پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب شیرازی کوچکه بله شده بود. صبح رفتم حمام بلغاری که اندرون زده بودند؛ حمام سرتنشوری. آقا فرج و غیره بودند. بعد از حمام آمدم بیرون، ناهار خورده، بعد از ناهار سرکردگان پیاده و سواره را آورده، ضرب زدیم، چون قدری بینظمی از قشون و غیره در سمنان شده بود. بعد از آن روضهخوانها آمده روضه خواندند. ملا آقا کوچک کاشی هم بود، دروغی گریه میکرد.
بعد از اتمام روضه چون صبح کم خوابیده بودم، خوابیدم. به قدر دو سه ساعت خوابیده، چاپاری از سپهسالار آمده بود. چاپاری از سردار از طهران آمده بود. خودم چاپار مستمره جمعه – فردا – را به طهران میفرستادم، بعضی احکام نوشتم. نماز کرده بعد از آن سوار شده رفتم شهر، به گردش از بازار و کوچههای خوب رفتم. بازار طاقی خوبی داشت، توی بازار سفید گچکاری، کلا هر جور اصناف بود. تکیههای قشنگ خوب بسته بودند. بسیار مصفا. چنارهای بزرگ کهن پرسایه و برگ زیاد در کوچهها بود. کوچهها تمیز، آب جاری زیاد، درخت کاشته.
رسیدیم به مسجدشاه که خاقان مغفور ساخته است. بسیار بسیار مسجد عالی باروحی است. متولی مسجد حاجی سید ابراهیم است، میگویند دولت زیادی دارد و خود هم شکارچی و آهوگردان است؛ در آنجا بود.
علمای بلد را هم آنجا دیدیم. حاجی ملا علی و غیره. زن و مرد زیادی به تماشا آمده بودند. از مسجدشاه به مسجدجامع رفتیم. نزدیک به مسجدشاه است. بنایی است قدیم، به طور مساجد اهل سنت ساختهاند، منار بلندی داشت. معلوم نبود که ساخته است؛ اما خیلی قدیم بود.
از آنجا سوار شده راندیم. از محله لتیبار که سادات مینشینند گذشته، از دمِ اردو و چادرهای معیرالممالک گذشته، رفتم منزل. مسجدشاه و آن سمت داخل محله نارسار است.
محلات شهر از این قرار است؛ ناسار، لتیبار، اسفنجان، چوب مسجد، شاهجوق، کودیور، کوشمقان، زاوغان، ملحی، کودانکوه، تکایای زیادی این شهر داشت.
شبها شغال صدا میکند.
والده شاه [و] عزتالدوله در شهر منزل کردهاند. حاجی آغا یوسف، حاجی سرور، آقا مهدی، حاجی فیروز نقاهت دارند. فرجخان تفنگدار را چند روز پیش دیدم، در اردوست. حاجی فرجالله کجوری فضول هم آمده است.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۵۷ و ۱۵۸.