arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۸۴۱۷
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۲۰ - ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰
سفرنامه عباس مسعودی به شوروی، «پشت پرده آهنین چه دیدم؟»؛

قسمت ۱۵/ از کرملین دیدن کنیم

کرملین تاریخ چند صد ساله دارد... شهر قدیم مسکو تا مدت‌زمانی عبارت از همین قلعه بزرگ بوده که جایگاه سلاطین و امپراطوران و امرای بزرگ روسیه بوده و خانواده سلطنتی و اعضای دربار و کسان آن‌ها در آن‌جا منزل می‌کرده‌اند و از بس این کاخ در طول تاریخ مورد تاخت و تاز طوایف و قبایل مختلف روسیه به‌خصوص تاتارها بوده در استحکام آن به صورت قلعه کوشش فراوان شده... میدانی که به میدان سرخ معروف شده نه به واسطه دیوارهای قرمزرنگ کرملین و عمارات آجری قرمزرنگی است که چند طرف میدان ساخته شده بلکه به واسطه خونریزی‌های فراوانی است که این میدان در هر موقع به خود دیده و جوی خون در آن جاری شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ اما قبل از دخول به این کاخ عظیم یا قلعه مستحکم که معروفیت جهانی دارد بهتر است آن را بشناسیم و تاریخچه مختصر آن را بدانیم.

در امتداد رودخانه مسکوا که از وسط مسکو می‌گذرد دیوار ضخیمی از آجر قرمزرنگی که چندین متر بالا رفته شبیه به دیوار قلعه‌های بزرگ نظامی نظر هر تازه‌واردی را به خود جلب می‌نماید. این دیوار در حدود یک کیلومتر کنار رودخانه کشیده می‌شود و بعد پیچ می‌خورد و باز در حدود یک کیلومتر جلو می‌رود تا به میدان سرخ می‌رسد. در آن‌جا یک ضلع میدان سرخ را همین دیوار تشکیل می‌دهد و از سمت دیگر باز به سمت رودخانه مسکوا سرازیر می‌شود و به دیوار حاشیه رودخانه متصل می‌گردد به این ترتیب چهار ضلع کاخ کرملین به هم می‌رسند و در هر گوشه این چهار ضلع که به هم وصل می‌گردد یک برج آجری بزرگی سر به آسمان کشیده و گلدسته‌های بسیاری به آسمان کشیده و گلدسته‌های بسیاری نه به استیل شرق بلکه روی استیل قدیم روسیه با قبه‌های طلایی از همه طرف بالا رفته که روی یکی از همین گلدسته‌ها در میدان سرخ نزدیک قبر لنین ستاره بزرگ طلایی قرمزرنگ که آرم شوروی می‌باشد علامت مشخص کاخ کرملین یا اقامتگاه ژنرالیسم استالین می‌باشد که شب‌ها با نور سرخ‌رنگ خود جلب توجه می‌کند. این برج ستاره سرخ نزدیک به درِ کاخ کرملین در میدان سرخ است که استالین سالی سه بار از این در داخل میدان سرخ می‌شود تا در جشن‌های بزرگ ملی شوروی شرکت کند و از بام آرامگاه لنین به تماشای رژه ارتش و عبور دستجات مردم بپردازد.

کرملین دورنمای بس زیبایی دارد زیرا علاوه بر چندین کاخ بزرگ که هر یک سر از دیوارهای بلند این قلعه بیرون کشیده، گنبدها و برج‌ و باروهای مجلل و باشکوهی نیز سر به آسمان کشیده و بیش‌تر این گنبدهای طلایی در شعاع خورشید درخشندگی دارد و از وجود کلیساهای پرثروتی در داخل کاخ کرملین حکایت می‌کند.

