پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح خیلی دیر برخاستم و بلافاصله بعد از لباس پوشیدن به اتفاق انتظامالملک و علیقلیخان پیاده از راه هایدپارک و کنسینتنپارک به سفارت رفتیم. علاوه بر ما میریعقوب مهدیف آذربایجانی و محسنخان پسر ناصرالملک و ابراهیمخان پسرعمویش آنجا بودند. پلو و چلو خورشقیمه و مرغ و کوکو و ماست مفصل خوردیم. طباخ صفرعلیبیگ است که نوکر قدیمی علاءالسلطنه است. بعد از ناهار نشستیم قدری صحبت کردیم. قدری بریج بازی [نوعی بازی با ورق - انتخاب] کردیم. زیاده از سیزده ماه بود بعد از سفر کشتی مدیترانه که بریج بازی نکرده بودم. نواب هم بعدازظهر آمد.
عصر به اتفاق بیرون آمده پیاده منزل آمدیم و من مشغول خواندن روزنامه شدم. انتظامالملک و علیقلیخان نتوانستند شام بخورند. میرزا غلامحسینخان و مهامالسلطنه رفته بودند به دیدن مسجدی که مسلمین شهر لندن دارند و یک نفر هندی امام آن است و خیلی تعریف میکردند که به ایشان خوش گذشته است. بعد از شام باز من مشغول روزنامه شدم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۳۳ و ۳۳۴.