پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز باید رفت به فولادمحلهی هزارجریب دودانگه که در دست ابراهیمخان است. دو فرسنگ و نیم راه بود. صبح از خواب برخاستم. ملیجک گفت: «ناظر اخترالسلطنه که در چشمهعلی ناخوش شد، اینجا مُرد.» کوچولو، نوهی ننه مولا هم ناخوش شد، بردند. قدری اسباب وحشت شد. ناظر جوانی بوده است، اما ناپرهیزی کرده، خون گرفته، مُرده بود.
خلاصه احوال خودم هم قدری سُسست بود. سوار شدم. حبیباللهخان پیاده خیلی راه آمد. صحبت شد. او مرخص شده رفت استرآباد، بعد راندم. احوالم از خستگی پریروز خوب نبود، کمردرد و غیره.
هیأت ارضی: دست راست و چپ کوههای بزرگ سخت است. دست چپ پشت کوهها، بلوک تویه و دروار سمنان است. دست راست پشت کوهها، بلوک هزارجریب چهاردانگه و دودانگه. جلگهای است کبیر، اما پرعلف، از یوشان [علف چای] و علفشور خوارک شتر، و گز. فاصلهی دو کوه گاهی یک میدان اسب منتها نیم فرسنگ گاهی میشود. در این صحرا آهو بسیار است. دو فرسنگ راه که رفتم جعده[ای] طرف دست راست در کوه دیده. سوارهها را مرخص کردیم رفتند منزل. خودمان با تنفگدارها پیشخدمتها و غیره رفتم جعده را گرفته، آن طرف کوه رفتم. دهات هزارجریب و کوههای خوب، سبز، جنگل، مه و غیره پیدا بود.
رفتیم بالای کوه بلندی که هم اردو و هم بلوک هزار جریب پیدا بود. آفتابگردان زدند ناهار خوردیم. آقاعلی، عکاسباشی، میرزا علینقی، یحییخان، حسینخان، موچولخان، پسر بهاءالملک، آقاوجیه و غیره بودند. بسیار سرد بود، باد مه میآمد. دوربین انداختم،. هشت نُه پارچه ده و مراتع خوب سبز، گوسفند، کوه، جنگلو غیره پیدا بود. بعد از ناهار نشستم به کاغذ خواندن و نوشتن کاغذهای خراسان ظهیرالدوله، اسلامبول و غیره. خیلی طول کشید، الی دو ساعت به غروب مانده. بعد چای خورده، نماز کردم. مه آمد همهجا را سیاه کرد، سرد شد. حاجی حیدر ریش زد.
خلاصه رفتم منزل. فوج فیروزکوهی با میرزا کریمخان سرهنگ [به] استرآباد میرفتند. آنها را دیدم، بعد رفتم منزل. اردو را در چمن زدهاند، اما علف ندارد. امروز در بین راه هم چمن وسیعی بود، اما چرانده بودند.
نوهی ننه مولا ثقل سرد [۱] کرده بوده است، خوب شد. اطمینان حاصل شد. شکوهالسلطنه امروز به علت ثقل و خوردن گنهگنه غش کرده بوده است. حسینخان، صبح دمِ آبدارخانه غش کرده بوده است، اما خوب شد. شب بعد از شام قرق شد. یحییخان قدری روزنامه خواند. بعد خوابیدیم. هوا خیلی سرد بود. ماه را روی خط مبارک حضرت دیدیم. سیاچی یک بچه آهوی نری آورده بود، میگفت خودم زدم. یک آهوی بزرگ ماده هم پسر تیمورمیرزا آورده بود.
پینوشت:
۱- ثقل سرد: شکمدردی که از بسیار خوردن میوه، خصوصا میوههای نارس پدید آید. هیضه. وبای پاییزی. (دهخدا)
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، صص ۳۴۵ و ۳۴۶.