arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۴۹۹۶
تاریخ انتشار: ۲۴ : ۲۱ - ۰۷ آبان ۱۴۰۰
خاطرات یحیی ریحان مدیر روزنامه‌ی فکاهی «گل زرد» در دوره احمد شاه؛

قسمت ۴/ ماجرای بمباران حرم امام رضا (ع) توسط روس‌ها در ۱۰۹ سال پیش

یک روز موقع غروب از خارج شهر مشهد سالدات‌های روس مرقد حضرت رضا را با توپ‌های سنگین بمب‌باران کردند و بعد از بمب‌باران و ایجاد خرابی داخل شهر شدند و وارد صحن و مسجد گردیدند و با سرنیزه‌ی تفنگ مردم بی‌اسلحه را قتل‌عام نمودند... دو روز سالدات‌ها با اسب‌های خود در صحن حضرت رضا ماندند و کسی حق نداشت وارد صحن و مسجد شود...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ آن اوقات در مشهد انجمن ادبی وجود نداشت ولی روزها موقع عصر که بازار و ادارات تعطیل می‌شد شعرای شهر مشهد در گوشه‌ی باغ‌ملی جمع می‌شدند، عباهای خود را روی زمین پهن می‌کردند و روی آن می‌نشستند و شعرهای خود را می‌خواندند و به‌به و آفرین تحویل می‌گرفتند. شعرای مزبور عبارت بودند از: میرزا عبدالحسین‌خان منشی‌باشی متخلص به نصرت که شاعری بود کهنسال، میرزا آقا جواهری والد محمود فرخ، میرزا محمود فرخ، محمد دانش بزرگ‌نیا که جزو تجار مهم خراسان بود و متاسفانه اخیرا فوت نموده است. علی‌ آقا صدرالتجار برادر کوچک محمد‌ دانش. علی‌رضاخان صبا (نواده‌ی محمودخان ملک‌الشعرای دوره‌ی ناصرالدین‌شاه قاجار) که او هم فوت کرده است و با من و محمود فرخ دوستی داشت. نگارنده هم که شاعری تازه‌کار بودم اغلب روزها خود را داخل جمع مزبور می‌نمودم و از استماع اشعار آنان استفاده می‌کردم.

[...] حادثه‌ی مهم دیگر که در شهر مشهد رخ داد و فوق‌العاده تاسف‌انگیز بود و تمام مسلمانان دنیا را متاثر ساخت توپ بستن مرقد حضرت رضا امام هشتم علیه‌السلام بود در روز دهم ربیع‌الثانی 1330 قمری [یکی از روزهای نوروز 1291- انتخاب]. از طرف سالدات‌های روسیه‌ی تزاری یک فرد مسلمان خائن و اجنبی‌پرست به تحریک روس‌ها مدت چند شبانه‌روز در صحن مطهر و در مسجد گوهرشاد که متصل به صحن است ماند و مردم بی‌کار شهر را دور خود جمع کرد و معلوم نبود تقاضای او چیست. مشارالیه یوسف‌خان هراتی نام داشت که تبعه‌ی افغانستان ولی مزدور روسیه به اعتراف خودش در کتاب «بحرالفواید» بود. قد بلندی داشت و شال خاکستری‌رنگ دور سر خود می‌پیچید.

شخص مزبور اشخاص بی‌کار و ول‌گرد را دور خود جمع کرده بود و معلوم نبود از کجا روز و شب به آن‌ها ناهار و شام داده می‌شد. چندین شبانه‌روز متوالی در صحن مسجد گوهرشاد ماندند تا یک روز موقع غروب از خارج شهر مشهد سالدات‌های روس مرقد حضرت رضا را با توپ‌های سنگین بمب‌باران کردند و بعد از بمب‌باران و ایجاد خرابی داخل شهر شدند و وارد صحن و مسجد گردیدند و با سرنیزه‌ی تفنگ مردم بی‌اسلحه را قتل‌عام نمودند. در بدو امر مسبب اصلی فتنه را از در مخفی صحن خارج نمودند که آسیبی به او نرسد.

موقعی که صدای دل‌خراش توپ شنیده می‌شد مردم شهر به فغان و خروش افتادند و صدای اذان و الله‌اکبر اهالی به آسمان می‌رسید. مدت دو روز سالدات‌ها با اسب‌های خود در صحن حضرت رضا ماندند و کسی حق نداشت وارد صحن و مسجد شود. بعد از خروج آن‌ها مدت‌ها گنبد طلایی حضرت رضا در دست تعمیر و مرمت بود.

چندین روز پس از ختم غائله‌ی مزبور، قونسول انگلیس در شهر مشهد اعلامیه چاپی نشر داد و در آن نوشت که موقع بمب‌باران گنبد حضرت رضا یک دست غیب از داخل حرم بیرون می‌آمد و مرتبا گلوله‌های توپ را می‌گرفت و به طرف سالدات‌های روس برمی‌گردانید. و معلوم نبود که این اظهارات عامیانه و خلاف واقع قونسول انگلیس از چه لحاظ است. گویا قصد او استهزا نمودن معتقدات مردم بود.

در هر حال شما که امروز این وقایع دل‌خراش مربوط به اوقات گذشته را می‌خوانید به خاطر بیاورید که در سنوات قدیم چقدر مملکت ما ضعیف و ناتوان بود که اجنبی‌ها این‌طور اقدامات می‌نمودند و این‌گونه خرابی‌ها بار می‌آوردند و کسی قادر نبود حرفی بزند.

در اواخر جنگ بین‌الملل اول نیکلا پادشاه مستبد روسیه که عامل اصلی این جنایت بود با کلیه‌ی افراد خانواده‌اش به دست انقلابیون روس به قتل رسیدند و از مدفن آن‌ها اثری باقی نماند.

ادامه دارد...

 

ادامه دارد...

منبع: سپید و سیاه، شماره‌ی ۱، هجده مرداد ۱۳۵۱، ص 78.

نظرات بینندگان