پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح برای تکمیل سیاحت به city رفتم. Tower of London [برج لندن - انتخاب] را از بیرون دیدم. چون روز ورود نبود پل مجاور آن را تماشا کردم. هنگامه غریبی است. حوضهای بارگیری لندن هم که نزدیک است. قدری گردش کردم که آنها را ببینم راه را درست نیافتم اما محله غریبی و کوچههای کثیفی است. عجبتر آنکه این محله که روزهای هفته از کثرت جمعیت عبور نمیتوان کرد و حتی بعضی جاها برای احتراز از مخاطرات زیرزمین محل عبور و مرور ساختهاند امروز چون یکشنبه است از محلههای خلوت طهران خلوتتر است. چند صد قدم باید رفت تا یک نفر دیده شود.
باری از آنجا برگشته به Monument [بنای یادبود آتشسوزی بزرگ لندن – انتخاب] رسیدم. بیرون آن را دیدم چون یکشنبه بود داخل آن نشدم. بعد رفتم به کلیسای St.Paul [کلیسای جامع سنتپل – انتخاب] آن هم از کلیساهای معظم دنیاست و مجسمههای معاریف و مقبرههای آنها آنجا هست.
وقت ناهار برگشتم. معلوم شد مفتاحالسلطنه مرا به اتفاق انتظامالملک دعوت کرده و انتظامالملک قدری منتظر شده و رفته است. من بعد از ناهار با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب کارها و لایحه مجمع ملل و غیره صحبت کردم.
بعد به اتفاق رفتیم منزل ناصرالملک مبلغی صحبتهای سیاسی و ادبی کردیم و عصر برگشتیم به اتفاق یحییخان و بقیه صحبتهای خودمان را کردیم که فردا میخواهیم من و یحییخان به پاریس برویم. از جمله مسائلی که معلوم شد این بود که ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] را از سفارت پاریس و مفخمالدوله و نواب و شعاعالدوله و مفتاحالسلطنه و صدیقالسلطنه و عمادالملک را از جاهای خودشان جابهجا میخواهد بکند از اول سال آینده.
به هر حال من قبل از خواب تهیه سفر خود را دیدم و بارم را بستم و خوابیدم. امروز عصر مهامالسلطنه راه زیاد رفته و آمده خوابیده بود. وقتی که بیدار شده بود خیال میکرد شب خوابیده و حالا صبح است. اسباب تعجب شد که چگونه اختلال حواس پیدا کرده است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۴۰-۳۴۱.