arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۵۵۹۷
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۲۰ - ۱۱ آبان ۱۴۰۰
خاطرات یحیی ریحان مدیر روزنامه‌ی فکاهی «گل زرد» در دوره‌ی احمدشاه؛

قسمت ۷/ در اعتراض به اخراج مورگان شوستر، زن‌های ایرانی کفن بر گردن نهادند...

افکار عمومی به طوری از اخراج مستر شوستر متاثر گردید که زن‌های ایرانی کفن بر گردن نهادند و از خانه‌های خود بیرون آمدند و بر ضد این مداخلات خارجی تظاهر نمودند و عارف قزوینی شاعر ملی در تایید عقاید مردم ایران تصنیف هیجان‌انگیزی سرود به شرح ذیل: «ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود/ جان فدایش کن و مگذار که مهمان برود/ شوستر امروز در ایران چو گرامی جان است/‌ای جوانان مگذارید ز تن جان برود»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در تهران دو سه بار به دیدن مسیو للو رفتم و هر دفعه وعده می‌دادند کاری برای من در نظر بگیرد و پیشنهاد نماید و می‌گفت: «صبر کن تا کار مناسبی پیدا شود.» یک روز صبح وقتی از خواب بلند شدم در جراید خواندم که دولت ایران کنترات استخدام مسیو للو و سایر مامورین بلژیکی را که در ادارات مالیه مشغول کار بودند لغو کرده و به خدمت آنان خاتمه داده است و فقط مامورین گمرک را در خدمت ابقا نموده است. از خواندن این خبر فوق‌العاده ناراحت گردیدم، زیرا سه ماه مرخصی من به آخر رسیده بود و بعد از عزل مسیو للو کسی را نداشتم که در فکر تهیه‌ی کار برای من باشد.

[..]این دفعه‌ی دوم بود که دولت ایران برای اصلاح امور مالیه مستشاران خارجی استخدام کرد و بعد عذر آن‌ها را خواست. دفعه‌ی اول مستر شوستر آمریکایی را به ایران آوردند و از خدمت او کاملا راضی بودند، ولی روس‌ها اولتیماتوم به دولت ایران دادند که در ظرف ۲۴ ساعت باید مستر شوستر از ایران خارج شود و دولت ایران هم مجبور شد عذر آن آمریکایی درست‌کار و ایران‌دوست را بخواهد. در آن تاریخ دولت ایران به قدری ضعیف بود که نمی‌توانست به روس‌ها بگوید شما چه‌کاره هستید که راجع به عزل و نصب مامورین مملکت ما مداخله می‌نمایید و دستور می‌دهید.

افکار عمومی به طوری از اخراج مستر شوستر متاثر گردید که زن‌های ایرانی کفن بر گردن نهادند و از خانه‌های خود بیرون آمدند و بر ضد این مداخلات خارجی تظاهر نمودند و عارف قزوینی شاعر ملی در تایید عقاید مردم ایران تصنیف هیجان‌انگیزی سرود به شرح ذیل:

ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود/ جان فدایش کن و مگذار که مهمان برود

شوستر امروز در ایران چو گرامی جان است/‌ای جوانان مگذارید ز تن جان برود

چندین سال بعد از رفتن مستر شوستر آمریکایی باز چند مستشار بلژیکی برای گمرک و مالیه‌ی ایران آوردند که مسیو للو آخرین آن‌ها بود. گرچه بلژیکی‌ها محبوبیت مستشاران آمریکایی را نداشتند و غالبا منافع روس و انگلیس را رعایت می‌نمودند، ولی در عهد آن‌ها ادارات گمرک و مالیه‌ی ایران کاملا مرتب بود و رشوه‌گیری رایج نبود و به محض این‌که مستشاران برکنار می‌شدند باز رشوه‌گیری و خرید و فروش پست‌های مالیه‌ی ولایات شروع می‌گردید.

ناگفته نماند که بین مستشاران خارجی هم گاه‌گاهی عناصر پلید و نامطلوب پیدا می‌شوند نظیر مسیو لیندن بلات آلمانی رئیس بانک ملی ایران که مبالغی از وجوه بانک ملی را به نفع خود برداشت نمود تا این‌که مرحوم تقی‌زاده وزیر مالیه پس از رسیدگی به حساب او و استرداد مبلغی از وجوه اختلاص او را اخراج کرد.

آن اوقات پیدا کردن کار در ادارات دولتی کار مشکلی بود، زیرا قانون استخدام وجود نداشت تا از مامورین سابقه‌دار حمایت کند و فقط هرکس قوی‌تر بود یا پارتی و نفوذ داشت یا می‌توانست مبلغی رشوه بدهد قادر به پیدا کردن کار اداری می‌گردید.

به زَرَت کنند زیور/ به زَرَت کنند در بر

من بی‌نوا و مضطر/ چه کنم که زر ندارم

ادامه دارد...


منبع: سپید و سیاه، شماره‌ی ۲ (۹۸۲)، چهارشنبه ۲۵ امرداد ۱۳۵۱، ص ۵۴.

نظرات بینندگان