پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ از غفارخان کاغذی رسید که دعوت پرزیدنت ویلسون برای دولت ایران به او رسیده و به طهران تلگراف کرده و گفته است در این خصوص با من مخابره کنند.
بعد از ناهار بر حسب وعده رفتم منزل مساوات. مشغول صحبت شده بودیم کزازی و ناصرالاسلام و میرزا محمدعلیخان کلوب هم آمدند. چای خوردیم و یاوه گفتیم و در خصوص حرکت آنها به طرف ایران که خیلی عجله دارند گفتوگو کردیم.
شام با انتظامالملک خورده، بعد از شام رفتیم به سراغ میرزا محمدعلیخان و میرزا محمدخان، نبودند. به خیال واهی رفتیم به کافه رژانس، اتفاقا آنجا بودند و منزل ما رفته و کارت گذاشته و گفتهاند که ما در این کافه خواهیم بود بیایید و ما بدون این اطلاع به صرافت طبع رفتیم و از تصادفات غریبه بود. باری تا نصفشب آنجا و بعد تا قریب ساعت دو در منزل خودمان با حضرات صحبت کردیم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ص ۴۴۲.