پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ از خواب برخاسته، حمام رفتم. احوالم بد نبود. دیشب برف زیادی آمده بود. روز هم میآمد. ابر و مه بود اما هوا گرمتر شده بود.
ناهار منزل خوردم. کار زیادی داشتم. خواندم و نوشتم. هاشم، پسر حاجی محمدحسن تاجر بخشی کاشانی را آورد حضور، پیشکش پارچه، گلاب، جاوزقند [جوزغند/ شفتالوی خشککرده که مغز گردو در میان آن آکنده باشد – فرهنگ معین] داشت. پسره کلاه بسیار بلندی داشت.
از شهر از طرف نوکرها، نایبالسلطنه و غیره و غیره بارخانه میرسید. زماد [ضماد] دُمل عوض میشد، ناهار آش ترش خوردم. در بین کاغذ خواند خُماری آمد، بازیها در آورد، زیاد خنده شد.
عینالملک امروز توسط ابوالحسنخان [را] میکرد که بیچیز است؛ سال نو قرار شد استصوابی [نوعی مستمریِ مرسوم در دوره قاجار] داده شود.
طرفِ عصری علیرضاخان از شهر آمد، خوشحال شدیم. میرزا علینقی دو روز است ناخوش است. طولوزون میگفت کبدش عیب دارد. خدا شفا بدهد.
امروز همه به کار و آرامی گذشت. شب را هم بعد از شام قُرُق شد. حاجی حکیم، غلامحسین [و] پسر مُطلََب زدند و خواندند؛ بعد خوابیدیم. الحمدلله تعالی علی کل حال. الآن که مینویسم، فقیری با شبپره بازی میکند.
پی نوشت:
۱- محمدصادقخان، پسر مطلبخان است. بعد از خوشنواز، کمانچهکش معروف، معروفترین کمانچهکش دوره ناصری آقا مطلب پدر محمدصادق خان است که نوازنده زبردستی بوده است. این شخص نیز معاصر آقا علیاکبر و حسن سنتورخان است. پسر آقا مطلب یعنی محمدصادقخان معروف به رئیس بود که بعدها لقب سرورالملک گرفت و سالها ریاست نوازندگان دربار و نقارهخانه را بر عهده داشت. محمدصادق در ابتدا کمانچهکشی را نزد پدر آموخت و سپس معلومات خود را نزد سنتورخان تکمیل نموده و نوازنده زبردستی شده است. (سرگذشت موسیقی ایران، صص ۱۵۶-۱۶۴).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۱۷ و ۱۱۸.