المیادین در مطلبی به قلم قاسم عزالدین نوشت: ایران در استراتژی گام دوم انقلاب، اولویت را به همسایگان خود در منطقه عربی و آسیای میانه داده است. این کشور که به دنبال ترور سردار سلیمانی تلاش کرد خروج آمریکا از منطقه را عملی کند، سعی میکند راهبرد محور مقاومت در بازسازی منطقه را ترسیم کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: بایدن به یقین میداند که شکست آمریکا در افغانستان، یک نتیجه حتمی است که پایان جنگهای بزرگی را به دنبال دارد. این تحول بزرگ و تاریخی، تمرکز جغرافیایی سیاسی آمریکا را تغییر داده و موجب کاهش قدرت آن در رهبری متحدانش شده و تلاش جبهه غرب برای تخریب دولتهای جنوب و جوامع آنها تضعیف میشود.
به سمت یک الگوی جایگزین
پیش از آمریکا به شکست و ناتوانی خود در تحمیل سیطره اش بر مناطق مورد نظر از طریق جنگ و اعمال زور اذعان کند، ایران اعلام کرد که به دنبال اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه است تا به تبعیت سیاسی برخی دولتها از آمریکا خاتمه داده و از فروپاشی منطقه جلوگیری کند.
در همین چارچوب، ایران در راهبرد گام دوم انقلاب خود، همسایگانش در منطقه عربی و اسیای میانه را اولویت قرار داد. عبداللهیان، وزیر خارجه جدید دولت رئیسی امنیت منطقه و حل بحرانها و موانع در داخل خاورمیانه را اولویت خود اعلام کرد. این اولویت نشان دهنده کمرنگ بودن توجه ایران به تکیه بر دولتهای غربی است، همچنانکه ابراهیم رئیسی در گفتگوی خود با رئیس جمهور نیکاراگوئه این مساله را عنوان کرد
بر این اساس، استراتژی ایران مبتنی بر همکاری متقابل با دولتهای مخالف جبهه غرب است، همانطور که عبداللهیان در مورد توافقهایی با چین، روسیه و هند، از این موضوع پرده برداشت.
البته در صورتی که آمریکا و دولتهای اروپایی دریابند که دیگر قدرت تحمیل اراده خود بر دیگر دولتها را ندارند، امکان برقراری روابطی با آمریکا و اروپا هم وجود دارد.
بایدن که در تصمیم خود برای خروج نظامی از سوریه، عراق و منطقه قاطع است، از گروههای اجتماعی محدودی برای ترویج ایدئولوژی آمریکا استفاده میکند، به این ترتیب که این گروهها شعارهای مربوط به آزادیهای فردی و حقوق بشر را سر میدهند تا آنها را بعنوان راه حلهای فرضی برای بحرانهای مربوط به فروپاشی دولتها و جوامع مطرح کنند.
در واقعیت امر، تنها چیزی که از این حرکت عاید آمریکا میشود، راضی کردن اقلیت ها، برای تبعیت از الگوی آمریکایی-غربی است که در نهایت به بحران فروپاشی میانجامد.
در قالب این متغیرها و تحولات، ایران سعی میکند استراتژی محور مقاومت را براساس «مبارزه با تروریسم اقتصادی» طرح ریزی کند و به گفته عبداللهیان، این مهم از طریق توجه به الگوهای اقتصادی جایگزین الگوهای تخریب جوامع و دولتها محقق میشود.
در همین راستا، دولت رئیسی، محسن رضایی را به عنوان مسئول هماهنگی اقتصادی بین سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه تعیین کرد، در حالی که وزارت خارجه هماهنگی محور مقاومت در بین دولتهای همسایه و جهان را بر عهده دارد.
به این ترتیب الگوی جایگزین، در حال برداشتن گامهای اولیه خود به سمت یک نظام اقتصادی جدید است که رضایی و دولت رئیسی به ان دعوت میکنند و مبنای این نظام، بوم سازی ثروت در ایران و منطقه از راه توقف تکیه بر واردات و تقویت مبادلات با دولتهای همسایه و منطقه است.
تمرکز این الگوی جایگزین، بر زندگی تولیدی به جای زندگی مصرفی، از طریق تقویت صنایع داخلی و سطوح تولید تاسیسات کوچک و متوسط است، که این امر خود به ایجاد فرصتهای شغلی میانجامد و از نیاز به حضور شرکتهای بزرگ خارجی در بازارهای بین المللی میکاهد.
به نظر میرسد بایدن که برای خارج کردن ارتشها از منطقه آماده میشود، به همراه متحدان اروپایی خود، برخی دولتهای وابسته به خود در منطقه خاورمیانه را به همکاری و شراکت دعوت میکند، به این امید که بتواند با آمیزشی از یک خط مشی قدیم-جدید، بحرانها را به نفع خود مدیریت کند. اما محور مقاومت با بنا نهادن یک نظام اقتصادی جدید، راه را بر تمام الگوهای قدیم و جدید آمریکا و متحدانش میبندد.