پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ پیش از ظهر بر حسب قرارداد دکتر لگرو و دکتر منار آمدند و در باب کنترات منار مباحثه کردیم. در خصوص دواساز از او مشاوره کردم. گفت: «بعد از مراجعت از لندن شما را با پُروفسر گینیار مربوط میکنم که به توسط او شخص خوبی پیدا کنید.» در خصوص مرض سل از او تحقیق کردم، گفت: «مداوای جدیدی پیدا نشده و اصلا دوا ندارد و فقط به مواظبت و مراقبت معالجه میشود. و در باب اقامت هم وقتی که مریضه به پاریس آمد از Dr Kuss استشاره کنید» و این شخص را دکتر پراک هم به من گفته بود.
بعد از رفتن آنها میرزا محمدخان آمد و قدری صحبت کردیم و هزار فرانک باز به او دادم و بعد رفتم به هوتل موریس. نواب و ممتازالسلطنه [وزیرمختاری ایران در پاریس] آنجا بودند. مقداری در باب حقوق و تفاوت نرخ صحبت کردند و مرا ملول ساختند. بعد با نصرتالدوله [وزیر خارجه] ملاقات کردم و قدری در باب کارها صحبت کردیم و با انتظامالملک خیلی دیر رفته ناهار خوردیم. نواب هم ما را ول نکرد و جز مسئله اختلافی که در باب حقوق خودش دارد حرفی نمیزد و نمیگذاشت مطلبی پیش بیاید.
بعد باز من رفتم به هوتل موریس. مسیو رنار آمده بود. با او قرار و مدار کارهامان را دادیم؛ چون اوایل ماه آینده عازم طهران است. دکتر ویلهلم هم آمد و صحبت کردیم. بعد رفتم منزل جعبه کوچک اسبابهای دارالمعلمین را برای رنار فرستادم که همراه ببرد. بعد رفتم منزل مادام رو با او ملاقات کردم و برگشتم به هوتل موریس. باز نواب آنجا بود با هم رفتیم شام خوردیم و من حواله برای مادام رو حاضر کردم و با میرزا محمدخان آمدیم به هوتل خودمان و تا نصف شب صحبت کردیم و صحبت من و او تمام نمیشود. فردا ظهر برای لندن حرکت خواهم کرد.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۲۱ و ۳۲۲.