کرملین تاریخ چند صد ساله دارد؛ آثار قرن پانزدهم و قرن شانزدهم هم‌اکنون در این کاخ بسیار دیده می‌شود، ولی تاریخ آن باز قدیمی‌تر است. شهر قدیم مسکو تا مدت‌زمانی عبارت از همین قلعه بزرگ بوده که جایگاه سلاطین و امپراطوران و امرای بزرگ روسیه بوده و خانواده سلطنتی و اعضای دربار و کسان آن‌ها در آن‌جا منزل می‌کرده‌اند و از بس این کاخ در طول تاریخ مورد تاخت و تاز طوایف و قبایل مختلف روسیه به‌خصوص تاتارها بوده در استحکام آن به صورت قلعه کوشش فراوان شده و هم‌اکنون سوراخ‌هایی که برای تیراندازی گارد سلطنتی به وسیله تیرکمان در برج‌های چهار گوشه کاخ ساخته شده به همان وضع باقی مانده است.

این کاخ را چند بار خراب و آتش زده‌اند تا بالاخره در قرن هفدهم برای مقاومت در برابر سواران تاتار بر استحکام قلعه افزودند و برج و باروهای بزرگ با وسایل دفاعی آن روز ساختند که هم‌اکنون برجای مانده است.

میدانی که به میدان سرخ معروف شده نه به واسطه دیوارهای قرمزرنگ کرملین و عمارات آجری قرمزرنگی است که چند طرف میدان ساخته شده بلکه به واسطه خونریزی‌های فراوانی است که این میدان در هر موقع به خود دیده و جوی خون در آن جاری شده است.

در ضلع جنوبی میدان سرخ کلیسایی با گنبدهای زیاد طلایی دیده می‌شود که از بناهای «ایوان مخوف» یکی از امپراطوران قدیم و مقتدر روسیه می‌باشد که آن را به نام یکی از نوکرهای خاص خود ساخته است و داستان او چنین است که ایوان مخوف در کنار این میدان روی سکویی که هنوز هم وجود دارد در حالی که جمعیت زیادی در میدان بوده‌اند و روز اجرای مراسمی بوده است ایستاده و اطراف او را اعضای دربارش گرفته بودند. وی نوکر خاصی داشته است که پیوسته خود را سپر بلای امپراطور قرار می‌داده و جلوی او می‌ایستاده که اگر تیری به سمت او رها شد بر سینه او نشیند. در آن روز از داخل جمعیت تیرکمان به دستی تیری به سوی امپراطور رها می‌کند که بر سینه نوکر خاص ایوان مخوف اصابت می‌کند و جابه‌جا می‌میرد. بلافاصله امپراطور دستور ساختمان این کلیسا را به نام نوکر خاص خود می‌دهد و جسد وی را همان‌جا به خاک می‌سپارند. این کلیسا اکنون به صورت یکی از موزه‌های قدیم حفظ شده است.

 

صبح یکی از روزهای کنفرانس به همه اطلاع دادند که برنامه عصر امروز دیدار از کاخ کرملین است. معلوم شد نه فقط هیأت ایرانی بلکه همه نمایندگان ملل جهان از روز ورود به مسکو چنین تمایلی را ابراز داشته و از راهنمایان خود تماشای کرملین را خواسته بودند و اینک با بی‌صبری انتظار آن را دارند که به این قلعه بزرگ اسرارآمیز، به جایی که امپراطوران قدیم روسیه در آن‌جا سرگذشت‌های عجیب، داستان‌های وحشت‌انگیزی دارند قدم می‌گذارند.

سه ساعت بعدازظهر بود که همه نمایندگان از کشورهای مختلف در سرسرای بزرگ هتل مسکو جمع شدند. چند دقیقه بعد حاشیه خیابان را در ضلع شمالی کرملین پیش گرفتند تا از درِ شمال غربی داخل کاخ شوند، هر دسته از نمایندگان با راهنمایان خود در پیاده‌رو به راه افتادند و جلوی درِ باغچه‌ای که متصل به یکی از درهای کاخ می‌شد دستور توقف داده شد، همه پشت سر هم ایستادند.

