلب تا آخرین ساعات حیات را کاملا در رفاه و آسایش به سر برده، از تمام و یا قسمت اعظم وسایل زندگی راحت خارج خود استفاده می‌کرده‌اند! غذای اکثر همان آقایان مرتب، جای خواب‌شان آماده و راحت، احترام‌شان محفوظ بود. آن‌ها بسی خوش‌بخت بودند که نه فقط از سرنوشت خود اطلاع نداشتند بلکه نوید آزادی از نظر تملق زندان‌بانان پیوسته در گوش‌شان طنین‌انداز بود و خود هم صد درصد به صحت آن نوید، اطمینان داشتند! بودند از آن‌ها اشخاصی که حتی با همسران خود ساعت‌ها در اطاق خصوصی که مدخل زندان قصر داشت و همه زندانیان آن اطاق را می‌شناسند به طور خصوصی ملاقات می‌کردند! از مامورین و از نامه‌رسان زندان برای ابلاغ پیام‌های خصوصی و از تلفن زندان برای تماس با مراکز مورد نظر استفاده می‌نمودند.

ولی... ولی فرخی، از روز اول بازداشت، نه فقط از این مزایا بلکه از تمام آن‌چه حتی درباره یک زندانی عادی، یک سارق، یک جیب‌بر رعایت می‌شد محروم بود! مختصر احترامی را که در روزهای اولیه حبس درباره او مرعی می‌داشتند معلول دو علت بود: اول آن‌که فرخی مختصر پولی در جیب داشت که در نتیجه طبع افراطی خود و عدم اعتنا به پول به زودی آن را از دست داد و دوم آن‌که مامورین زندان هنوز از نظریه مقامات مافوق خود درباره او بی‌اطلاع بودند. وقتی پول فرخی تمام شد و نظر آن مقامات راجع به او مشخص گردید، در چنان مضیقه‌ای قرار گرفت که واقعا قابل توصیف نیست! در همین روزها بود که در نتیجه رفتار مامورین زندان با خود، با منظره مرگ روبه‌رو می‌شد و کم‌کم خویش را برای پذیرایی اطبای مبتکر آمپول هوا مهیا نمود. فرخی پس از اتمام پولش به فروش اثاثیه خود پرداخته در وهله اول شاپوی عالی و بعد پتوهای ظریف خود را فروخت و کم‌کم کار به جایی رسید که به حراج کت و شلواری که پوشیده بود اقدام کرد!

در این وقت روزی او را به اداره سیاسی احضار کردند و اول شب به او ابلاغ کردند که فردا خود را برای رفتن به شهر آماده کند. ساعت ۷ صبح که سروقت فرخی آمدند، او با رب‌دوشامبر شطرنجی و با کفش سرپایی طول کریدور را آهسته پیموده و چون در مقابل اطاق من رسید سر به درون اطاق کشید. من مدتی بود در کریدور به انتظار فرخی، برای خداحافظی، قدم می‌زدم و در این موقع به سرعت به طرف او آمده دستش را که به سویم دراز شده بود، به دست گرفتم، پنجه‌هایم را به محبت فشرد و چون من و سایر زندانیان را متاثر دید، گفت: «نه، نه... متاسفانه این رفتن، رفتن آخرم نیست و یقین دارم نزد شما برمی‌گردم و آن وقت سرنوشت قطعی خود را به شما خواهم گفت»! با رب‌دوشامبر کذایی و کفش سرپایی برای رفتن به شهر ما را ترک کرد.

چند ساعتی از شب می‌گذشت که فرخ را به زندان قصر عودت دادند، ظاهرا بسیار ناراحت و عصبانی بود. مستقیما به اطاق خود رفت و پس از یک توقف کوتاه در حالی که کفش راحتی خود را به زمین می‌کشید و ما از صدای آن همیشه فرخی را تشخیص می‌دادیم، از اطاق خارج و در کریدور شروع به قدم زدن کرد. در این ساعات کریدور معمولا خلوت و زندانیان خود را برای خواب آماده می‌کنند، پاسبان‌های محافظ هم در این وقت اگر کسی را در کریدور می‌دیدند، او را به اطاق خود معاودت می‌دادند، ولی در آن شب مدتی از قدم زدن فرخی گذشت و کسی مزاحم او نشد.

وقتی از سوراخ درب اطاقم فرخی را دیدم دانستم که این مرد عصبانی و احساساتی، بیش از همیشه عصبانی و برای ایجاد طوفانی منتظر یک بهانه جزئی است و گویا پاسبان پست هم متوجه این مطلب شده بود که به مرحوم فرخی، بر خلاف همیشه، ایرادی نمی‌گرفت و حتی خود را از او پنهان می‌داشت!

