پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در نیمه دوم مهرماه ۱۳۴۹ خبرنگار حوادث مجلهی «جوان امروز» (دوشنبه ۲۰ مهر ۴۹، شمارهی ۲۰۹، سال پنجم) در جریان تشکیل و بعد تعطیل موسسهای قرار گرفت که ظاهرا هدفش را شوهریابی برای دختران اعلام کرده بود. ماجرا از این قرار بود:
[...] چند نفر نشستند و برخاستند و تصمیم گرفتند به تقلید از فرنگیها در تهران موسسهای برای شوهریابی دختران تشکیل بدهند. این عده به مراجعین خود میگفتند «تهران دیگر مثل قدیم چند کوچه و محله نیست که همه همدیگر را بشناسند، آنقدر جمعیت زیاد شده که هیچکس به فکر دیگران نیست؛ همسایه، همسایهی بغلدستی را نمیشناسد. ممکن است در یک ساختمان دهطبقه پنجاه دختر دمِ بخت و پنجاه جوان آماده به ازدواج زندگی بکنند اما همدیگر را نشناسند و از مکنونات قلبی یکدیگر آگاه نباشند. آن دختر در جستوجوی شوهر آه بکشد و بترشد و آن پسر در جستوجوی یک همسر نداند به کجا مراجعه کند. در سابق دلالهها، دلاکهای حمامهای زنانه، بنداندازان که به خانهها رفت و آمد داشتند برای دختران ترشیده شوهر و برای پسران دختر پیدا میکردند؛ اما حال نسل این عده هم کم و بیش برافتاده و خانوادهها به اینگونه آدمها هم اعتنایی ندارند به همین دلیل ما یک چنین موسسهای دایر کردهایم که دختران دم بخت برای شوهریابی به ما مراجعه کنند، ما مشخصات و عکسهای آنان را در پروندهای ضبط و ثبت میکنیم و همینکه به ما مراجعه کرد که مثلا دختر بلندقد، یا محصل یا خانهدار میخواهد ما به پروندهها مراجعه میکنیم و زن دلخواهش را معرفی مینماییم.»
موسسهی «رفرانس»
به هر حال این حضرات ظاهرا با این نیت یک موسسهی ازدواج در امیرآباد تهران تشکیل دادند و تابلویی نیز با نام «موسسه رفرانس» بالا بردند. این عده برای اینکه عدهای مشتری به موسسهی خود جلب کنند دومین قدم را نیز برداشتند و آن هم چاپ اوراق تبلیغاتی بود که به تعداد زیادی چاپ و در مدارس و مراکز اجتماع جوانان پخش نمودند.
دخترها به ما مراجعه کنند
روی این اوراق جملات متعددی برای جلب توجه دخترها نوشته شده بود از این قبیل: «دخترها، هر نوع شوهری میخواهید؛ جوان، مسن، پولدار به ما مراجعه کنید...»
اما این اوراق به جای اینکه برای مبتکرین امیرآبادی مشتری و پول بیاورد با مخالفت شدید خانوادهها و مخصوصا دختران محل روبهرو شد. یکی از دختران میگفت: «آقا! مگر شوهر روغننباتی و یا قند و شکر است که موسسهای بیاید و برای دخترها شوهر خریداری کند؟! اصلا دختران منطقهی ما آنقدر خوشگل و زیبا و سر و زباندار هستند که بتوانند شوهر آیندهی خود را از میان سیل خواستگاران پیدا و انتخاب کنند! این شعارها و حتی وجود این موسسه برای شهر تهران مخصوصا دختران منطقهی امیرآباد یک نوع توهین است...»
شکایت به ژاندارمی
اعتراضات دختران و خانوادهها کمکم اوج گرفت، همهجا صحبت از این موسسه بود، مخالف و موافق در این باره حرف میزدند، تا اینکه عدهای ماجرا را به پاسگاه ژاندارمری امیرآباد نوشتند. (لازم به یادآوری است که محلهی امیرآباد با اینکه در بطن تهران است اما چون محلهی تازهسازی است آن را جزو حومه به شمار آورده و انتظامات آن با ژاندارمری است.) و پاسگاه ژاندارمری بلافاصله موضوع را مورد تعقیب قرار داد و چون معلوم شد که این عده و گردانندگان موسسهی شوهریابی «جواز» ندارند و بدون جواز موسسهی خود را دایر کردهاند بلافاصله محل کارشان تعطیل شد، تابلوی موسسهای که میخواست برای دختران «همهرقم» شوهر پیدا کند پایین آورده شد و گردانندگان آن به جرم دایر کردن محل کسب بدون اخذ جواز تحت تعقیب قانونی قرار گرفتند.
به هر حال این روزها در ناحیهی امیرآباد همهجا صحبت از موسسهی شوهریابی است که میخواست همهرقم شوهر از پولدار تا بیپول، پیر و جوان، ریز و درشت تحویل دختران بدهد ولی اعتراض دخترانی که باید مشتریاش میشدند موسسه را تعطیل کرد.