با امینالدوله و غیره صحبتکنان رفتیم از پهلوی ده فولادمحله رد شده. خیلی ده معظمی است. روی تپهی کوچکی خانوار ساخته شده است. در وسط صحرا خانهها روی هم گرد واقع شده [است]. رعیت زیادی داشت... راندیم. حکیم روزنامهی «دُنکَن» را سرِ سواری خواند، یحییخان ترجمه کرد الی منزل که در دره افتاده چمن دارد. امروز پیش از اینکه به گردنه برسیم، باد کلاهِ ما را انداخت. امینالملک پیاده شد زود رساند.
کد خبر: ۶۳۵۸۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۳
امروز باید رفت به فولادمحله ی هزارجریب دودانگه که در دست ابراهیمخان است ... نوهی ننه مولا ثقل سرد کرده بوده است، خوب شد. اطمینان حاصل شد. شکوهالسلطنه امروز به علت ثقل و خوردن گنهگنه غش کرده بوده است. حسینخان، صبح دمِ آبدارخانه غش کرده بوده است، اما خوب شد. شب بعد از شام قرق شد. یحییخان قدری روزنامه خواند. بعد خوابیدیم. هوا خیلی سرد بود. ماه را روی خط مبارک حضرت دیدیم.
کد خبر: ۶۳۵۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۲