arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۹۸۸۴
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۰۰ - ۰۵ مرداد ۱۴۰۰

سفرنامه‌ی ناصرالدین‌شاه به خراسان، جمعه ۴ مرداد ۱۲۴۶؛ قلعه‌‌ی سوهان قدیم بزرگ بوده است، آثارش بود اما خراب است حالا

امروز منزل سوهان است... قلعه‌‌ی سوهان قدیم بزرگ بوده است. آثارش بود اما خراب است حالا. تویش آبادی دارد. در قدیم ازبک آمده اهل این ده را کوچانده برده بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح از خواب برخاسته، رخت پوشیده سوار اسب غوغا شدم. محمدخان حاکم چناران و محمدرضاخان و خانلرخان [و] خوانین کیوانلو خلعت پوشیده بودند. یک تفنگ دولوله و طپانچه‌ی دولوله به محمدرضاخان داده بودم. اسب غوغا هرزگی می‌کرد، دیوانگی کرد. پیاده شده اسب دیگر سوار شدم. از پهلوی قصبه گذشته سوار کالسکه شده راندیم.

امروز منزل سوهان است که خاک رادکان است. راه کالسکه خوب بود. سه فرسنگ راه بود. هیأت ارضی: طرف دست راست به مسافت نیم فرسنگ به کوه منتهی می‌شود، کوه سخت سنگی که این کوه‌ها منتهی به کلات می‌شود. زمین جلگه است، بوته دارد. طرف دست چپ: به مسافت چهار فرسنگ بیش‌تر کمتر منتهی به کوه‌های نرم خوب اسب‌رو می‌شود. به غیر از ده چنبرغربان که آخر خاک چناران است، دیگر آبادی ندارد. چنبرغربال در دامنه‌ی کوه افتاده است.

خلاصه راندیم. قدری راه که رفتم. طرف دست راست آسیا‌ب‌های زیاد در دامنه‌ی کوه، بعد از آن ده خریج است. مال سرکشیک‌های حضرت است. بعد از آن بهمن‌کان است. بعد از آن سوهان که منزل بود. نزدیک منزل سوار اسب شدم. قدری رو به طرف کوه راندم که جای ناهاری پیدا شود. جای خوب نبود. رفتم از دم ده سوهان گذشته، به منزل. ناهار را منزل خوردیم. قلعه‌‌ی سوهان قدیم بزرگ بوده است. آثارش بود اما خراب است حالا. تویش آبادی دارد. در قدیم ازبک آمده اهل این ده را کوچانده برده بود.

خلاصه بعد از ناهار خواستم بخوابیم، از بس گرم بود نشد. به طوری گرم بود که عرق متصل می‌ریخت. خیلی گرم شد. قدری دراز کشیدم. محقق و غیره کتاب خواندند. عکاس‌باشی [و] محمدعلی‌خان از عقب آمدند. می‌گفتند در رادکان به حمام خان رفتیم، تعریف می‌کردند. عکاس‌باشی عکس خان و غیره را انداخته بود. لهجه‌ی محمدرضاخان به شجاع‌الدین‌خان مرحوم شبیه است.

خلاصه به هزار جان کندن شب شد. بعد از شام قرق شد. حکیم و غیره آمدند، حکیم روزنامه خواند. چند سال پیش از این در رادکان دو دندان حیوانی عجیب از زمین پیدا کرده بودند، یکی از آن دندان‌ها که یک دندان کرسی است از مال آن حیوان در رادکان بوده است. امین‌الدوله گرفته به حکیم‌ طولوزون داده بود. دندان را آورد دیدم. یک دندان است بسیار بسیار بزرگ، به قدر یک من وزن دارد. معلوم بود که این حیوان علف‌خوار بوده است. حیوانی است که حالا نیست، قبل از طوفان نوح بوده است.

بعد خوابیدیم. شیرازی کوچکه بله شد. اما شب هوای بسیار خوبی داشت، سرد [و] خنک.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان،  تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، صص ۲۷۹ و ۲۸۰.

نظرات بینندگان