خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر میشود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
ديشب بيانيههايى از سوى [مراجع تقلید،] آقايان [محمد] فاضل لنكرانى و حسين نورى [همدانی]، منتشر شد، مبني بر غيرقابلبرگشت بودن فتواى امام در مورد [سلمان] رشدى كه اين ضربهاى به دولت است و [آقای حمیدرضا آصفی]، سخنگوى وزارت امورخارجه هم اجباراً اعلان اعتبار فتواى امام را نمود و روزنامهها و صداوسيما هم مخالفت را بيشتركردهاند.
با نمايش موشك شهاب 3 در رژه [سالگرد دفاع مقدس] روز جمعه در ايران، عكسالعملها و تهديدهاى صريح رژيم اسرایيل شروع شده است. شكست حزب دموكرات مسيحى آلمان، به رهبرى آقاى [هلموت] كُهل، پس از شانزده سال حكومت حزب سوسيال دموكرات، خبر از تحول عمدهاى در آلمان مىدهد؛ به خصوص كه اكنون چپها در انگلستان، فرانسه، هلند و اتريش هم اكثريت را بردهاند.
فائزه، [نماینده تهران و مدیرمسئول روزنامه زن] آمد. توضيحاتى دربارة شكايت شاكيان متعدد از او به خاطر مطالب روزنامه زن داد. آقايان [محمدرضا] نقدى، [علی] رازينى، [غلامحسین] محسنى [اژهای] و نوميرى، شكايت كردهاند و آقاي محسنى پس گرفته است. امروز در حضور هيأتمنصفه مطبوعات، محاكمه دارد. روحيه خودش خوب است. من ناراحتم و عفت، خيلى عصبانى است و حق دارد؛ ميگويد، نامردىكردهاند،كارى هم نمىشود كرد. موارد شكايت، سطحى و بهانهجويى است و شايد انتقامجويى از فائزه و روزنامه زن. براى آنها تلخ است؛ البته اين اقدام، باعث رونق روزنامه مىشود. فاطى و ياسر هم در دادگاه شركت كردند. ناتمام مانده و خبر دادند، دفاع فائزه قوى بوده است.
از ساعت ده صبح تا چهار بعد از ظهر، در دفتر كوشك بودم. عصر براى ديدار آقاى [محمدتقی] فلسفى واعظ رفتم؛ ضعيف و شكننده شده و نور چشم ايشان كم است و در گوشها سمعك دارند، ولى حال و روحيه و فهم و دقت خوبى دارند. به نكته جالبى از روايت آخرين وداع امام حسن(ع) و امام حسين(ع) با جنازه مادرشان [حضرت فاطمه زهرا (س)] توجه كرده كه به جدشان [حضرت محمد (ص)]، پيغام مىدهند كه بعد از رحلت پيغمبر(ص) يتيم شدهاند، با اينكه حضرت على(ع) حضور داشتهاند؛ اشاره به تضعيف شديد على(ع). تعريف زيادى از كارهاى سازندگىكردند وگفتند، مهم اين است كه بعديها بتوانند آنها را نگهدارند. از آیتالله خامنهاىگلهكردندكه سه سال است، ديدارى نداشتهاند و گفتند، در عينخدمت زياد به انقلاب، هيچ توقعى از انقلاب ندارند و يادآوريكردندكه اول پيروزى انقلاب، مىخواستند ايشان را ریيس [سازمان] تبليغات [اسلامی] كنند؛ نپذيرفتهاند. از مسأله خوددارى برادرشان، حاجميرزاعلىآقا [فلسفی]، از ادامه درس ولايتفقيه در مشهد پرسيدم؛ گفت، چون احتمال آثار منفى مىداده، با ايشان مشورتكرده و ايشان گفته است، اگر ادامه نيابد بهتر است. قبلاً شايع شده بودكه با دستور دفتر رهبرى جلوگيرى شده است.