توقف برای چیست؟! چرا در را باز نمی‌کنند؟! چند صد نفر را در پیاده‌رو نگاهداشتن برای چیست؟! این حالت تعجب آمیخته با کنجکاوی چند دقیقه بیش‌تر طول نکشید که دسته‌های اولیه از اسفالت خیابان داخل خیابان پر از آب و برف باغچه شدند، اما باز سربازان جلوی دسته‌های بعد را گرفتند. مگر چه خبر است؟! داخل شدن به کاخ کرملین چقدر تشریفات دارد؟! این معطلی برای چیست؟! مگر قبلا برنامه معین نشده بود؟!

ده دقیقه گذشت، خبری نشد. غُر و لُند نمایندگان بلند شد اما طولی نکشید که درِ جلو باز شد و دسته دوم داخل باغچه شدند که ما هم جزو آن‌ها بودیم ولی وسط باغچه میان آب و برف باز دو افسر جلوی ما را گرفت.

کم‌کم بعضی رفقا قیافه پرچین و چروکی به خود گرفتند و می‌گفتند: «خوب است از دیدن کرملین صرف نظر کنیم.» نمایندگان دیگر هم همین وضع را داشتند ولی کسی دل از تماشای کرملین برنمی‌داشت. حقیقتش این است که این آقایان عادت به این تشریفات نداشتند از کشورهایی می‌آمدند که مردمانش به این اصول و قیود پشت پا زده‌اند. یکی از آن میانه گفت: «اگر تماشای کاخ کرملین این‌قدر زحمت و تشریفات دارد پس برای ملاقات با شخص استالین چه تشریفاتی قائل خواهند شد!»

سمت راست ما خیابان بزرگ سنگ‌فرشی بود که منتهی به درِ بزرگ کرملین می‌شد وسایط نقلیه از این کاخ داخل و خارج می‌شد ورود و خروج هر اتومبیل به وسیله زنگ اعلام می‌شد قراولان هر اتومبیلی را که می‌خواست داخل شود تحت بازرسی دقیق قرار می‌دادند. در این موقع اتوبوسی رسید که در آن عده‌ای سوار بودند. اتوبوس طبق معمول ایستاد، قراول برای بازرسی جوازهای هر یک داخل شد و پس از کنترل دقیق اجازه دخول داد.

ناله دکتر متین‌دفتری که سابقه پادرد داشت بلند شد، گفت: «پاهای من در این آب و برف درد خواهد گرفت» و می‌خواست تصمیم به بازگشت بگیرد که صدای کلون آهنی درِ کوچک کرملین بلند شد.

در باز شد و دو افسر داخل شدند و به دو افسری که جلوی ما را گرفته بودند اشاره کردند که می‌توانید وارد شوید و ما نفسی کشیدیم و به راه افتادیم و به راهنمایی دو افسر داخل خیابان عریض کرملین شدیم. پیش می‌رفتیم و به اطراف نگاه می‌کردیم و از دور عمارات بزرگی که هر یک درها و خیابان‌های جداگانه داشت که به وسیله قراولان حفظ و حراست می‌گردید تماشا می‌کردیم.

یکی از رفقای همراه ما اصراری داشت که از خانم راهما سوال کند: «اقامتگاه شخصی استالین کجاست؟» دوست دیگری او را منع کرد و گفت: «نه این خانم و نه این افسری که همراه ماست هیچ‌کدام نمی‌دانند و بر فرض این‌که بدانند لب از لب برنخواهند داشت، چه سوال بی‌جایی!»

دوست دیگر ما گفت: «به طور قطع این افسران به جایگاه اختصاصی ژنرالیسم استالین هرگز دست نخواهند یافت و از آن‌جا اطلاع ندارند زیرا کاخ مخصوص ایشان را یک عده قراولان خاصه گرجی تحت نظر دارند و غیر از آن‌ها کسی را به آن‌جا راه نیست» و بعد شرحی از چگونگی تشریفات ورود برای کسانی که پذیرفته می‌شوند شرح داد و ما هم‌چنان خیابان کاخ را پیش می‌رفتیم تا به محوطه‌ای رسیدیم که از چند طرف به وسیله کلیساها احاطه شده بود.

