پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ ناصرالملک که از مسیله به شهر طهران رفته بود، امروز اینجا آمده بود؛ در صحن ملاحظه شد. پاره[ای] نوشتهجات از وزیر خارجه و ... آورده بود.
بعد آمده از دربچه [دریچه] اندرون سوار شده راندیم، از رودخانه گذشته. امیرآخور آمد؛ احوالش خوب بود. قدری صحبت کردیم، بعد او مرخص شد. ملکمنصور میرزا هم رفت قم که پیش امیرآخور باشد. کرکس در سرِ راه نشسته بود – لبِ رودخانه. به میرشکار گفتم رفت به مارُق [شکار]، تفنگ انداخت، نزد؛ خفیف شد.
بعد قدری با رودخانه آمدیم. تیهو پیدا شد، قوش انداختند، قوشها تیهو را میبردند به چاه. بُنههای بد داشت، یعنی چاه بود. تیمور میرزا هم پیدا شد. خلاصه، کنار رودخانه به ناهار افتادیم. از این قرار پیش خدمتها را گفتیم دویدند: شاهزاده، اللهقلیخان، آقا وجیه، عرفانچی [و]موچولخان. شاهزاده پیشتر آمد.
بعد از ناهار رفتیم به راه افتاده، به کالسکه نشستیم، راندیم. هوا امروز بسیار خوب بود. سه ساعت و نیم به غروب مانده، آن طرفِ رودخانه در جای آن دفعه چادر زده بودند. نوشتهجات وزیر خارجه را خوانده، جواب نوشتم. بعد از شام قُرُق مردانه شد.
تیمور میرزا از شکار آمد، چیزهای عجیب گرفته بود: درنا دو عدد زنده؛ ترمتای [گونهای شاهین]یک عدد زنده، قِرقی یک عدد زده، توکا، تیهو، قازالاق [چکاوک].
خلاصه شب را بعد الحمدلله خوابیدیم... شمسالدوله بله شد.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ اول، بهار ۱۳۹۷، صص ۴۳ و ۴۴.