خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر میشود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
امروز نتايج قطعى انتخابات [مجلس خبرگان] اعلان شد. در تهران يك ميليون و 682 هزار رأى آورده بودم؛ حدود 60 درصد كل آرای استان و بيشترين رأى براى نامزدها در كل كشور و با فاصله زياد با ديگران.
ديشب، فائزه، [مدیرمسئول روزنامه زن] را به خاطر بعضى اشكالات روزنامه زن، تلفنى سرزنشكرده بودم. امروز صبح آمد؛ عصبانى بود. از خودش، با توضيحاتى دفاع كرد. بعضى از ظرافتهاى سياسى با ملاحظه دستهبندىها و سياستهاى نظام و مسایل اساسى سياسى و اخلاقى را تذكر دادم.
تيم ملى واليبال، همراه با آقايان [مصطفی] هاشمىطبا، [رییس سازمان تربیت بدنی] و [محمدرضا] يزدانى [خرم]، ریيس فدراسيون [والیبال] آمدند. از پيروزى چشمگيرشان در مسابقات جام آسيا و قهرمانى تيم گزارش دادند و من دربارة ورزش و واليبال و اخلاق ورزشى و... سخنرانى كردم و هديهاى به همه دادم؛ يك دوره خاطراتم و یک سكه؛ عكس دستهجمعى گرفتند.
آقايان [عزتالله] اكبرى و [سیدطاهر] طاهرى، نمايندگان قائمشهر و سمنان آمدند. از ركود اقتصادى و ادارى و فلج بودن طرحها و زحمت نمايندگان، براى انجام كارهاى مردم، با وضع بىتحركى و سياسىكارى مديران اجرايى، انتقاد كردند. آقاى طاهرى، با ذكر خاطرهاى از مديريت در دوران سازندگي، از وضع ضعيف مديريت فعلى انتقادكرد و گفت، زماني كه مديركل صنايع سمنان بوده، يك بار در مصاحبهاى گفته است كه 100 كارخانه تعطيل شده و من با ديدن اين خبر، بازخواستكردهام كه اگر خبر درست است، بازخواست از مديران شود و اگر نادرست است، از گوينده بازخواست شود. ستادی، براى پيگيرى تجهيز شد. امروز براى تعطيلى كارخانجات، كسى پيگيرى نمىكند.
آقاى [عبدالله] عقبایى آمد. جريان سفر آقاى خاتمى، [رییسجمهور] به استان سيستان و بلوچستان و توجه زياد استاندار و همراهانش به علماى اهل سنت و بىتوجهى به علماي شيعه و مخالفت او كه آن موقع معاون سياسى استاندارى بوده و سرانجام عزل او با فشار دفتر ریيسجمهور، توسط آقاى [عبدالله] نورى، وزير [وقت] كشور را گفت. از آقاى نورى گله داشت كه چرا خدمات مهم او را در زمان وزارتش، فراموشكرده و هفت ماه بيكار بوده. اخيراً با پيشنهاد دكتر [حسن] فيروزآبادى، [رییس ستادکل نیروهای مسلح]، مشاور ریيس حفاظت اطلاعات ستادكل شده است.
آقاى فاروق الشرع، وزير امورخارجه سوريه آمد. گزارش تشنج اخير سوريه و تركيه را داد. شديد از تركيه عصبانىاند؛ از تهديد به حمله نظامى تركيه، به بهانه حضور نيروهاى پكك [= حزب کارگران کرد ترکیه] در سوريه و در حقيقت براى تضعيف سوريه در جهت منافع اسرایيل و تضعيف پشتوانه نيروهاى مبارز فلسطينى و احتمالاً براى دخالت در عراق و مشغولكردن سوريه، با تهديد تركيه نسبت به سوريه و تهديد طالبان نسبت به ايران و از صبر و تدبير سوريه، براى عبور از اين مرحله سخت گفت. امكان حضور نظامى در مرزهاى تركيه و اسرایيل و همزمان حضور در لبنان را ندارند. من هم در همين جهت، تحليلى ارایه دادم و لزوم همكارىكشورهاى عربى و شناخت توطئه جديد آمريكا و اسرایيل براى منطقه را گفتم.
شب، میهمان رهبرى بودم. دربارة مسایل سوريه، فلسطين و شرايط جديد پس از توافق مريلند صحبت كرديم و مسأله فشارها، براى تخليه سفارت فلسطينكه ايشان مخالفت دارند و نيز دربارة انتخابات [مجلس خبرگان] كه ايشان اظهار رضايت نمودند و گفتند، مجمع روحانيون [مبارز]، به خاطر موضع نادرست، براساس تحليل نادرست، ضرركرد.
مطابق معمول در اين جلسات هفتگى، اگر فرصتى باشد، دربارة مسایل فقهى هم صحبت مىكنيم. امشب دربارة اينكه «صابئين» ، اهل كتاباند يا نه، بحث شد كه ايشان نظر دادند كه اهلكتاباند. توضيحاتى دربارة سياهكوه دادم و ايشان را ترغيب كردم كه بروند و ببينند. در مورد آمدن آقاي [سیدعلی] سيستانى از نجف به ايران صحبت شد. ايشان نظر دادهاند كه اگر خطر جانى هست، بيايند، ولى من نسبت به خالىكردن حوزه نجف، نگرانم و گفتم، بايد مقاومتكرد و خطر را پذيرفت.
به خانه آمدم. سكينه خانم، از آشنايان، از كرج آمده بود. از گرانى زياد و كمبود مواد سوختى و بازار سياه آن شكايت دارد.