همین موقع دسته اولی که به کاخ وارد شده بودند از قدیمی‌ترین کلیسای کرملین بیرون آمدند و به کلیسای دیگر رفتند و ما بدان‌جا داخل شدیم.

اولین کلیسایی که بازدید شد مربوط به قرن پانزدهم بود، نقاشی‌ها و آب و رنگ و طلاکوبی‌ها و آثار آن دوره کاملا حفظ و حراست شده بود.

کلیسای دیگر مربوط به قرن هفدهم و هیجدهم بود، عظمت و جلالی داشت. ثروت بی‌حسابی از حیث نقاشی‌های عالی و اشیای نفیس و طلاکوبی‌ها در این کلیسا جای گرفته بود و راهنمای کلیسا می‌گفت: «امپراطوران قدیم روسیه در این کلیسا تاج‌گذاری می‌کردند و این‌جا محلی است که خانواده سلطنتی نماز و دعا می‌خواندند» و در گوشه‌ای از این کلیسا آثاری از زمان صفویه که به امپراطوران روسیه هدیه شده بود دیده می‌شد، هم‌چنان که در خزانه کاخ کرملین اشیای تاریخی و نفیس دوره صفوی هم حفظ شده است.

پس از بازدید کلیسا، به تماشای کاخ‌های قدیم امپراطوران پرداختیم؛ کاخ‌هایی که امپراطورهای قدیم روسیه در آن به سر می‌بردند هم‌چنان حفظ و نگاهداری شده، از قرن پانزدهم تا قرن نوزدهم کاخ‌هایی را که در کرملین ساخته شده و همه شاهکارهای صنعتی معماران قدیم روسیه می‌باشند دیدن کردیم.

تالارهای بزرگ با چهل‌چراغ‌ها و تزئینات خیره‌کننده که مخصوص پذیرایی‌های بزرگ سلاطین روسیه بود یکی بعد از دیگری از نظر ما گذشت که در بین آن‌ها عظمت سلاطین تزار بیش از همه جلوه‌گری می‌نمود. اتاق‌های مجلل ملکه کاترین نیز با همان تجلیل و تزئینات حفظ شده است.

بیش از یک ساعت در قصور مجلل امپراطوران روسیه گردش می‌کردیم و از تالاری به تالار دیگر می‌رفتیم و بعد جایگاه مجلس نمایندگان جمهوری‌ها و شوراهای کارگران را در یکی از تالارهای بزرگ پذیرایی امپراطوران بازدید کردیم. این تالار بزرگ در این عصر از طرف حکومت شوروی به صورت مجلس درآمده، به ردیف صندلی زده شده و جایگاه هر نماینده با یک گوشی و میکروفون آماده صحبت بود. طول این تالار از شصت متر متجاوز بود که در صدر تالار جایگاه هیأت‌رئیسه و هیأت دولت قرار داشت.

از این‌جا گذشتیم و برای دیدن موزه و خزانه کاخ کرملین رفتیم و ساعتی را نیز به تماشای جواهرات نفیس امپراطوران و هدایا و ارمغان‌های تاریخی و مجللی که پادشاهان قدیم برای سلاطین روسیه می‌فرستادند و بالاخره تابلوها و اشیای بسیار نفیسی که شاید از حیث ارزش بی‌نظیر بود و همه در این موزه جای داشت و نگاهداری می‌شد دیدن کردیم.

بعد از بازدید به سوی دری که داخل شده بودیم راهنمایی شدیم و از آن‌جا کاخ کرملین را ترک نموده به مهمان‌خانه بازگشتیم.

 

منبع: اطلاعات: شنبه ۲۳ اردی‌بهشت ۱۳۳۱، صص ۱ و ۳.

نظرات بینندگان