از دوستان هم‌اطاق خود کسب اجازه کردم که او را دعوت به چای بعد از شام کنم و ضمنا از چگونگی جریان احضار امروزه او پرسشی نمایم، همه موافقت نمودند. وقتی درب اطاق را گشوده و خواستم خارج شوم، فرخی درست برابر اطاقم رسیده بود. بدون آن‌که به سلامم جوابی بدهد، چون اشخاص بهت‌زده به طرفم آمد و دستم را به سوی خود کشیده و مرا ناچار کرد از او پیروی کنم حال غیرعادی او دیگر مجالی برای تعارف چای باقی نگذاشت و من با او به راه افتادم.

او با قدم‌های کوتاه به طرف پنجره آهنی کریدور حرکت می‌کرد و در هر چند قدم، لحظه‌ای مکث و توقف می‌نمود. دست‌های متشنج او واقعا بازویم را آزار می‌داد. از چشمان سرخ و خیره و صورت برافروخته‌اش ناراحت شده بودم. وقتی جلوی پنجره مزبور رسیدم، فرخی حالی سخت متغیر و منقلب داشت. ناچار گفتم: «آقای فرخی! حال‌تان گویا خوب نیست، تصور می‌کنم آقایان در اداره سیاسی شما را ناراحت و معذب کرده باشند، آیا میل ندارید که استراحت کنید؟» بدون آن‌که به گفتار من توجهی کند، چون کسی که به صدای دوری گوش فرا می‌دهد، چشمان از حدقه درآمده‌اش به نقطه مجهولی در فضا خیره و گردنش با مختصر انحنایی به شانه نزدیک شد! پس از لحظه‌ای با صدای لرزان گفت: «ساکت باش... گوش کن. گوش کن. ببین صدای چه چیز را می‌شنوی؟» از این حرف فرخی مات و متحیر سرتاپا گوش شدم، سکوت محض سرتاسر زندان را فرا گرفته، صدایی از هیچ جا شنیده نمی‌شد و ناچار نگاه استفسارآمیزی به فرخی کردم!

باز با همان نگاه خیره و حال منقلب که واقعا بیننده را مضطرب و ناراحت می‌کرد متوجه من شده در حالی که شانه‌هایم را با هر دو دست خود به سختی حرکت می‌داد پرسید: «چطور؟ چطور تو این همه صداهای هول‌ناک و مهیب را نمی‌شنوی؟! گوش کن... هان... این صدای توپ‌های آلمان است، صدای شلیک ارتش معظمی است که من در آلمان آن را از نزدیک دیده‌ام! این بوی شدید باروت از سرحدات روسیه است که در اثر باد و نسیم دریای خزر به مشام ما می‌رسد! تو چطور نمی‌شنوی و چطور استشمام نمی‌کنی؟!» مات و متحیر به این مرد که گویا گوشش به خطا صداهایی می‌شنید و شامه‌اش به غلط بوهایی استشمام می‌کرد نگاه کرده و از خود می‌پرسیدم: «چه شد که فرخی دیوانه شده؟! آیا با این مرد فلک‌زده امروز چه کرده‌اند که چنین مهملاتی می‌گوید؟!»

سه سال و اندی از این شب گذشت و جنگ جهانی دوم با آغاز شلیک توپ‌های مهیب ارتش آلمان شروع شد و پیش‌بینی فرخی به مرحله عمل رسید و بوی شدید باروت از سرحدات روسیه در اثر باد و نسیم دریای خزر به مشام ما رسید! به قضاوت بی‌جای آن‌شبه خود راجع به فرخی بسیار نادم و پشیمان شدم ولی فرخی دیگر وجود نداشت و ظاهرا چون مرده گم‌نامی در زیر خروارها خاک و در آرام‌گاهی که متاسفانه از محل آن هم اطلاعی در دست نیست، خفته و خاک شده بود! به این سبب قادر نبودم مراتب ندامتم را به او ابراز دارم.

آیا بین شما خوانندگان عزیز کسی هست که مزار فرخی را بداند و مرا برای طلب مغفرت به آرام‌گاه او هدایت کند؟

پایان.

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، شماره پنجاه‌وپنجم، شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۲۹، صص ۹ و ۱۰.

رومیس د
رازیانه د
ارسال به تلگرام
برچسب ها: فرخی یزدی ، زندان قصر ، فریدون جمشیدی
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"